روند رو به رشد فیلمسازی در همدان زمانی صورت میگیرد که فیلمسازان چه مالی و چه معنوی حمایت شوند.
در شهری چون همدان که حتی سالها جشنواره فیلم کودک و نوجوان در آن برگزار شده اما تا به حال فیلم سینمایی مستقلی نداشته است جای سؤال دارد.
البته به گفته احسان پاژنگ، کارگردان 23 ساله همدانی فیلم سینمایی (ویدئویی) «هرچه بادا باد» حمایت نشدن فیلمسازان از طریق متولیان آن دلیلی است که موجب شده همدان در این زمینه عقبتر از استانهایی چون اصفهان و برخی شهرهای دیگر که فیلمهای سینمایی مستقل زیادی بدون دخالت عوامل و حامیان تهرانی میسازند، باشد.
پاژنگ نیز در نشست خبری خود از حمایت نشدنش در امر ساختن فیلم سینمایی 131 دقیقهای مستقلش تا گرفتن اجاره بهای 300 هزار تومانی استفاده از حیاط فرهنگسرای الوند به دليل استفاده نصف روز برای تست بازیگری، توسط شهرداری میگوید.
نخست از داستان هر چه بادا باد بگویید؟
درباره زندگی شخصی یک خواننده یک سری شایعات درست شده است که به خاطر آن به وکیلش مراجعه میکند. وکیل پیشنهاد میدهد برای مدتی از شهر دور شود تا موجب شود مردم به دنبالش بیایند، نه اینکه مدام جلوی چشم مردم و او به دنبال مردم باشد. در نتیجه بدون برنامه از شهر خارج میشود و سر از جاده همدان در میآورد که تصادف میکند و حافظهاش را از دست میدهد. مرد دستفروشی او را پیدا و کمک میکند تا این خواننده هم شغل وی را ادامه دهد.
هر چند که کنار خیابان دستفروشی میکند و بعضی از مردم او را میشناسند ولی به دليل اینکه مردم فکر میکنند شاید عنوان کردنش غرور این خواننده را له کند چیزی درباره زندگی حال و گذشتهاش نمیپرسند.
به هر حال حافظهاش را به دست میآورد و احساس میکند زندگی فعلی او بهتر از زندگی پر از اضطراب و دلهره گذشتهاش است. در نتیجه زندگی فعلیاش را ادامه میدهد تا اینکه مدیر برنامه و وکیلش در پی او، اتفاقی با مرد دستفروش آشنا میشوند و از طریق او خواننده را پیدا میکنند.
در سکانس آخر فیلم همان دختری که قبل از تصادف قرار به ازدواج داشت را میبیند و با او ازدواج میکند.
با توجه به اینکه این فیلم سینمایی در همدان ساخته شده آیا نمادی از همدان در آن وجود دارد؟
بله. تمام فیلم در مکانهای گردشگری ساخته شده است به اضافه آن لهجه همدانی و مریانجی هم وجود دارد.
براساس گفتههای قبلی خودتان، فیلم ملودی درام طنز دارد. آیا اغراقی در این لهجهها هم وجود دارد؟
اصلاً، کاملاً عادی برخورد کردهایم.
به نظر شما فیلم سینمایی 131 دقیقهای برای مخاطب خستهکننده نیست؟
سکانسهای فیلم کوتاهاند و سعی کردهایم به مکانها و دیالوگها جذابیت بدهیم. به اضافه اینها گرای داستان زیاد نیست، البته نتیجهگیری دوگرای آخر را بر عهده بیننده گذاشتهایم.
گفتید این فیلم نخستين فیلم سینمایی ویدئویی مستقل در همدان است، ولی قبلاً هم تعدادی زیادی فیلم سینمایی در همدان ساخته شدهاند؟
بله. تله فیلمهای زیادی ساخته شده است ولی یا به هر شکلی مشترک با تهران بودهاند یا از طرفی حمایت میشوند و یا از عوامل تهرانی استفاده میکردند. در حالی که تمام عوامل و بازیگران ما همدانی هستند.
آیا کمتجربگي عوامل به کارتان آسيبي نزده است؟
درست است که عوامل فیلم همه کمتجربه هستند و از حرفهایهای سینمای ایران نیستند ولی به جرأت میگویم کارشان عالی شد. «هر چه بادا باد» نخستين فیلمی بود که در تهران 131 دقیقه آن تأیید شده و حتی یک ترام آن هم به ممیزی نخورد. این فیلم هم مجوز اکران سینما گرفته و هم پخش خانگی. این را هم بگویم که چند شب پیش از طریق هتل پارسیان متوجه شدم «هرچه بادا باد» ساعت 21 و 30 دقيقه شب در شبکه تهران بدون اجازه من پخش شده است.
در صورتی که من پنج نسخه از آن را فقط به بخشهای مختلف برای بازبینی و انجام مراحل قانونی به وزارت فرهنگ و ارشاد دادهام.
این موضوع را نمیخواهید پیگیری کنید؟
حتماً پیگیری ميكنم.
زمان اکران و پخش این فیلم مشخص شده است؟
آبانماه امسال در سینما کانون اکران میشود. ولی برای پخش در ویدئو کلوپ در نوبت است. مهرماه سال آینده نوبتمان میرسد.
حمایتهایی هم تا به حال برای ساخت این فیلم شده است. با توجه به اینکه میگویید در سکانسهای مختلف، همدان نیز معرفی شده است؟
کوچکترین حمایتی نشدم. علاوه بر اینکه بیشتر از 33 میلیون تومان به تنهایی هزینه کردهام. برای اکران هم جایی حمایتم نکرد. فقط قرار شد در سینما کانون فیلمم اکران شود و آنها 50 درصد از فروش بلیت را بردارند. حتی شهرداری به دليل استفاده از حیاط فرهنگسرای الوند به مدت نصف روز برای تست بازیگری از من 300 هزار تومان طلب کرد.
در صورتی که قبل از استفاده چیزی نگفته بود. ضمن اینکه من بارها برای آنها مجانی کار کرده بودم اما آنها را ندیدند!
شما اسفندماه سال 91 فیلمبرداری را آغاز کردید و اردیبهشت سال 92 به پایان رساندید. چرا اینقدر زمان آن طولانی شد؟ به علاوه چرا زمان اکران پس از یکسال و نیم است؟
به دليل شرایط آبوهوایی همدان، چون مثلاً سکانسهایی آفتابی داشتیم که مجبور میشدیم یک هفته منتظر شویم تا باران قطع شود. مشکلی هم که برایمان پیش آمد این بود که چون اولین کار سینمایی من بود، اطلاع نداشتم باید پروانه ساخت داشته باشم. برای ساخت فیلمهای کوتاه نیاز به مجوز ساخت نداشتم. پس از ساخت وقتی به تهران رفتم متوجه این موضوع شدم که بعد از آن به شورای بازبینی ارائه کردم و پس از طی مراحل پروانه ساخت گرفتم.
به نظر شما چرا مخاطب فیلمهای سینمایی و سینماها کم شده است؟ مشکل کار کجاست؟
اغلب فیلمهای نمایش خانگی بیمحتوا شدهاند و فقط بحث سرگرمی و درآمدزایی مدنظر قرار گرفته است. یک سری کارهای زمان انقلاب، با سبک جدید در ساخت فیلم، عیناً تکرار میشود.
فیلمهای شبکه همدان کپی برابر اصل با فیلمهای ساخته شده در تهراناند؛ ولی با گویش همدانی. اینها دلایلی هستند که موجب شده مخاطبانمان کم شوند.
به دليل كمي مخاطبان در سینماها، شما اکران فیلمتان را در سینما کانون برای مدارس در نظر گرفتهاید؟
بله. به هر حال آنجا میتوانیم با مدارس رایزنی کنیم و فروش فیلممان را از این طریق بالا ببریم.