در انقلابهای بزرگ دنیا همواره شخصیتهای بزرگ و تأثیرگذاری حضور داشتهاند که نقشآفرینی آنها متفاوت از بسیاری دیگر از چهرهها و نخبگان سیاسی و انقلابی بوده است.
این شخصیتها، هم در سرعت بخشیدن به حرکت انقلابی، هم پیروزی و به سرانجام رسیدن این حرکت و هم پایداری، دوام و قوام نظام برآمده از انقلاب نقش کلیدی و غیر قابل انکاری دارند؛ به گونهای که نمیتوان انقلاب را بدون آنها شناخت.
آیتا... هاشمی رفسنجانی از جمله این چهرهها و شخصیتهای بزرگ است که به حق باید او را شناسنامه انقلاب نامید. عالم جلیلالقدر و سیاستمدار باهوش و نکتهسنج که به عنوان یکی از پر
نفوذترین شخصیتهای سیاسی نظام جمهوری اسلامی شناخته میشد.
این یار دیرین امام(ره) و رهبری یکی از تعیینکنندهترین سیاستمداران بود که در روند انقلاب اسلامی و دوران پس از آن بسیار تأثیرگذار بوده است.
در میان ویژگیها و نقاط قوت این مرد بزرگ، باید از مشی سیاسی منحصر به فرد او نام برد که نوعی تعادل را در فضای سیاسی جامعه ایجاد میکرد. به طوری که هاشمی در میان جناحهای مختلف و طیفهای گوناگون سیاسی جایگاه خاص خود را داشت.
این خصیصه، هم در اندیشه و گفتار و هم رفتار و تصمیمات هاشمی به وضوح قابل درک و شناسایی بود و چه بسا یکی از دلایل موفقیت و محبوبیت هاشمی و اقبال عمومی به او همین ویژگی باشد. او نه تنها نقش موثری در پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت نظام داشت، بلکه باعث حفظ تعادل در جناحهای سیاسی کشور میشد.
نکته مهم آن است که هاشمی چه در دوران مبارزه و چه پس از انقلاب همواره بر مدار اعتدال و میانهروی حرکت کرد و این رویکرد باعث شد تا وزن سیاسی خود را در میان طیفهای مختلف حفظ کند.
از پیوندهای عمیق حزب مؤتلفه اسلامی با هاشمی در دوران مبارزه و پس از آن تا عضویت او در جامعه روحانیت مبارز و نقشآفرینی در تأسیس این تشکل روحانی و نیز قرار گرفتن در میان اعضای مؤسس حزب جمهوری اسلامی در سال اول پس از انقلاب اسلامی نشان از نقش میانه هاشمی در فضای سیاسی داشت.
چهارمین رئیسجمهور، نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی، نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع و فرماندهی جنگ 8ساله، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو مجلس خبرگان رهبری و دومین رئیس این مجلس به علاوه رئیس هیأت مؤسس و هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی، تمام این مسئولیتها را با همان مشی سیاسی عهدهدار بود و با موفقیت آنها را به انجام رسانید.
در مقطعی، هاشمی را در رأس جناح راست معرفی کردند و در برههای نیز او را تکیهگاه جناح چپ دانستند. عدهای نیز او را رهبری معنوی کارگزاران سازندگی خواندند و دیدگاهی تأکید داشت که اصلاحطلبان دنبالهرو هاشمی هستند.
هاشمی اما از تمام انرژی و ظرفیت سیاسی خود استفاده کرد تا میان این جریانهای مختلف سیاسی تعادل ایجاد کند و لذا در مناسبات میان دو جناح سیاسی، او یک نقطه مشترک و در عرصه عمل عامل وحدت و انسجام بود و مانع رشد تضادها میشد.
او تأکید داشت که هر کسی در خط امام(ره) است با ما اختلافی ندارد و به استناد همین اندیشه، وزرایی از جناحهای مختلف در کابینه او حضور داشتند.
به اشخاص و جریانها سیاسی میگفت افراط و تفریط نکنید و تأکید داشت که به جای ایستادن در این سو یا آنسوی خط تنازع، باید در میانه ایستاد.
رحلت جانسوز هاشمی نیز گواه دیگری بر نقش تعادل بخش او در فضای سیاسی جامعه داشت. رفتن او موجی از نگرانیها را در میان اقشار مختلف و جریانهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب که فارغ از سیاست رسمی، تکیهگاهی عاطفی برای همه آنها بود، پدید آورد.
نکته قابل تأمل دیگری که نباید از نظر دور داشته شود، پایگاه اجتماعی هاشمی است. در سالهای اخیر هاشمی، بدون اینکه جایگاه رسمیاش را از دست بدهد، وزن و اعتبار اجتماعیاش افزایش یافته بود و چه بسا مشی اعتدالی و میانهروی هاشمی از جمله دلایل تقویت این جایگاه بود.
حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر آیتا... هاشمی رفسنجانی نیز این امر را به اثبات رساند.
در مجموع باید گفت شخصیت بزرگی چون هاشمی رفسنجانی در منظومه شخصیتهای جمهوری اسلامی، شخصیتی است که نقطه ثقل تعادلبخش میان جناحهای سیاسی رقیب در داخل ساختار سیاسی بود که با نقش میانه خود در فضای سیاسی جامعه، به تقویت منافع ملی و نظام کمک شایانی کرد.