در نگاه مدیران اجرایی، توسعه یعنی پیشرفت همهجانبه؛ اما واقعاً توسعه یعنی همه چیز پیشرفت کند؟ آن وقت از کجا بفهمیم که توسعه اتفاق افتاده است؟ وقتی دقیقاً نمیدانیم پس از اینکه توسعه کامل و همهجانبه اتفاق بیفتد، قرار است ما چطور و چگونه باشیم و چه تغییراتی در زندگی ما بیفتد یعنی یک جای کار میلنگد.
زمانی که ندانیم ترکیب کرونا و توسعه چه موجودی خواهد شد؛ فردا روز ممکن است حسرت بخوریم که این روزها باید فلان کار را میکردیم تا به مشکل بر نخوریم. بهطوریکه حالا نمیدانیم شرایط همدان در پساکرونا چه شکلی پیش خواهد رفت. شاید لازم باشد شبیه به بازیهای کامپیوتری از این مرحله، ابزاری را برداریم تا در مرحله بعد آن وسیله و ابزار به کارمان بیاید.
3 آیتم رفاه، رضایت و معنا جان مایه توسعه پایدار است که میبایست همزمان روی دهد. هرچقدر رابطه افراد یک جامعه با این 3 عامل، کمهزینهتر باشد؛ شهروندی دلپذیرتر میشود. روزگاری همدان نتوانست در مسیر صنعتی شدن همپای کلانشهرهای دیگر گام بردارد، امروز نتیجهاش چندان به مذاق مردم خوش نیست. وقتی حس قرابت و نزدیکی با محیط اطراف نداریم به این معنی است که رضایت اتفاق نیفتاده و معنا، هویت و شناسنامهای است که آن محیط به افراد اضافه میکند.
باید بپذیریم در یک دهه گذشته تعاریف بسیاری از مباحث کارکردی و بنیادین جامعه تغییر کرده است. بهطوریکه توسعه صرفاً گسترش شهر و جادهها و... نیست اما آنچه از سخنان مدیران اجرایی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی برمیآید هنوز توسعه را معادل قیچی کردن روبان افتتاحیهها میدانند.
پیشتر توسعه، بهمنظور ایجاد رفاه تعریف میشد و از آنجا که رشد تک بعدی، سرطانی حساب میشود میتوان نتیجه گرفت با ایندست فرمان و نقشه راه، هرگز وارد رضایت و معنا نخواهیم شد. بنابراین توسعه به این معناست که چگونه و چطور گسترش مدرنیسم، سطح رفاه، رضایت و معنا را در افراد آن جامعه افزایش میدهد.
این بیتوجهی به ارتقای همزمان این 3 آیتم در چند دهه گذشته، امروز بحران تغییرات اقلیمی(Climate Change) را ایجاد کرده بهطوریکه همچنان ناینحل باقی مانده است. حالا اگر برای همهگیری ویروس کووید 19 چارهای اندیشیده نشود؛ ترکیب بحران اقتصادی پساکرونا و توسعه تکبعدی قوز بالای قوز برای مدیران استان خواهد شد و از جایی به بعد نای نیروی انسانی برای دویدن و نرسیدن به رفاه، رضایت و معنا از خستگی باز خواهد ایستاد.
در دهه 70 میلادی یک پل در نیویورک آمریکا بیدلیل فرو ریخت و تلاش کارشناسان سازه برای پیدا کردن علت فرو ریختن بینتیجه ماند. 32 سال بعد با اضافه شدن روانشناسی به علم سازه، کارشناسان علت فرو ریختن پل را فَتیگ (Fatigue ) اعلام کردند. فَتیگ یک جور خستگی و بیرمقی سازههای بتنی است.
از ابتدای قرن جدید میلادی استراحت اجباری پلهای بتنی در دستور کار قرار گرفت و هر سال، پلها به مدت 24 ساعت تعطیل میشوند تا بسامدهای عبور وسایل نقلیه از مجموع بسامد پل کاسته شود تا فتیگ و پدیده تشدید رخ ندهد. با تکیه بر این پدیده میشود فهمید جایی لازم است در توسعه ما یک مکث و استراحت تعریف کنیم.
هرچند برخی فکر میکنند کرونا به عمد در جهان منتشر شد اما برخی نیز، بر این باورند که کرونا واکنش طبیعت برای خط و نشان کشیدن برای تغییر رفتار انسانها است. میتوان گفت با این دیدگاه، فتیگ بی برو برگرد اتفاق میافتد و لازم است که بسامد توسعه با نبض جهان یکی شود تا به محیط و جهان اندکی مجال استراحت بدهد.
اینک زمان مناسبی برای این استراحت و بازآموزی مفاهیم توسعه است. تا نظام آموزشی و تربیتی ما یاد بگیرد چطور مفاهیم رفاه، رضایت و معنا را در ضمیر ناخودآگاه نسل نوجوی کشور نهادینه کند. اگر هنوز میان آنچه در استان همدان توسعه نامیده میشود با آنچه مردم لمس میکنند، فاصله هست. باید نگران باشیم که بحران اقتصادی پیش رو بر تمام مشکلات پیشین آوار میشود و این خستگی مفرطی را ایجاد خواهد کرد.
نسخه شاید ساده باشد اما اجرایش قطعا سخت و دشوار است. ناچار هستیم که به سمت اجرای آن حرکت کنیم و آن اینکه، گروههای پژوهشی و مشاورهای بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرند؛ زیرا آنها با کار مطالعاتی خواهند فهمید باید برای مرحله بعد به چه وسیله و ابزاری مجهز شویم که نه سیخ بسوزد و نه کباب!