آموزش و آگاهی یکی از ارکان مهم جوامع توسعه یافته است. نتایج مطالعات تطبیقی در جنوب شرق آسیا نشان داده یکی از مهمترین کارهای انجام گرفته در فرآیند توسعه این منطقه(کشورهای معروف به ببرهای آسیایی) و نسلهای بعدی این مناطق سرمایهگذاری وسیع و گسترده در امر آموزش آگاهی و فرهنگ و مصرف کالاهای فرهنگی بوده است. همچنین شاخصهای کشورهای اسکاندیناوی.
به مناسبت هفته کتاب از شبکه نسیم تلویزیون برنامه تنظیم به موضوع اختصاص داشت من هم بهطور تصادفی برنامه را نگاه میکردم و در بخشی از این برنامه یک ناشر و کتابفروش از حوالی میدان انقلاب تهران قلب تپنده صنعت نشر کشور حضور داشت و به عنوان مهمان پیرامون نشر و ناشر و کتاب صحبت میکردند.
مجری برنامه از این کتاب فروش شلوغترین نقطه کتابفروشی ایران سؤال کرد از هر کتاب چه تعداد نسخه برای فروش از ناشرین تهیه میکنید؟ و او در اوج ناباوری گفت یک نسخه.
سالها پیش دوست ناشری از ناشرین تخصصی در حوزه اجتماعی به من گفت همکارانی از دانشگاهها کتاب برای انتشارات عرضه میکنند و به من میگویند فقط ۱۰نسخه کفایت میکند !
کارشناس برنامه در قسمت دیگری به نتایج یک تحقیق اشاره کرد که میانگین مطالعه ایرانیها ۶ ساعت در ماه گزارش کرده بود.
من نتایح پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی را که سالها پیش البته در وزارت فرهنگ و ارشاد انجام شده را گاهی در کلاسهای توسعه بازخوانی میکردم دادههای بسیار ناامید کنندهای از میزان مطالعه مردم ایران منعکس کرده بود و تازه بخش مهم همان دقیقههای کم هم مربوط به کتابهای انگیزشی و ادعیه بود.
برای توسعه باید به سبد مصرف کالای خانوارهای هر کشوری نگاه کرد تنوع کالاها، و کیفیت آنها و میزان استفاده در این سبد، مسکن، آموزش، بهداشت و کالاهای فرهنگی مانند کتاب و موسیقی و سینما و تئاتر و تفریح و گردش و سفر فراغت قرار دارد.
توسعه یک اتفاق ساده نیست و اتفاقی هم به دست نمیآید برای توسعه باید دولتها در زمینه فرهنگ و آموزش سرمایهگذاریهای بلند مدت و همه جانبهای داشته باشند و شهروندان هم برای دستیابی و تثبیت آینده فرزندان خود " کتاب" را نه به شکل نمایشی و یا فقط کمک درسی و شب چله و شب عید و فال گرفتن بلکه برای آموختن و شناخت علمی جهان، تاریخ و تمدن دیگران و خود استفاده کنند.
فرهنگ شفاهی و قهوه خانهای رشد فکری و بلوغ اجتماعی به همراه نمیآورد و در حال حاضر تیراژ کتابها حتی رمان و داستان و تاریخ کمتر از دو، 3هزار نسخه است.
در شورای نشر دانشگاه هم که سالها حضور داشتم در نزدیک به اتفاق موارد بالاترین تیراژ ۱۰۰ الی ۳۰۰ جلد تعیین میشد.
گسترش فضای مجازی و تلگرامیزه شدن جامعه و مطالعه نسخ الکترونیک ممکن است دلایلی باشد برای کاهش فروش نسخ فیزیکی کتاب اما این رخداد برای همه جهان انجام گرفته است و نسبت سواد هم بهطور مستمر افزایش یافته و سرانه مطالعه علیرغم آن کاهشی است با همه این اوصاف برای جمعیت ۸۵میلیون نفری برازنده نیست.
تنها برای مقایسه دفتر شعر «تویوشباتا» شاعر 100ساله ژاپنی پس از فروش یک میلیون ۸۰۰ هزار نسخه در چاپ نخست، صدرنشین فهرست کتابهای پرفروش که خود تیراژ بالایی داشتند قرار گرفت. تازه در موضوع کتاب و کتابخوانی "سرعت مطالعه" را در خیلی از کشورها محاسبه میکنند فنلاند, ۴۴. نروژ، ۳۹. استونی، ۳۶. آلمان، ۳۴. هلند، ۳۱. سوئد، ۳۱. دقیقه در روز میزان مطالعه را دارند.
خود میتواند مصداق کار نیکو کردن از پرکردن است باشد تیراژ، رقم مطلق کتابهای چاپ شده، تعداد ناشرین، نسبت بودجه فرهنگی، قدمت و عمر ناشرین و... همگی شاخصهای مهمی از جایگاه مصرف فرهنگی در هر کشوری است.
مطالعه و کتاب افق دید آدمها را گشودهتر و مبتنی بر عقلانیت، مدارا، مستند و عالمانه حرفزدن و رفتارهای متمدنانه میکند.
در فرهنگ آرمانی ما ایرانیان، کتاب یار مهربانی است که انس با آن برتر از سالها تفکر و عبادت تعریفشده از این رو و بهصورت واقعی و بالفعل به "نهضت بازگشت به کتاب" برای توسعه فردای ایران نیاز است.