۱- درباره رویدادها و تحولات سال ۱۴۰۱ تحلیلها و ارزیابیهای بسیاری انجام شده و در زمان هر رویداد به آن از سوی صاحبنظران و تحلیلگران توجه شده است.
هر چند توجه جدی به این تحلیلها از سوی نهادهای مسئول تاکنون نشده و به همین دلیل شرایط مستعد آسیب و تحولاتی سختتر از آنچه اتفاق افتاده در سال پیشرو است.
۲- تحولات و رویدادهای سال ۱۴۰۱ را نمیتوان بدون در نظر گرفتن اعتراضات اجتماعی در ایران که خیلی زود سیاسی و امنیتی شد، تحلیل و ارزیابی کرد. تحولاتی که هر چقدر هم مثبت باشند باز در سایه این اعتراضات قرار گرفته و از عمق تاثیر آن کاسته شده است.
۳- اعتراضات ایران در اصل اجتماعی و مربوط به حوزه زنان و مطالبات آنها از جامعه مردسالار است. اتفاقی که در جهان نیز مشابه آن بسیار رخ داده و همچنان در برخی جوامع رخ میدهد.
از این منظر برخی تحلیلگران سال ۱۴۰۱ را سالی مختص زنان و دختران و سال مطالبه گری آنها دانستهاند و تحلیلهای خود را بر این محور عرضه کردهاند.
۴- اعتراضات ایران اما یک ویژگی و شاخص اعجاب آور نیز داشت و آن سطح خشونت غیر قابل باور این اعتراضات از سوی موافقان و مخالفان بود. اتفاقی که بسیاری از جامعهشناسان را به فکر فرو برد که چرا جامعه ایرانی که به مهر و مهربانی در جهان شهره است به این سطح از خشونت رسیده و رحم و مروت از آن رفته است؟
۵- در پاسخ به این سئوال دلایل بسیاری از فشارهای ناشی از کرونا و فشار اقتصادی گرفته تا انجام نگرفتن تعهدات و تبعیض موجود در جامعه و دلایل دیگر مطرح شده که هر یک با توجه به استدلالات ارائه کننده آن قابل تأمل هستند.
اما آنچه در این دلایل مشترک است نبود گفتوگو و تفاهم درباره مسائلی که جامعه به آن مبتلا است در بین مردم و دولت به معنای عام آن است.
۶- آنچه در تحولات نیمه دوم سال ۱۴۰۱ اتفاق افتاد مشخص کرد که ادامه مسیر با روش بیتوجهی به مطالبات مردم و به ویژه مسائل اجتماعی و مطالبات این حوزه از سوی دولت سخت خواهد بود.
به همین دلیل نیاز است در سال ۱۴۰۲ دولت با واقعبینی در راستای پاسخ به دلایل وقوع اعتراضات خیابانی و اعتراضات خفته در جامعه تلاش کرده و راهکار اتحاد ملی را با گفتوگو و تفاهم و تنش زدایی در عرصه خارجی و داخلی پیگیری کند.
۷- خشونت برازنده جامعه ایرانی نیست و در نبود گفتوگو خشونت جایگزین آن میشود و هر کجا خشونت وارد شد طبیعی است شادی و نشاط دیگر نباشد و جامعه را رخوت و سستی و حس تفرقه و فاصله فرا گرفته و از انسجام و اتحاد خبری نباشد هرچند این مفاهیم در رسانهها و تریبونهای رسمی تبلیغ شود.
دولت به معنای حاکمیت کار سختی برای تغییر شرایط و زدودن خشونت و بازگشت شادی و نشاط به جامعه خواهد داشت هر چند حرکاتی انجام شده اما کافی نیست و لازم است در راستای نفی خشونت و رسیدن به جامعهای که در آن مسائل از طریق گفتوگو و نه خشونت حل شود، اقدامات بیشتری به ویژه در سال انتخابات در راستای اتحاد و همدلی در جامعه انجام شود. سال ۱۴۰۲ با هر شکل و رویدادی آغاز و پایان یابد ، تحولات سال آغازین قرن بر آن سایه انداخته است و خشونت پر رنگ این سال ویژگی بارز آن است که اگر مهار نشود، خطر بسیاری برای تمامیت ارضی، منافع و امنیت ملی خواهد داشت.
به امید اینکه جامعه ایرانی از خشونت به هر شکل آن فاصله بگیرد و شادی جایگزین آن شود، به انتظار پایان سالی که در آن خشونت بین ایرانیان فاصله انداخت، مینشینیم.