یکی از مسائل کسبوکارها این است که صاحبان کسبوکار، عوامل انتخاب را با نتایج آن اشتباه میگیرند. پیش از اینکه موضوع را شرح دهم اجازه بدهید مثالی ذکر کنم.
یک فعال اقتصادی و در عین حال نویسنده روزی تصمیم گرفت چند کیلوگرم وزن خود را کاهش دهد، او به چندین ورزش فکر کرد و در نهایت تصمیم گرفت به استخری در محلهاش برود و هفتهای 2بار آنجا تمرین کند. کمی بعد، متوجه شد تسلیم یک توهم شده است.
شناگران حرفهای به این خاطر که با شدت تمرین میکنند بدنهایشان زیبا نمیشود، بلکه به خاطر اندام مناسبشان است که شناگران خوبی میشوند. فرم کلی بدن آنها، یکی از دلایل انتخابشان است، نه نتیجه شنا کردنشان!
هرگاه ما عوامل انتخاب را با نتایج اشتباه میگیریم، در دامی گرفتار میشویم که به درستی نمیتوانیم تصمیم بگیریم. این خطا در بخشهای مختلف زندگی هر یک از ما دیده میشود. مثلاً هاروارد بهعنوان یکی از برترین دانشگاههای جهان مطرح است. بسیاری از افراد فوقالعاده، در آنجا تحصیل کردهاند.
آیا این بدان معناست که هاروارد مؤسسه بسیار خوبی است؟ ما نمیدانیم. شاید دانشگاه متوسطی باشد که صرفاً نخبهترین دانشجوها را جذب میکند! ما انسانها ذاتاً کمال، زیبایی و جامعیت و برتری را دوست داریم و هرزمان که به آنها برمیخوریم بلافاصله میخواهیم ریشهها و دلیلها را بیابیم و بلافاصله هم دنبال نزدیکترین عوامل میگردیم.
اولا ما وقتی کمال و زیبایی را میبینیم کمی هیجانزده میشویم و این جا همان جایی است که ذهن ما اشتباه میکند و همچنین برخی میتوانند از این ذهن هیجانزده ما استفاده کنند.
فرض کنید میخواهید در حوزه معدن سرمایهگذاری کنید، یکی از کسانی که میخواهد شما را به سرمایهگذاری در این حوزه متقاعد کند میگوید همه معدن داران، جزو 100 ثروتمند کشور هستند.
شما بلافاصله باید این سوال را از خود بپرسید: آیا ثروتمندان در حوزه معدن وارد شدهاند یا اینکه کسانی که در حوزه معدن سرمایهگذاری کردهاند بعدا ثروتمند شدهاند؟یکی از مشاوران شما میخواهد شما را متقاعد کند که واحد مدیریت دانش تکنولوژی را ایجاد کنید و به این استناد میکند که تمام 500 شرکت برتر جهان، این واحد را تأسیس کردهاند.
شما باید بلافاصله از او بپرسید آیا استقرار این واحد موجب برتری و موفقیت آنان شده است یا برتری و موفقیت آنان موجب شده است که چنین واحدی داشته باشد یا اینکه هیچ کدام اصولا شرکتهای برتر و بزرگ نیاز دارند که چنین واحدی داشته باشند؟
پس به خاطر بسپاریم: با هم بودن 2 موضوع اصلا به معنای رابطه علت و معلولی نیست. حتی اگر هم باشد باید دقت کنیم که چه چیزی واقعا دلیل و مقدمه آن دیگری بوده است. گاهی اشتباه در تشخیص علت و معلول هزینههای سنگینی را به ما و کسبوکارمان تحمیل میکند.
* دکتر علی دادوند
مدرس و مشاور کسبوکار