یکی از اتفاقات و تغییرات رخ داده در سپهر سیاسی ایران ازدیاد داوطلب مسئولیت برای هر مسئولیتی است.
موضوعی که در انتخابات مجلس و همچنین انتخابات ریاست جمهوری مشهود بود و در نگاهی طنز و اغراقگونه عنوان میشد، تعداد داوطلب ثبتنامی از تعداد رأی دهندگان بیشتر است!
البته در انتخابات، نهاد ناظر کار را ساده کرد تا جایی که اعتراض داوطلبانی را که انتظار رد صلاحیت نداشتند، به دنبال داشت تا دربرخی تحلیلها این اقدام به عنوان اقدامی کاهنده مشارکت در انتخابات عنوان شود.
جدای از موضوع انتخابات، اکنون در موضوع انتخاب مدیران دولت نیز داوطلبان خدمت در مواردی بر اساس همان نگاه طنز بیشتر از تعداد خدمتگیرندگان هستند.
هر چند رئیسجمهور با تشکیل شورای راهبردی و ... تلاش کرد موضوع انتصابات را علمی پیش ببرد اما در نظر گرفتن برخی مصلحتهای سیاسی دلیلی شد تا داوطلبانی که همواره به این مصلحتها برای رسیدن به پست و مقام دل بستهاند به میدان آمده و داوطلبی خود را با روشهای گوناگون فریاد بزنند.
هنوز انتصابات رئیسجمهور کامل نشده اما در این شرایط با انتخاب وزیر کشور و آغاز فعالیت او موضوع تعیین تکلیف استانداران داغ شده و همدان نیز از این فضا دور نمانده است.
اما آنچه در این موضوع عجیب است تعداد زیاد داوطلبان برای استانداری است؛ به طوری که هرکس مدرکی دارد و مدیریتی در هر سطح تجربه کرده یا نکرده با توجه به نزدیکی به مدیران وارد میدان شده و دل در گرو رایزنی دارد. این روند ادامه دارد به طوری که به قول ظریفی تعداد داوطلبان استانداری از کارمندان استانداری بیشتر شده و اگر این روند ادامه یابد از جمعیت استان نیز بیشتر خواهد شد.
فضا به گونهای است که هر صنفی اکنون برای استانداری داوطلب دارد و برخی نیز با نگاه قومی قبیلهای به میدان آمدهاند و به دنبال قومسالاری خود با به دست آوردن استانداری هستند.
اما جدای از این اقدامات که بیشتر به طنز نزدیک است آنچه اهمیت دارد این است که نباید با سمت استانداری شوخی کرد و آن را دست کم گرفت.
استاندار مدیر ارشد دولت در استان و نماینده عالی دولت در استان است و براساس قانون به طور تقریبی تمامی وظایف رئیسجمهور در کشور را در سطح استان بر عهده دارد.
او باید بتواند هماهنگی لازم بین دستگاههای دولتی، مدیران و نمایندگان قوا در استان را برای پیگیری سیاستهای دولت و برنامههای توسعه ایجاد کند.
باید توان این را داشته باشد که مردم را با عملکرد مدیریتی استان به نظام امیدوار کرده و اعتماد مردم به دولت و حاکمیت را افزایش دهد.
او باید توان درک برنامه و اجرای برنامه و برنامهریزی برای رفع مشکلات مردم را داشته باشد و قرار نیست فقط ژست گرفته و سخنرانیهای بیسروته کند.
او باید بین مردم باشد و با درک درد و مشکلات مردم در راستای حل و رفع مشکلات و کاهش آلام مردم بکوشد.
او باید سرمایه و اقتصاد را بفهمد و بتواند سرمایهگذار جذب و شرایط تولید ثروت را با در نظر گرفتن سیستم عادلانه توزیع ثروت در استان برقرار کند.
باید سابقه فرد و شخصیت و برند مدیریتی او نشاندهنده توانمندی وی برای قرار گرفتن در سمتی باشد که مسئول اصلی تأمین امنیت و تأمین بسیاری از خواستههای اساسی مردم در سطح استان است.
با این نگاه ورود بسیاری از افراد به این حوزه یک شوخی بزرگ است و نشان میدهد آنها نه خود را میشناسند و نه میدانند استاندار چه کاره است و چه مسئولیت سنگینی برعهده دارد.
به همین دلیل همچنان که دولت تاکنون به این افراد بیتوجه بوده و تمرکز خود را بر انتخاب فردی توانمند با شناخت از مشکلات استان و مأموریتهای استانداری قرار داده، این روند را ادامه داده و بر وفاق ایجاد شده در استان در این حوزه نیز توجه جدی داشته باشد زیرا این وفاق تاکنون در استان به این شکل سابقه نداشته و تداوم آن با انتخاب استانداری که خود از عوامل این وفاق باشد، میتواند فضای سیاسی استان را بر محور وفاق پیش برده و تأثیر بسیاری بر تسریع توسعه استان در دولت وفاق داشته باشد.