خروج دونالد ترامپ از برجام، هجمهها را علیه دولت حسن روحانی و بهتبع حزب حامی این دولت یعنی اصلاحطلبان را در پیش داشت. دولت یازدهم و دوازدهم که محوریت کار خود را براساس مذاکرات با قدرتها بنا کرده است، پس از خروج ایالات متحده آمریکا، عملاً در طرف شکست خورده بازی قرار گرفت.
البته در این میان از افزایش و ارتقای قدرت و جایگاه دیپلماسی کشورمان در عرصه بینالملل نمیتوان غافل شد، اما محوریت انتقادها بر دولت شرایط اقتصادی ایجادشده در کشور و تحقق نیافتن وعدههای رئیس دولت دوازدهم بوده است.
در این میان دولت همواره رئیسجمهور وقت آمریکا را بهدلیل عهدشکنی در نظام بینالملل، مقصر اصلی دانسته و اظهار داشته که درصورت پیروزی دموکراتها در آمریکا این مسأله رفع خواهد شد. البته این نکته قابل ذکر است که دونالد ترامپ را میتوان رئیسجمهوری شناخت که فراتر از جناح در ایالات متحده عمل کرد؛ زیرا بسیاری از سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا وابسته به تغییر رئیسجمهور در این کشور نبود. رقابت سیاسی-نظامی و اقدامات اقتصادی و دیپلماسی علیه روسیه، اتحادها همهجانبه با اروپا و ... همگی از ایندسته سیاستهای تغییرناپذیر بود که با ورود این رئیسجمهور جمهوریخوه معادلات برهم خورد.
با اینحال حزب رقیب که مذاکرات و بهویژه مذاکرات با غرب را با دیده تردید نگریستهاند، مجال را غنیمت شمرده و در این چند سال دولت و حزب رقیب را مورد هجمه قرار دادهاند. این مسأله تا جایی پیش رفت که مجلس یازدهم را با قاطعیت در دست گرفته و اگر برخی مسائل از جمله توصیههای مقام معظم رهبری نبود، در همان ماههای نخست کار، دولت را یا از حدنصاب انداخته و یا رئیسجمهور را استیضاح کرده بودند.
این اقدامات سبب شده است که در یک سال اخیر، احزاب اصلاحطلب در کشور تضعیف شده و بهاصطلاح کارشان به مو برسد.
اعلام پیروزی جو بایدن نامزد دموکرات در آمریکا و تأکید همواره وی به بازگشت به برجام و تمایل به مذاکره با ایران، میتوان گفت که ورق را بهنفع اصلاحطلبان برگردانده است. رفع تحریمها پیش از پایان دولت دوازدهم و یا اقدام آغاز به مذاکرات با دولت جدید آمریکا در حین انتخابات ریاستجمهوری 1400، پیروزی یک نامزد اصلاحطلب همچون ظریف را محتمل کرده و یا حتی حیاتی میکند.
با اینحال حفظ فشارها بر دولت از سوی احزاب رقیب و همچنین استعفاها و از همگسستگی در میان اصلاحطلبان، افرادی از هر 2 طیف به این نتیجه رسیدهاند که شاید بهتر باشد مذاکرات را به اصولگرایان بسپارند!
دلیل این افراد این است که اختلافات چندین ساله میان اصلاحطلبان و اصولگرایان بر سر مذاکرات با غرب بوده و اکنون با سپردن این مقوله به آنها دیگر بهانهای برای اختلاف وجود ندارد.
در جواب ایندسته از افراد میتوان گفت که در کشورمان برخی از درگیریهای حزبی دلیل سیاسی و اقتصادی نداشته و تنها برای منافع حزبی بر آن پافشاری میشود. همانطور که در چند ماه گذشته با وجود 2 بار توصیه از سوی مقام معظم رهبری، همچنان شاهد اهانت به بدنه دولت و شخص رئیسجمهور از سوی برخی مقامات و مسئولان حزب اصولگرا هستیم.
از سوی دیگر یکی از مهمترین معضلات حال حاضر کشورمان حضور برخی مدیران ناکارآمد بر سر مناصب دولتی بوده که همین مسأله نیز همواره مورد انتقاد اصولگرایان بهویژه در مجلس یازدهم شورای اسلامی بوده است. اصولگرایان که همواره نشاندادهاند به مذاکرات با غرب اعتماد ندارند، در این راه نیز موفقیت بزرگی در کارنامه خود ندارند.
با توجه به عملکرد دولت بهار(محمود احمدینژاد) و تیم وزارت امور خارجه این دولت که نزدیک به اصولگرایان بوده، به این نتیجه میرسیم که عملکرد برخی از ایشان نهتنها شرایط را از لحاظ سیاست خارجه بهنفع کشور نچرخانده، بلکه بدون هیچگونه مزایایی حواشی بیموردی را برای کشور به ارمغان آوردهاند.(با مطالعه 8 سال دولت بهار به چندین مورد از اینگونه اقدامات دیپلماتیک خواهیم رسید)
با اینحال عملکرد تیم دیپلماتیک روحانی به ریاست محمدجواد ظریف بهویژه در مسأله برجام را میتوان در تاریخ دیپلماتیک کشور بیسابقه ارزیابی کرد. ترس دشمنان و رقبای کشورمان از برجام و تلاشهای بیوقفه آنها برای نابودی این معاهده نشان از قدرت برجام است.
این مسأله را نباید فراموش کرد که افزایش سطح دیپلماتیک کشورمان توسط برجام موجب انزوای ایالات متحده در نظام بینالملل شده که در تاریخ معاصر آمریکا بیسابقه بوده است.
از اینرو درصورت عمل به وعدههای مذکور از سوی دولت جدید آمریکا، وجود افراد کاردان در عرصه دیپلماتیک در رأس امور کشوری اهمیت دوچندانی پیدا خواهد کرد.