1- یک هفتهای است که دنیا به کام روابط عمومیها شده و به مناسبت هفته روابط عمومی همه درباره اهمیت روابط عمومیها ، ضرورت تقویت آنها و اقدامات مهمی که روابط عمومی باید انجام دهد، سخن میگویند.
البته این رسم است که با تمام موضوعات مهم در کشور به همین شیوه برخورد شود و همه فقط سخنان زیبا بگویند و از عمل خبری نباشد.
2- درباره روابط عمومیها و نقش آنها در گام دوم انقلاب با توجه به برداشته شدن گام اول انقلاب و در پیش چشم بودن نتایج آن گام، تکرار جملات کلیشهای، کاری از پیش نخواهد برد.
آنچه اهمیت دارد، اصلاح روند با توجه به راه طی شده برای کسب موفقیت بیشتر در گام دوم انقلاب است.
3- امروزه نسل جدیدی از روابط عمومیها در استان فعال هستند و نسل قبلی که گام اول انقلاب را برداشته است، اکنون یا بازنشسته شده یا چندان دستی در آتش ندارند.
به همین دلیل نگاه روابط عمومیها باید به آینده باشد و برای پیشبرد بهتر امور و دستیابی به نتایجی بهتر، برنامهریزی کنند.
4- دیگر برای تمام مدیران باید مشخص شده باشد که حوزه روابط عمومی یک حوزه کاری و مدیریتی تخصصی است و نمیشود هر نیروی از همه جا مانده را در روابط عمومی یا دیگر حوزههای ارتباطاتی سازمان، به کار گرفت و انتظار پیشرفت امور سازمان در حوزه ارتباطی را داشت.
البته تخصص بخشی از نیاز است و اگر به این تخصص اعتماد نشود، این فضای بیاعتمادی سازمان را دچار مشکل جدی در ارتباطات درون سازمانی و بیرون سازمانی خواهد کرد.
5- سازمانی که راههای ارتباطی آن به ویژه با بیرون قطع باشد و نتواند با مردم، رسانهها، جامعه هدف و مخاطبان ارتباط موثر برقرار کند، محکوم به شکست در برنامه خواهد بود.
این سازمان به هر میزان از مدیران متخصص نیز برخوردار باشد به دلیل نداشتن راه ارتباطی با بیرون و حتی در مواقعی با کارکنان نخواهد توانست به خوبی خواست مردم و افکارسنجی را دنبال کند و در نتیجه اقدامات آن با نیاز مردم در تعارض خواهد بود.
6- ارتباط و نحوه برقراری آن در کنار استفاده از انرژی برتر ، زمانی از عوامل موثر در پیشرفت جوامع و کاهش هزینهها و افزایش کیفیت زندگی مردم بوده است.
این روند متوقف نشده است و اکنون نیز سازمانی موفق است که بتواند به ارتباطات توجه جدی داشته باشد و در عرصههای نو ارتباطی حضور داشته و به پیشرفتهای حوزه انرژی به ویژه در حوزه انرژیهای خورشیدی بیتوجه نباشد.
7- با این اوصاف روابط عمومیهای استان نیاز به تغییر ساختار و دستیابی به تشکیلاتی منسجمتر و مقتدرتر در درون سازمانها برای بازیابی ارتباطات درون و بیرون سازمانی و انجام وظایف جدید روابط عمومیها به ویژه در حوزه عمل به مسئولیت اجتماعی سازمانها و افزایش اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی سازمان هستند.
این مهم میتواند در دولت سیزدهم که نشان داده دولتی شجاع برای نوسازی ساختارها و اصلاحات روندی است، مورد توجه قرار گرفته و روابط عمومیهای متفاوتی در گام دوم انقلاب برای کشور ایجاد کند، روابط عمومیهایی که به صورت تخصصی تحلیلگری را دنبال میکنند و دیگر رویکردی به توجیهگری ندارند.