1- بحث بومی یا غیربومی بودن مدیران یک بحث قدیمی و حل نشده در استان همدان است. این بحث همواره در موضوع توسعه منابع انسانی و استفاده از ظرفیتها مورد توجه بوده و همیشه بحث داغی در انتصابات بوده است.
این بحث در سالهای اخیر داغتر شده و دلیل آن هم احساس افزایش انتصاب مدیران غیربومی و حتی استفاده از نیروهای غیربومی در استان و احساس کم شدن نقش بومیها در اداره امور زیست بوم خود است.
2- دولت در انتصاب مدیران ارشد مانند استانداران در استانها به نیروهای غیربومی اولویت داده است و این موضوع در همدان، پیش از این دولت هم رعایت شده و تنها یک استاندار و 2 سرپرست استانداری در دوران پس از انقلاب بومی استان بودهاند.
دلایل دولت در این بخش هم شنیدنی است که از رودربایستی در تصمیمگیری تا ایجاد حاشیه را شامل میشود. در واقع دولت قصد داشته مدیر ارشد غیربومی در تصمیمات، مانعی غیر از قانون نداشته باشد و بدون حاشیه امور استان را دنبال کند.
3- برخی دستگاههای نظارتی، قضایی و امنیتی نیز برای انتخاب مدیر، به مدیر غیربومی اولویت میدهند که دلایل پذیرفتهشدهای دارند.
البته در این دستگاهها نیز در مواردی نیروهای بومی به مدیریت رسیده اند که دوران خوبی بهلحاظ کاری و عملکردی رقم زده اند و این دلایل را استثناپذیر نشان دادهاند.
4- در دولت سیزدهم، انتصابات بهویژه در بخش قوه مجریه استان با حساسیت بسیاری از سوی مردم و افکار عمومی و نمایندگان آنها دنبال میشود و در هر انتصابی بررسی زادگاه فرد منصوب شده و استانی که در آن سابقه مدیریت داشته، از سوی مردم در اولویت قرار گرفته است.
بیشتر واکنشها به انتصابات، زمانی است که زادگاه فرد منصوب، استان لرستان باشد و بهنوعی افزایش مدیران لرستانی و هماستانیهای استاندار در همدان را نشان دهد.
5- به بیشتر مدیران غیربومی در استان اگر از لرستان نباشند، هیچ حساسیتی نیست و اگر حتی سابقه یک روز مدیریت هم نداشته باشند، بدون نگرانی از اعتراض به این انتصاب، میتوانند با خیال راحت مدیریت را در استان تجربه کنند و حتی همراهی بومیها را برای ارتقا بههمراه داشته باشند.
نگاهی به برخی مدیران غیربومی غیرلرستانی استان، تأکیدی بر این نظر است که بهرغم نداشتن رزومه قوی و توان و شایستگی، بهراحتی در استان، مدیر شدهاند و حاشیهای هم در اطراف آنها، بهدلیل حساسیت به این انتصاب، نیست.
6- اما مدیران بومی، برای انتصاب هرچند نگران حساسیت نسبت بهعنوان غیربومی نیستند اما باید خود را آماده کنند تا اگر انتصاب آنها به نتیجه رسید و در مرحله معرفی و انتخاب، با نامه و فکس و بیانیه و سفارش و ... رد نشد و حکم مدیریتی را دریافت کردند، تمام زندگی آنها به روی دایره ریخته شود و هر کس از منظری درباره آنها قضاوت کند و این حاشیه و درگیری بیپایان، مانعی برای رشد مدیران بومی شود. زیرا چنان وحشتی از انتصاب مدیربومی ایجاد میکند که هیچ مدیر ارشدی، راغب به انتصاب مدیر بومی نشود و این نوع انتخابها را با اولویت دادن به مدیران غیربومی با حاشیه و حساسیت کمتر که فقط متوجه غیربومی بودن آنهاست، انجام دهد.
7- در آخرین انتصابات، تعدادی از نیروهای بومی استان در استانداری و فرمانداری همدان به مدیریت منصوب شدند اما این انتصابات با حرفهایی چون انتصاب سفارشیها، نقش یک نماینده در انتصابات و انتخاباتی بودن انتصابات و... همراه شد.
حرفهایی که معمولا مدیران بومی در زمان انتصاب تجربه میکنند و مدیران غیربومی تجربه آن را ندارند.
شناخت از هم بومیها و رقابت منفی با هم؛ همان نکتهای است که دلیلی میشود تا به جای حمایت از بومیها در انتصابات در هر انتصابی فضا رقابتی دیده شود و بومیها بهدنبال حذف یا تخریب یکدیگر بروند.
به هرحال وقتی افرادی در یک جغرافیای استانی مشترک با هم زندگی میکنند، احتمال نسبت خانوادگی آنها یا دوری و نزدیکی آنها به شخصیتهای استان بالا میرود و انتخابات و هر تصمیم و روند و فرایند و پروژهای هم توسط هر کس که مدیر باشد، باید در چارچوب قانون برگزار شود.
اگر این موضوع را بپذیریم به جای بحثهای حاشیهای در انتصابات و تخریب بومیها و فراهم کردن شرایط انتصاب مدیران غیربومی، شرایط را بهنفع انتصاب نیروهای توانمند بومی در استان با بحث درباره شایستگیها و توانمندیها، تغییر خواهیم داد.