این روزها همه از ناترازی سخن میگویند و مردم هم با نتایج این ناترازیها که در مواردی چون قطعی برق و آب و ... رخ مینمایند، زندگی کرده و برخی به آینده و رفع این ناترازیها امید بستهاند و برخی هم هیچ امیدی به آینده و بهبود اوضاع ندارند.
در این شرایط از دولت و مجلس هم صدای واحد و امیدوارکنندهای برای رفع ناترازیها شنیده نمیشود و بیشتر سخنان در قالب گفتار درمانی و آماده کردن مردم برای شرایط سختتر در آینده است، مانند آنچه وزیر نیرو از افزایش ناترازی برای تابستان سال آینده گفته است.
دولت و مجلس درگیر این ناترازیها هستند و برخی هم ادعا دارند با چند حرکت این ناترازیها که مسئول حرکات زیاد انجام نشده در طول سالها است رفع خواهد شد. البته برخی هم در میان این ناترازیها و بدون توجه به افکار عمومی و سابقه درخشان خود در اجرا از رساندن قیمت دلار به بیست هزار تومان در چند روز سخن گفته و موجبات شادی مردم را با شنیدن این ادعاها فراهم میآورند.
رئیس مجلس هم که در وفاق کامل با دولت، نیروهای خود را در مدیریتهای اجرایی جایابی کرده، در اظهار نظری عجیب عنوان کرده؛ مسئولان مدیریت انرژی یک اتاق و یک ساختمان و یک مجموعه را هم نمیتوانند انجام دهند. قالیباف در جلسه ویژه کمیسیون انرژی مجلس درباره ناترازی برق و سوخت نیروگاهها گفته؛ باید بپذیریم که ما ناترازی انرژی نداریم، بلکه ناترازی مدیریتی داریم و تا زمانی که ناترازی مدیریتی را حل نکنیم، نمیتوانیم ناترازی انرژی را حل کنیم.
بحران ناترازی چه آن را در مدیریت بدانیم چه در ناتوانی مدیران و چه در عوامل دیگر بالاخره حل خواهد شد، اما آنچه نگرانکننده است ناترازی رو به رشد در وجدان و اخلاق عمومی است.
شنیدن خبرهایی از شرارتها، قتلهای عجیب خانوادگی و خودکشی در استان و... دیگر در جامعه عادی شده به نوعی که گویی آسیبهای اجتماعی دیگر اهمیتی ندارد. حال در این فضا اخباری هم از بیوجدانی افرادی منتشر میشود که نشان از سقوط اخلاقی جامعه و گرفتاری آن در ناترازی وجدان دارد.
اخباری مانند تزریق آبمقطر به جای دارو به بیماران سرطانی و فروش داروی بیماران در بازار آزاد یا کور شدن ۹ نفر در یک مرکز درمانی که دلیل آن در دست بررسی است، تنها ناترازی وجدان در جامعه را عیان میکند.
البته این تهی شدن از وجدان تنها در افرادی از یک گروه نیست و تقریباً در تمام گروهها مواردی از نداشتن وجدان قابل مشاهده است.
افرادی که برای سود بیشتر کالای اساسی احتکار میکنند یا درگیر دلالبازی و... شدهاند نیز بخشی از افزایش بیوجدانی در جامعه را حکایت میکنند.
درست است که در کنار این بیوجدانیها افرادی هم درستکاری و نوعدوستی را سرلوحه کارهای خود قرار داده و اقدامات انساندوستانه بسیاری دارند، اما اخبار منفی به حدی است که ناترازی وجدان در جامعه را بیان میکند.
اگر میخواهیم جامعه ما همچنان به عنوان جامعهای متمدن و فرهیخته و فرهنگی بماند، باید فکری به حال این ناترازی در حال گسترش انجام دهیم وگرنه پیش از آنکه ناترازی انرژی یا دیگر ناترازیها جامعه را دچار آشفتگی بیشتر کند، ناترازی وجدان و اخلاق، جامعه را دچار فروپاشی خواهد کرد.