یکم: از زمان سلسله ساسانیان تاکنون نظامی بروکراتیک در ایران شکل گرفته و به مرور و اجبار تکامل یافته به نحوی که امور جامعه بهویژه آنها که به دولت مربوط میشود، هرچند نامطلوب و ناپسند خود به خود پیش میرود.
حتی اگر مدیر یا رئیسی هم در رأس اداره نباشد سیستم، لنگ لنگان هم که شده در چارچوب همان نظام بوروکراسی، امور را به نوعی رتق و فتق کرده و برای مردم «بود» یا «نبود» رأس هرم در مدیریت اجرایی زیاد محسوس نخواهد بود. برای فهم بهتر موضوع نیاز به توضیح بیشتری است؟؟ کارمند اداره، رفتگر شهرداری و حتی مدیر یک دستگاه بیآن که کسی اجبارش کند سر ساعت در محل کارش حاضر، به انجام وظایفی که برایش تعریف شده مشغول و آخر وقت اداری هم مطابق معمول محل خدمتش را ترک و فردا و پس فردا دوباره روز از نو و روزی از نو. مفهوم دیگر این شیوه همان روزمرگی است.
دوم: نگارنده که از سال ۱۳۷۱ در عرصه رسانهای استان حضور داشتهام در این وجیزه قصد دارم به مناسبت آغاز به کار استاندار جدید همدان ملانوری شمسی به بررسی اجمالی عملکرد آقایان احمد خرم و بهروز مرادی 2 تن از استانداران برجستهای که نام و یادشان در اذهان نقش بسته و از آنان به نیکی یاد میشود بپردازم و نیمنگاهی به رویکرد مدیریتی ایشان بیندازم؛ شاید بتوانم از این رهگذر کمکی به استاندار جدید کرده باشم. هرچند به نظر میرسد ایشان راه را خوب میشناسند و تجاربی دارند که امیدوارکننده و راهگشاست.
سوم: واقعیت این است که تا پیش از حضور آقای خرم در همدان (سال ۱۳۷۱) استان دچار رکود و روزمرگی بود و شیوه اداره آن در چارچوبی بود که ابتدای این نوشته مورد اشاره قرار گرفت!
شهروندان همدانی ۴۰ سال به بالا خوب به خاطر دارند که تا قبل از حضور احمد خرم در همدان با غروب آفتاب و تاریک شدن هوا، شهر تعطیل و مردم بیانگیزه و کمتحرک روانه خانهها شده، خیابانها خلوت و مغازههای شهر خالی از مشتری رو به تعطیل میگذاشتند و صبحها نیز زودتر از ساعت ۹ زندگی شهری را آغازی نبود.
خرم با زحمات زیاد و کارهای بنیادی، راهکار حرکت و توسعهی استان را در این یافت که مردم همدان را به تحرک بیشتر وا دارد. صبحها زود از خواب بیدارشان کند و شبها نیز تا دیر وقت فعال و پویا شهر را زنده نگه دارند. اینکه حالا تا پاسی از شب و حتی نیمه شب زندگی در خیابانهای شهر جریان دارد حاصل تلاشها و فرهنگسازیهایی است که خرم پایهگذار آن بوده است.
برای تقریب ذهن خوانندگان ذکر خاطرهای را از زبان خود ایشان خالی از لطف نمیدانم:
«رفته بودیم تبریز. محل اقامتمان کنار یکی از خیابانهای اصلی شهر بود. صبح زود قبل از طلوع آفتاب صدای رفت و آمد و بوق خودروها به کنار پنجرهام کشاند. با تعجب دیدم ساعت ۵ و نیم صبح زندگی در شهر آغاز شده و خیابانها پر از آدم و خودرو است. این وضعیت در همدان زودتر از ساعت ۹ صبح ایجاد نمیشد. با خود فکر کردم مردم تبریز حداقل 3ساعت زود تر از همدانیها از خواب بیدار و کسب و کارشان را آغاز میکنند! فکر کردم چگونه میشود همدانیها را صبحها زودتر از خواب بیدار و وادار به تحرک و فعالیت کرد؟ مگر نه این است که توسعه و پیشرفت استان با کار و تلاش مردمان حاصل میشود! بررسی کردم دیدم نانواییهای همدان نخستین پختشان را ساعت ۷ صبح آغاز و تا ۹ صبح برای صبحانه به پخت نان ادامه میدهند. دستور دادم کلیه نانواییها باید ساعت ۵ صبح پخت را آغاز و بیش از یکساعت حق فعالیت ندارند و پخت بعدی را از ساعت ۱۰ صبح به بعد آغاز کنند.»
همین یک حرکت کوچک و به ظاهر کماهمیت سبب شد مردم عادت کنند صبحها زودتر از خواب بیدار و زندگی را آغاز و از ساعت خواب خود کم کنند.
یک نمونه دیگر از اقدامات اساسی که مهندس خرم با حساسیت آن را پیگیری کرد توجه به سختگیریهای بیش از حد در حوزههای اداری و قانونمندی افراطی مدیران و کارشناسان بود که مانع از علاقه به کار و سرمایهگذاری در استان میشد و اغلب سرمایهگذاران رغبتی به کارآفرینی و تولید در استان نداشتند و متأسفانه الان هم ندارند. خرم این مهم را مورد عنایت قرارداد و در صدد رفع این مشکل بر آمد اما موفقیتش کامل نبود. زیرا که این مشکل، ریشهدار بود و استانداران دیگر از جمله والی جدید ملانوری هم باید در این زمینه بیشتر کار کنند تا فرهنگ مقابله با سرمایهگذاری و احترام به کارآفرینی در استان جای خود را به تکریم سرمایه و سرمایهگذار بدهد.
نمونههای دیگری که مهندس خرم، بنیادی با آنها برخورد و تلاش کرد سختگیریهایی را که سبب عقبماندگی استان بود برطرف کند فراوان است اما برای جلوگیری از اطاله کلام تنها به یک مورد نیز اشاره میکنم:
در آن سالها کشور ۲۴استان داشت. رتبه همدان در مقطع راهنمایی آموزش و پرورش بین ۲۴ استان 22بود. این رتبه بسیار پایین، خرم را بر آن داشت تا دلیل این عقبافتادگی را که میشد به دیگر مسائل استان هم تعمیماش داد پیدا و برای رفع آن چارهجویی کند. هیأتی از کارشناسان فنی تعیین و به بررسی علل پایین بودن رتبه پرداختند. خوب به یاد دارم در یکی از جلسات شورای اداری استان استدلال ایشان این بود که چرا باید دانشآموزان خوزستانی و نواحی جنوبی کشور با آن هوای داغ و سوزان از محصلان همدانی که در آب و هوایی متعادل درس میخوانند بالاتر باشد؟! این یک دلیل مهم دارد.
نتیجهی گزارش میدانی کارشناسان تعیین شده جالب بود:
(در استان همدان سختگیری کادر آموزشی بسیار بیش از حد معمول است تا جایی که دانش آموز را برای ۲۵صدم نمره مردود میکنند!! اما در استانهایی که در ردیفهای بالای رتبه بندی قرار میگیرند تا ۳ نمره و حتی بیشتر هم ارفاق میکنند و نمیگذارند دانش آموز مردود و سرخورده شود.)
ذکر این مثال ممکن است به این سوال دامن بزند که چرا باید به دانشآموز ارفاق کرد و نمره بیحساب داد؟! قطع به یقین پاسخها به این پرسش نیز گوناگون است. اما مراد از ذکر این مثال توجه به این مهم است که سختگیریهای بیش از حد در همه زمینهها در استان مانند همین مورد، فراوان است و مدیران و دستاندرکاران دولتی بهویژه بومیها نه تنها کمترین انعطافی در مورد قوانین موضوعه ندارند بلکه خود نیز بر شدت آن افزوده و فشار را تا آنجا بالا میبرند که سبب میشود خیلیها عطای کار در این استان را به لقایش ببخشند و استانهای دیگر را مطمح نظر کار و سرمایهگذاری قرار دهند.
چهارم: بهروز مرادی استاندار دولت نخست محمود احمدینژاد هم با اینکه سابقه کار اجرایی در وزارت کشور نداشت و از اعضای نیروی سپاه پاسداران بود در جایگاه خود دچار روزمرگی نشد و به نوعی دیگر قواعد بازی را برای پیشبرد امور استان به هم زد. او با اقتداری کمنظیر و گاهی خارج از قاعده حکمرانی کرد. برای پیشبرد امور استان با مقامات مافوق درگیر میشد و به هر شکل ممکن بود آنها را وادار میکرد به خواستههایی که در راستای توسعه استان و کمک به بخش خصوصی بود تمکین کنند.
درگیری فیزیکی او با یکی از نمایندگان پرنفوذ استان به این دلیل که پا در کفش مقامات اجرایی کرده و برای جلب نظر و رأی شهروندان، وعدههای خارج از حیطهی وظایف نمایندگی به نمازگزاران یکی از مساجد پایین شهر داده بود را از یاد نبردهایم که چگونه با جسارت و علنی به آن نمایندهی مجلس گوشزد کرد وظیفهی شما قانونگذاری است و وعده دادن آب و گاز و برق و تلفن ارتباطی به حوزه کاری شما ندارد.
و در جایی دیگر با قدرت در مقابل زیادهخواهی رئیس وقت دادگستری که قصد داشت قطعه زمینی بزرگ را خارج از ضوابط اداری و با اتکاء به قدرت قضایی خود برای همکارانش تغییر کاربری دهد، ایستاد تا آنجا که در جلسهای کارشان به دعوا و جاهای باریک کشیده شد و در نهایت هم اجازه نداد آن اتفاق در زمان استانداری خودش بیفتد.
در بیان ویژگیهای دیگر بهروز مرادی میتوان به پافشاری ایشان بر احقاق حقوق تولیدکنندگان و پیگیریهای خارج از معمول و جلسات چالشی و همراه درگیری با مدیران تهران نشین اشاره کرد که اغلب نیز منجر به نتیجه و تمکین مقامات پایتختنشین به خواستهای استاندار مقتدر همدان میشد.
سخن پایانی:
مخاطب این کلام حمید ملانوری است که تازه ساکن کاخ سبز استانداری همدان شده است. کار کردن در این استان سخت است! کارشکنی زیاد است. متأسفانه روحیهی محافظهکاری، سختگیری، ایجاد موانع برای سرمایهگذاری، همراهی نکردن با کارآفرینان و چوب لای چرخشان گذاشتن، فشارهای سنگین مالیاتی و پای فشردن بر گلوی تولیدکنندگان از سوی شرکتهای خدمات رسان ، آب برق گاز و تأمین اجتماعی، تنگ نظری بدنه کارشناسی دستگاههای دولتی و در کل ایجاد بیانگیزگی برای کار کردن در استان مشکلاتی است که شما برای توسعه استان با آنها رو بهرو هستید.
یکی از مسائل مهمی که در استان وجود دارد این است که در همدان اتفاقات بزرگ و چشمگیر اقتصادی که فسادزا باشد نمیافتد. از طرفی، وجود دستگاههای متعدد نظارتی امنیتی قضایی و بازرسی که وظایف ذاتی شان بررسی و نظارت بر عملکرد دستگاههای دولتی و به طور طبیعی پیدا کردن تخلف و گزارش به مقامات بالاتر و تهیهی رزومه است، وقتی با تخلفات بزرگ رو بهرو نمیشوند ناگزیر به زوم کردن روی امور عادی و ریز و ناچیزی است که اغلب هم تخلف محسوب نمیشوند.
این دستگاهها به دلیل اینکه از سوی مقامات مافوق متهم به کمکاری نشوند مجبورند به تصمیمات عادی و قانونی مدیران هم بیش از حد توجه نشان دهند و با حضور و حتی استقرار در دستگاههای دولتی سعی میکنند هر طور شده تخلف یا فسادی هر چند ناچیز و بیاهمیت را بتراشند و گزارش کنند که همین اقدامات، انگیزههای ناچیزی را هم که در وجود مدیران وجود دارد از بین برده و سبب تعطیل کار و رکود بیشتر در استان میشود! بارها شاهد بودهام مدیران اجرایی که میخواستهاند دستوری ولو قانونی را برای انجام کاری صادر کنند دستشان لرزیده و به طور علنی اعتراف میکنند از ترس دیوان محاسبات یا سازمان بازرسی و فلان نهاد نظارتی و امنیتی جسارت انجام هیچ کاری را ندارند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
آقای استاندار!
همانگونه که در آئین معارفه خود به خوبی و درستی بدان اشاره کردید داشتن انگیزه برای کار کردن مهمترین فاکتوری است که مدیران همکار شما باید از آن برخوردار باشند که متأسفانه مدیران دولت پیشین اغلب بدون آن هستند. اگر میخواهید در پایان دوره مسئولیت خود متهم به روزمرگی نشوید باید همانطور که خودتان اشاره کردید کمتر پشت میز باشید و بیشتر در صحنه حاضر.
مردمدار باشید و مدیرانی که در پذیرش مردم سخت میگیرند را کنار بگذارید. با نمایندگان استان تعامل داشته باشید اما زیر بار فشار آنها که بیشتر در انتصاب مدیران تجلی مییابد، نروید.
در استان همدان افراد متمول و دارای سرمایههای کلان، کم نداریم اما این پولها در سپردههای بانکی هستند و این سپردهها نیز بیشتر در استانهای دیگر سرمایهگذاری میشود! زمینهی سرمایهگذاری در استان را فراهم و هموار و با مانعتراشان به جد برخورد کنید. بانکهای استان با اینکه منابع خوبی در اختیار دارند رغبت و انگیزهای برای پرداخت تسهیلات به مردم استان ندارند و سالها طول میکشد تا یک تولیدکننده بتواند از سیستم بانکی استان وامی دریافت و کسب وکاری راهاندازی کند! ارتباط خود را با بخش خصوصی و عوامل فعال در این بخش تقویت کنید و برای حل مشکلات آنها اهتمام جدی بورزید.