مدیریت پسماندهای خانگی و شهری در جمعآوری، انتقال و بازیابی اصولی و مکانیزه پسماند در هر کجای دنیا از دغدغههای قدیمی مدیریتهای شهری است و هنوز هم بسیاری از شهرهای مدرن و پیشرفته در اقصی نقاط جهان با معضل بزرگی به نام زبالههای خانگی، شهری و صنعتی درگیر هستند و زباله چالشهایی برای دولتها ایجاد میکند.
مدیریت جمعآوری، انتقال و معدومسازی پسماندها در شهرهای کشورمان و از جمله کلانشهر همدان نیز اگرچه در چند سال اخیر بهبود یافته و اغلب نقاط مرکزی و حاشیهای شهرتحت پوشش حمل شبانه زباله و پاکیزهسازی سطوح معابر اصلی و کوچهها قرار دارد، ولیکن هنوز هم موضوع زباله و صحنههای زشت پراکندگی زباله در بسیاری نقاط پررفتوآمد شهر، شهروندان همدانی را گلهمند میسازد. واقعیت این است که مدیریت بدون عیب و نقص پسماند در شهرها با همکاری و رعایت اصول فرهنگ شهرنشینی توسط مردم، در کنار مدیریتی توانمند و صاحب برنامه به نتیجه خواهد رسید و صرف تصور شهروندان که پسماندهای شبانهروزی خود را به صورت خشک و تر در کیسه نایلونی (هر چند سالم!) انباشت میکنند و در هر ساعتی از شب یا روز زیر تیرچههای برق معابر رها میسازند و کار تمام است، تصور درستی نیست و چنین شکل و شیوهای از همکاری و اشتراک نظر مردمی برای خلاص شدن از شر زباله نه تنها هیچ کمکی به پاکیزه نگهداشتن فضای شهری و اماکن عمومی نمیکند، بلکه ناقض فرهنگ عمومی در یک شهر بزرگ هم خواهد بود. حال میماند بحث زبالهگردها و لشگر پراکنده گربههای شهری که ۲۴ ساعته در کمین کیسههای زبالهای هستند که بیهیچ ملاحظه فرهنگ شهرنشینی، از سوی مردم در معابر عمومی رها میشود!
در این باره حدود ۴ ماه پیش از سوی معاونت خدمات شهری شهرداری همدان اعلام شد که قرار است بزودی طرح ساماندهی افراد زبالهگرد در سطح شهر همدان با هدف تفکیک زبالههای قابل بازیافت و همچنین جلوگیری از پخش و پراکندهسازی پسماندها در معابر به مرحله اجرا گذاشته شود. به گفته مرتضی رضایی، در آن مرحله فهرستی نیز از ۲۰۰ زبالهگرد فراهم شده بود.
اینکه چنین طرح و برنامهریزی ایدهآل پس از گذشت ۴ ماه هماینک در چه مرحله و یا دچار چه سرنوشتی است، تا کنون اطلاعرسانی نشده است، ولیکن نگارنده در همان روزها و نظر به مصاحبه معاونت خدمات شهری شهرداری همدان در یادداشتی در روزنامه همدان پیام، با دلایلی اشاره داشتم که ساماندهی زبالهگردها برای مدیریت پسماند، نه تنها در همدان و بلکه در تمام شهرهای بزرگ، امری غیرممکن خواهد بود!
دلیل اصلی چنین نظر هم این است که برای ساماندهی و حل مشکل حمل پسماندهای شهری، ابتدا باید با یک فرهنگسازی جامع و بلندمدت، خود مردم متقاعد باشند و دلسوزانه و مسئولانه بخواهند پسماندهای خانگی و یا شهری مربوط به واحدهای کسب و کارها از مبدأ تفکیک شده و به موقع و هماهنگ به دست گروههای جمعآوری و انتقال پسماند سپرده شود. دلیل دیگر این است که افراد زبالهگرد با هر سطح درآمدی که با جمعآوری ضایعات قابل بازیافت برای خود، هرگز زیر بار نظم سازمانیافته نخواهند رفت، چون بیشتر زبالهگردهایی که کیسه بدوش هستند، زمان و فرصت به دلیل اعتیاد و بیخانمانی در اختیار خودشان نیست و در قید پاکیزه نگهداشتن محیط شهری نیستند و بسیاری هم که با چرخ دستی کار میکنند، زیر نظر و نفوذ مافیای زباله قرار دارند و باید به افراد بالادستی خود حساب پس بدهند! لذا اگر بخواهیم مشکلات ناشی از پسماندها و وجود عناصری مانند زبالهگردها را قلمی بسازیم، مثنوی هفتاد من خواهد شد!
بنا بر این، طرحی نوآورانه و واقعبینانه همراه با قاطعیت مدیریت شهری لازم است تا قبل از رسیدن کیسههای درهم پسماند به دست زبالهگردها یا دندانهای نیش لشگر گربههای شهر، پاکبانهای زحمتکش و ماشینآلات مکانیزه با تقویت بیشتری وارد عمل شده و چیزی برای کسب و کار زبالهگردها و پنجه گربهها زمین نگذارند.