یک تراژدی دردآور همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 8 فروردين 1404

Today : Fri, March 28, 2025




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  142224 تاریخ انتشار:  1403-12-22 - 11:16 تعداد بازدید:  192
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

تیراژ کتاب به ۵۰ نسخه رسید
یک تراژدی دردآور

فرهنگی


سالی که داریم پشت سر می‌گذاریم، سال خیلی خوشایندی برای نشر و کتاب نبود. تیراژ کتاب‌ها به ۵۰ نسخه رسیده و این موضوع، تراژدی خیلی دردآوری است، آن هم برای کشوری که زمانی کتاب‌ها با تیراژ ۳هزار یا ۵هزار نسخه به فروش می‌رسیده است.

داستان‌نویس کشور درباره وضعیت ادبیات و کتاب در سال ۱۴۰۳ که در روزهای پایانی آن هستیم، اظهار کرد: مشکلات اقتصادی و نداشتن توانایی برخی از ناشران برای تهیه کاغذ از بازار آزاد، در نهایت گریبان نویسنده را می‌گیرد. نویسنده تمام توان خود را می‌گذارد تا رمان و داستانی بنویسد و زمانی که اغلب دوستان نویسنده، به خصوص جوان‌ترها می‌خواهند کتاب‌ها را منتشر کنند و به ناشران، بویژه خرده ناشران که مراجعه می‌کنند، مبلغ بسیار کلانی از آنها می‌گیرند تا کتاب‌شان را چاپ کنند. این اصلا کار انسانی‌ای نیست؛ زیرا ناشر با چاپ کارهای نویسنده‌ها باید آنها را تشویق کند. چاپ کتاب‌ها باعث رشد ادبیات می‌شود و زمانی که این اتفاق نیفتد، شاهد رکود ادبیات خواهیم بود.

احمد آرام گفت: در سالی که پشت سر گذاشتیم، فقط توانستیم ترجمه‌های بسیار درخشانی از مترجمان بخوانیم و کارهای ترجمه زیاد دیده شدند که البته این موضوع اتفاق بدی نیست؛ ولی این مسأله بر روی داستان ایرانی سایه انداخته و در سبد کالای کتاب‌خوان‌ها، بیشتر کتاب‌های ترجمه است و از جهتی این اتفاق بدی بود. امیدوارم سال آینده وضعیت مقداری بهتر شود.

این داستان‌نویس با بیان این‌که انتظار دارد از نویسندگان جوان حمایت شود، گفت: الان چندین ناشر واقعی و خوب در ایران داریم که به نویسندگان جوان کمک می‌کنند و حتی اگر بخواهند از کتاب اولی‌ها پول بگیرند، مبلغی جزئی می‌گیرند. این را در نظر داشته باشیم که بالاخره کتاب آنها در یک نشر معتبر منتشر می‌شود. روی سخنم با خرده‌ناشرهاست؛ خرده‌ناشرهایی که امروز هستند و فردا نیستند. خودم زمانی زخم‌خورده همین خرده‌ناشرها بودم. این خرده‌ناشرها به داستان ایرانی لطمه می‌زنند.

احمد آرام سپس درباره تأثیر این موضوع بر کیفیت کتاب‌ها نیز گفت: کتاب‌هایی که چاپ می‌کنند، اصلا ویراستاری درست ندارد، پخش درست ندارد و حتی چاپ کتاب‌ها نیز به‌صورت افست است. این مسأله جزء کلاهبرداری، چیز دیگری نیست. این ناشران اصلا به محتوا نگاهی ندارند و به هر برگ کتاب مانند اسکناس فکر می‌کنند و به‌غیر از این هیچ کار دیگری انجام نمی‌دهند. خب، این‌ها می‌توانند بنگاه معاملاتی و املاک باز کنند که کارش راحت‌تر است. آنها فکر می‌کنند روزگار خود را این‌گونه می‌گذرانند؛ ولی این مسأله یک نوع تراژدی تلخ برای ادبیات است که تأثیرش سال‌ها در بدنه ادبیات می‌ماند و رشد می‌کند. با وضعیتی که الان پیداست، زمانی می‌رسد که شاید چاپ هر کتابی به طور مثال به ۱۰ نسخه برسد و این موضوع هیچ کمکی به ادبیات ایران نمی‌کند به جز این‌که سبب می‌شود نویسندگان سرخورده شوند.

نویسنده «به‌چشم‌های هم خیره شده بودیم»، «فرشته‌ای با کفش‌های اسکیت» و «آخرین بار کی دیدمت گندم؟!»، سپس با تأکید بر این‌که نگران و ناراحت نویسندگان جوانی است که کارهای درخشانی می‌نویسند، گفت: این نویسندگان که با سختی داستان‌های خود را می‌نویسند و چون پولی ندارند به ناشر بدهند، مجبورند کارهای‌شان را در کشو بگذارند؛ باید به کتاب نخست توجه شود، چه از نظر ویراستاری، چه طراحی خوب جلد و.... اوضاع‌واحوال خیلی اوضاع‌واحوال خوبی نبوده است.

این داستان‌نویس همچنین درباره انتظاراتش گفت: من آدم بدبینی نیستم و امیدوارم که سال آینده وزارت ارشاد بتواند راهکارهایی را ارائه بدهد. اگر بخواهم راهکاری ارائه دهم، کسی به آن توجه نمی‌کند؛ زیرا نویسنده‌ها زیاد مهم نیستند. وزارت ارشاد و مسئول کتاب و مسئول فرهنگی باید جلسه بگذارند با محوریت این‌که آیا می‌خواهند ادبیات فارسی رشد کند یا نه. کار سختی هم نیست. برای این‌که ادبیات ما رشد کند و جوان‌ها بتوانند کتاب‌های خود را چاپ کنند، باید کاغذ را به قیمت دولتی به ناشران بدهند و به آن‌ها برای چاپ کتاب کمک کنند و اگر این اتفاق بیفتد ممکن است ادبیات ایرانی تکانی بخورد.

وی درباره این‌که همان‌طور که گفته شد، ترجمه هنوز در سبد افراد کتاب‌خوان حضور دارد و به نظر او چه عاملی باعث شده مخاطب ایرانی کمتر به داستان و رمان ایرانی توجه کند، گفت: مخالف ترجمه نیستم و تمام کتاب‌هایی را که از نویسنده‌های مورد علاقه‌ام ترجمه می‌شود، تهیه و مطالعه می‌کنم. ترجمه ضرری به بدنه ادبیات ایران نمی‌زند؛ اما بحث من این است که چندین عامل سبب شده داستان ایرانی به سایه فرستاده شود؛ یک عاملش وزارت ارشاد است که تا کنون هیچ تصمیم درستی در این زمینه نگرفته است. عامل دیگر فضای مجازی است که اغلب کتاب‌ها را روی لپ‌تاپ یا گوشی می‌خوانند. مسأله دیگری که آسیب می‌زند، پادکست‌ها هستند.

باوجوداین‌که پادکست گوش نمی‌دهم، اصلا آن را رد نمی‌کنم؛ اما پادکست‌ها چقدر درست صحبت می‌کنند؟ مطالبشان چقدر درست است؟ چقدر ویراستاری شده است؟ اغلب محتواهایی انتخاب می‌کنند که به ادبیات ما کمک نخواهد کرد. پادکست نوعی زنگ‌تفریح است و هر فردی در گوشی خود می‌تواند به صورتی مجانی پادکست گوش دهد و یا کتاب بخواند. این‌ها عواملی هستند که روزبه‌روز دارد ادبیات ایران را ضعیف می‌کند.

 


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com