هنوز که هنوز است، پرکشیدن مرد دوستداشتنی ورزش استان در باورم نمیگنجد. عجب اتفاقی بود! عجب رویای شیرینی بود برای سردار، برای رفیقِ خوب ورزش!
علیرضا شمسیپور، رئیس سابق هیات تیراندازی همدان در اردیبهشت ماه 95 و طی عملیات جستجوی شهدا بر اثر انفجار مین شهید شد تا دومین ماه سال 95 همدان به طرزی عجیب رویایی شود. بهخصوص برای اهالی ورزش، بهخصوص برای شاگردانش که با رفتن آقا معلم، چشمانشان بارانی بود و برایشان باورکردنی نبود رفتن مردی که با او دنیایی خاطره داشته و دارند.مرد خوب ورزش! ماههاست که رفتهای و بادها، بوی پیراهنت را بر خاکریزهای بسیار، مویه میکنند. تو انعکاس روشن خورشید در رودخانههای سرخ حماسهای. دلت، دریا مینوشت و نگاهت، توفان میسرود.
برای بالهای زخمیمان دعا کن سردار! پا در رکاب ستاره و باران، آسمان عشق را تا دورترینها درنوردیدی و اینک، ما ماندهایم و این خاک مردابی. ما ماندهایم و تکثیر بیوقفه ابرهای خاکستر.
رفتهای و بارانها را با خود بردهای و فصلهایمان، بیجوانه و آفتاب ماندهاند. با ما که مرثیهخوان در قفسماندن خویشیم، از پرواز بگو و برای بالهای زخمیمان دعا کن.
میستایمت مرد خوبِ ورزش! کوچههای شهر را که ورق میزنم، نامت را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان مییابم. از پشت نیزارهای به خون نشسته صدایت میزنم و رودخانههای وطن، شکوه سرخت را به ترنم میآیند.
میستایمت که شانههای شکوهمندت، آبروی کوهستانهاست و اردیبهشت نگاهت، در چشمان هیچ بهاری نمیگنجد.