بیتردید مبحث کتابآرایی از مباحث سودمند تاریخ تمدن عالماسلام و بلکه تاریخ تمدن جهان محسوب میشود، که آگاهی از چگونگی آن پارهای از علل و اسباب شکوه و جلال معنوی و فرهنگی یکی از تمدنهای بشری را تبیین میکند.
اگرچه سهم آداب و سلیقههای کتابآرایی و کتابسازی بازمانده از تمدنهای پیش از اسلام و انتقال آن به تمدن اسلامی غیرقابل انکار است، اما به طور یقین، عامل و انگیزه تکامل کتابت، کتابسازی و کتابآرایی در تمدن ایران و جهان اسلام، برخاسته از قرآن مجید است.
بر اساس شواهد، هنگام تسلط عربها بر ایران، با آنکه اعتقادات آنان با هنرهای تصویری و آرایشی چندان سازگاری نداشت، مظاهر گوناگون هنری و از جمله کتابهای مصور یکباره نابود نگشت و تا قرنها در جای جای ایران گروه بیشماری دین نیاکان و سنتهای باستانی خویش را حفظ میکردند. چنانکه مقایسه پارهای از نقاشیهای آغاز اسلام با کندهکاریهای ساسانیان بر دامن کوهها این عقیده را استوارتر میسازد. همین منابع الهام در دورانهای بعدی، زمینه پیدایش هنر کتابآرایی ایرانی عصر مغول را بنیاد گذاشت.
همچنین از مقایسه صحنههای حجاری طاقبستان و به ویژه نقشهای شکارگاه از جهت طراحی با نقشهای دوران مغول و تیموری، به آسانی درمییابیم که سنتهای گذشته تا چه اندازه در پدید آوردن شیوههای آن روزگار مؤثر بوده است. از نمونههای دیگر نیز میتوان به شباهتهای صحنههای شکار کتابهای دوران صفویان با سنگ بریهای ساسانی و ظروف نقرهای آن عصر، اشاره کرد که گویی نقاش آنها همان کندهگر دوران ساسانیان بوده است.
بر این اساس، به تدریج در نخستین سدههای هجری در ایران، ذهن و زبان اربابان فرهنگ متوجه ابزار و اسباب کتاب و کتابت شده و شیوههای تذهیب، نقاشی، تصویرگری، رنگآمیزی کاغذ، صحافی و تجلید مورد توجه فراوان قرار گرفته و به سرعت بخشهای هنر کتابآرایی و کتابسازی در تمدن اسلامی، پیکرهای نظاممند یافته است.
از اینرو، اگر بخواهیم معنا و مفهوم کتابت را بررسی کنیم؛ لازم است گفته شود کتابت در فرهنگنامههای ادب فارسی و عربی به معنی نوشتن و تحریر کردن آمده است. اما زمانی که بخواهیم این کلمه را در ارتباط با هنر و تمدن دوران اسلامی مورد ارزیابی قرار دهیم، این کلمه از معنا و مفهومی بس گسترده و عمیق برخوردار می شود و پاسخ به آن نیاز به اندیشه و فهمی گسترده از هنر اسلامی دارد...
ادامه دارد