اگر جز آن دسته از افرادی هستید كه روزهای زندگیتان بدون تغییر و انرژی لازم در یك خط صاف و ممتد میگذرد و با آفتهای نظیر بیتفاوتی و ناامیدی دست به گریبانید و دیگر انگیزهای برای رفتن به محل كار ندارید، باید بگوییم كه دچار «روزمرگی» شدهاید.
حال این سؤالات مطرح است كه آیا روزمرگی یك بیماری به شمار میآید و یا پدیدهای اجتماعی است كه آسیبهایی را برای افراد به دنبال دارد؟
روزمرگی چگونه و با چه عواملی خود را در زندگی افراد نشان میدهد و آیا فعالیت اجتماعی نامتناسب با نیاز افراد جامعه در بروز این پدیده تأثیرگذار است یا نه؟
و در آخر اینكه راههای مقابله با آن چیست؟
به گفته كارشناسان مسائل اجتماعی، مرض روزمرگی، فرد را دچار انزوا، سرخوردگی، ناتوانی و افسردگی كرده و او را به انواع بیماریهای روحی و روانی دچار میسازد.
همچنین سبب كاهش بازده شغلی و اجتماعی، كاهش ارتباطات خانوادگی، كاهش توانمندی و گرایش به سمت لذتجوییهای آنی در فرد میشود.
روزمرگی موجب میشود تا فرد بدون لذت بردن از كار و فعالیت اجتماعی، خود مسئولیتهای محوله را بدون تغییر در مدت زمانی طولانی به انجام برساند.
روزمرگی سبب خودآزاری در فرد آسیبدیده برای تأمین نیازهای مادی و غیر مادی و نیز انجام كار با عذاب وجدان نیز در فرد میشود.
از سوی دیگر باید بررسی شود كه چرا اغلب افراد خانهدار و یا حتی شاغلان دچار روزمرگی میشوند؟
عدهای از محققان بهداشت روانی، روزمرگی را یك بیماری اجتماعی قلمداد میكنند و از آن به نام «مرگ احساسات» نام میبرند.
این محققان پس از بررسی گسترده بر روی افراد مختلف جامعه با شرایط زندگی گوناگون به این نتیجه رسیدهاند كه یكی از عوامل مؤثر بروز روزمرگی، «سرخوردگی» است و سرخوردگی را نتیجه افكار پوچ و بیهوده حاصل از تلاش نامطلوب افراد میدانند.
این درد فراگیر كه همچون مرضی به جان جامعه افتاده را چگونه میتوان از بین برد و از آسیبهای وارده آن به افراد جلوگیری كرد و در نتیجه جامعهای شاد داشت؟
** روزمرگی بیماری نیست
یک روانشناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی معتقد است، روزمرگی بیماری نیست بلكه جزو آسیب اجتماعی محسوب میشود.
سیما فردوسیپور در گفتوگو با ایرنا، مقوله افسردگی را از روزمرگی جدا دانسته و میگوید: اگر فردی احساس كرد كه هیچ چیز در او اثرگذار نیست و هیچ موردی در زندگی باعث شادی او نمیشود، این فرد دچار افسردگی شده و نه روزمرگی و باید حتماً به او كمك درمانی تخصصی كرد.
وی بیان میکند: افراد باید برای رهایی از روزمرگی در كارهای روزانه خود تنوع ایجاد و برای شاد نگهداشتن فضای كاری خود تلاش كنند.
فردوسیپور بر این باور است كه عوامل بیرونی همچون خانواده، مشاوران، مدیران و دولت و حتی رسانهها در زمینه پیشگیری از روزمرگی افراد جامعه نقش بسزایی دارند.
وی میگوید: برای رهایی شاغلان از روزمرگی نیز باید مدیران دستگاهها تلاش كننند تا با برگزاری گردهماییها و جشنها، كاركنان خود را از حالت مؤسسهزدگی و روزمرگی خارج كنند. باید با سخنان امیدواركننده انگیزه و امید را در كاركنان ایجاد كرد تا اثر مثبت آن در فعالیتهای اجتماعی به ثمر بنشیند.