در میان حوادث و رویدادهای تاریخی کشورمان، اتفاق ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ جزو اتفاقاتی است که از آنها بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران یاد میشود.
مشروطیت و آنچه مردم برای نجات مملکت در دوره قاجار انجام دادند، نهتنها یک اتفاق ساده و محدود به آن دوره نبود، بلکه آغاز روند تازهای بود که مسیرهای جدیدی را پیش روی جامعه قرار داد.
با دقت در مفاهیم نهفته در مشروطیت و آثاری که این حرکت تاریخی بهدنبال داشت، بیشتر متوجه اهمیت و بزرگی رویدادی میشویم که تابستان ۱۲۸۵ شکل گرفت.
در این میان مباحث مهمی چون استبدادستیزی، استعمارزدایی، آزادیخواهی، قانونگرایی و قانونمداری به شکل جدی مطرح و مورد توجه قرار گرفت.
جامعه ایران در آن روزها وارد دنیای تازهای شده و شرایطی را تجربه میکرد که بیسابقه بود.
تحولات سیاسی و اجتماعی دوره مشروطه نهتنها بر رفتارها و حرکتهای مردم و نخبگان تأثیر گذاشت، بلکه این تأثیر و تأثرها به شکلگیری مفاهیم جدید در ادبیات سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی منجر شد و آرامآرام فضای گفتمانی جامعه را نیز متأثر از خود ساخت.
بر همین اساس بود که حتی عواملی چون استبداد صغیر و سنگاندازیهای بیگانگان نیز بهرغم توقفهای ظاهری و محدود در حرکت مشروطه، نتوانست روند شکلگرفته در جامعه را از بین ببرد.
البته ظهور استبداد رضاخانی برای مدتی فضای سیاسی جامعه را به محاق برد و حتی انسداد سیاسی شکل گرفت، اما حرکت مردم ایران در مسیر استقلال و آزادی به شکل دیگری و با تاکتیکهای مناسب آن زمان ادامه پیدا کرد.
با قدری تأمل در آنچه مشروطه را شکل داد و بازتابهای این حرکت بزرگ تاریخی، به جرأت میتوان گفت 2 عامل مهم و اساسی سبب تداوم این حرکت در طول زمان و سوق دادن جامعه به سمت تحولات عمیقتر و گستردهتر شده است.
هویتخواهی و نگاه هویتی به مسائل، اولویتها و ضرورتهای جامعه یکی از این عوامل است که از همان دوران قاجار و در اوج استبداد شکل گرفت و افکار عمومی را در این جهت ترغیب کرد.
نخبگان و اندیشمندان جامعه اعم از علمای دینی و روشنفکران در آن زمان بحث هویتخواهی و احیای هویت خودی را بهعنوان یک راهبرد مطرح کردند که عمده جنبشها و حرکتهای سیاسی و اجتماعی از جمله مشروطیت بر مبنای چنین راهبردی شکل گرفتند.
این هویتخواهی با تمام گزارهها و مفاهیم نهفته در آن در انقلاب اسلامی به اوج خود رسید و ملت ایران را در همان نقطهای قرار داد که از زمان مشروطه دنبال میشد.
نکته دیگری که در اینجا بهعنوان عامل دیگر ماندگاری نگاه و رویکرد مشروطهخواهی ذکر میشود، تأثیری است که مشروطه در فضای ذهنی جامعه گذاشته است.
حفظ و تداوم چنین باوری در جامعه بهرغم تحولاتی که پس از بازگشت استبداد در جامعه شکل گرفت، بهواسطه شکلگیری گفتمان متفاوت در فضای سیاسی جامعه بود که خود سبب تغییر و تحول در فضای ذهنی شده بود.
به هرحال جامعه ایران پس از مشروطه به نوعی بلوغ سیاسی دست یافت و اگرچه بازگشت استبداد مانع از تحقق اهداف مشروطه در عرصه عمل و واقعیت شد، اما حتی این استبداد نیز نتوانست باور و اعتقادی را که در مشروطه شکل گرفته و تقویت شده بود، از بین ببرد و بر اساس همین باور بود که مردم ایران در طول زمان موانع موجود در مسیر استقلال و آزادی را یکی پس از دیگری از میان برداشتند و در نهایت به نقطه اوج هویتخواهی و استقلالطلبی رسیدند.