حسن یزدانی قهرمان و مدالآور المپیک و جهان در مسابقات قهرمانی جهان در اسلوی نروژ با شکست دیوید تیلور، کشتیگیر آمریکایی، موفق به کسب مدال طلا شد.
مسابقهای که نه برای یزدانی و جامعه کشتی کشور، بلکه برای بسیاری از ما حساسیت بالایی داشت. یزدانی که در مسابقات جهانی و المپیک گذشته چندین بار مغلوب تیلور شده بود تحت فشار روانی بسیار بالایی قرار داشت.
شدت استرس وارده بر یزدانی به اندازهای بود که این جوان جویباری هر لحظه که مسابقات نزدیکتر میشد بیشتر تحت فشار و هیجان قرار میگرفت و این استرس خود را در ظاهر او هم نمایان میکرد.
هر لحظه فریاد تقلای پیروزی میلیونها ایرانی بلندتر شنیده میشد. اینبار یزدانی باید به هر شکل ممکن مسابقه را میبرد. انگار این برد برای بسیاری از ایرانیان دفاع از حیثیت کشور و کسب جایگاه از دست رفته گذشته بود.
یزدانی روزهای بسیار سختی را با استرس و ترس از شکست دوباره گذرانده بود. به لحاظ ذهنی، روانی و اجتماعی تحت هجمه بالایی از طرف جامعه قرار داشت. هر روز سیلی از پیامهای با محتوای متفاوت انگیزشی و حتی تخریبی را دریافت کرده بود و دراین میان یزدانی بود که هر لحظه بیشتر تحت فشار قرار میگرفت.
تصور شکست دوباره از تیلور و در ادامه مواجهه با طرفدارانش او را در تنگنای عجیبی قرارداده بود. یزدانی، اما اینبار بر خلاف دفعات قبل از سد تیلور گذشت. به یکباره سیلی از پیامها و واکنشهای هیجانی مثبت و ستایشکننده سرازیر شد.
پیامهایی که اگر یزدانی بازی را واگذار کرده بود روی دیگر سکه بودند و چه بسا تمام تلاشهای او را زیر سؤال میبردند. اتفاقات از این دست در ورزش ما کم رخ نداده و ورزشکاران بسیاری را در خود اسیر کرده است. اما چرا؟ ورزش که ایجاد شده تا مایه دوستی، ابراز عشق، سلامت و افتخار در جامعه باشد، اما به راحتی در مقاطعی تبدیل به ابزاری برای ابراز خشونت، تخطی به حریم شخصی و توهین و تحقیر میشود.
ورزش همواره در همه نوع آن در ارتباط تنگاتنگی با جامعه و نیروهای آن است و از اینرو تحلیل جامعهشناختی آن و بررسی مجموعهای از عوامل اجتماعی و روانی زیربنایی از اهمیت بالایی برخوردار است.
ورزش است که میتواند بسیاری از نیازهای جسمی، روحی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی مردم را تأمین کند و همین نیازها تعیینکننده چگونگی اقبال و توجه به سبک و سیاق آن میباشد.
محبوب بودن ورزشی خاص بین مردم یک جامعه برآمده از فرهنگ، شرایط محیطی، جمعیتی و اجتماعی آن جامعه است و از طرفی تأثیرات اجتماعی این اتفاقات هم روی دیگر سکه است.
تبیین و تحلیل جامعهشناختی ورزش سابقه چندانی در کشور ندارد و به دلیل فقدان جامعنگری معمولاً تحلیلهای ورزشی یک سویه فاقد ژرفنگری است. در حالی که اگر بخواهيم ورزشی پویا و قدرتمند داشته باشیم و در کنار آن ورزشکارانی مبدع، مبتکر و در عینحال سالم به لحاظ جسمی و ذهنی داشته باشیم باید نگاهمان به جریانات اجتماعی و روانی جامعه هم باشد.
آیا حرکتهای هیجانی تشویقی و تخریبی موجود در جامعه در مقابل اتفاقات ورزشی ریز و درشت ناشی از شرایط و ساختارهای زیرین جوامع نیست؟ تخریب و فشار وارده بر یزدانی و ورزشکاران بسیار دیگر را میتوان نمونهای از همین تعامل و تقابل دوطرفه ورزَش و جریانات و نیروهای اجتماعی دانست. ورزش چیزی فراتر از یک مسابقه است و ابزار بسیار مهمی برای ایجاد حس رضایتمندی در میان مردم جامعه است.
ورزش موجب ایجاد همبستگی و اتحاد در یک ملت میشود و به نوعی موجب انسجام و هویتبخشی به یک ملت میشود و وسیله بسیار مهمی برای معرفی و شناختن فرهنگ یک ملت و جامعه است. مردم یک کشور هویت، فرهنگ و ارزشهای راستین خود را در یک مسابقه ورزشی و نتیجه حاصل از هم میبینند و این خود به معنی اهمیت فوقالعاده بالا پیدا کردن یک مسابقه برای مردم میشود.
در کنار نکات گفته شده، مسأله مهم وجود سازوکارهای حمایتی موجود است که میتواند تعادل لازم را برای تأمین این نیازها در کنار حفظ و صیانت از حریم افراد فراهم کند. در چنین شرایطی کمتر شاهد اتفاقات و شرایط پیش آمده برای ورزشکاران و افتخارآفرینی ملی خواهیم بود.
ورزشکاران در فضایی امن و به دور از تنش و استرس و با ذهنی رها نهایت انرژی خود را صرف کسب بهترین نتیجه خواهند کرد.