همدانپیام-سعید وجدانی وحید: فلسطین نام سرزمینی مقدس است که نخستین قبلهگاه یکتا پرستان به شمار میرود. اما این سرزمین سالهای بسیاری است که آسمان آبی را ندیده و به جای آن دود و آتش است که از هر نقطه شعله میکشد و شهرها را به ویرانی می کشاند این است قصه مردم فلسطین.
فاجعهای که مردم فلسطین با آن روبهرو هستند، موضوع عدالت جهانی در زمان ما است. این تضاد بین 2طرف مساوی نیست. این یک اشغال توسط یک دولت نظامی قدرتمند، مسلح و مورد حمایت غرب، علیه مردم فقیری است که از خانه و کاشانه خود آواره شدهاند. نسل چهارم کودکان فلسطینی در کمپهای پناهندگان، در فقر مزمن تربیت میشوند و از حق بازگشت به خانههای خود محروم میشوند. آنها در نتیجه تجربه خشونت زیادی که در زندگی داشتهاند، دچار اضطراب و نگرانی دائمی هستند.
امید چیزی است که وقتی احساس میکنیم کاری برای رسیدن به هدفمان نمیتوانیم انجام دهیم به راحتی از بین میرود. بنابراین وقتی پر از خوشبینی هستیم، چیزهای زیادی میتوانیم انجام دهیم. اما زمانی که ببینیم نه امیدی وجود دارد و نه هدفی، درست همانجاست که به همه چیزها منفی نگاه میکنیم و احساس میکنیم که نبرد بیهوده است. این احساس کودکان فلسطینی است. آنها فکر میکنند که هیچ امیدی به زندگی یا آینده آنها وجود ندارد و این سبب میشود که اعمال آنها به آنچه در اطراف آنها میگذرد منعکس کند، در مورد خشونت آنها. این چیزی است که همیشه در اطراف آنهاست، این واقعیت آنهاست.
پس از گذشت حدود ۱۲ماه از جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطينيها بیش از ۴۱هزار نفر به شهادت رسیدند که دهها نفر از شهدا، کودکان و دانشآموزان هستند.
سالیان زیادی است که نام فلسطین در گوش ما با جنگ گره خورده است. جنگی برای سرزمین. این جنگ تنها سیاستمداران و نظامیان را در برنگرفته است و کودکان فلسطینی بیشتر ضربه را از آن میخورند.
اشک و خون و زخم و درد...کلماتی که خلاصهای از زندگی کودک فلسطینی است که بیش از 60سال است که بزرگسالان و کودکان فلسطینی از جنگی که نقشی در آغاز آن نداشتند رنج میبرند و در آن همه انواع رنج و بدبختی را سپری کرده است. آنها در این جنگ نابرابر، در مقابل آتش و گلوله و تانک هیچ چیزی جزء سنگ بر دوش ندارند، و این بزرگترین قیامی است که بشریت تا به حال در برابر یک قدرت اشغالگر در طول دوران خود شاهد بوده است. کودک فلسطینی که در چادر زندگی میکرد و به دنیا آمده بود، عادت به سیری نداشت و طعم تلخ از دست دادن عزیزان و خانوادهاش را در تهاجمات مستمر اشغالگران چشید و خانه کوچکش را دید که توسط بولدوزر اشغالی ویران شده بود .
با رسیدن به مدرسه و گلولههای سربازان بهترین دوستانش را از او ربودند، این کودک با وجود این همه غم و درد هنوز هم دوران کودکیاش را پشت سر میگذارد، او همچنان آرزوی زندگی کودکی خود را مانند همه بچههای دنیا دارد. به امید روزی که جنگ و خونریزی در هیچ گوشهای از این جهان پهناور نباشد.