در دنیای امروز، والدین شاغل با چالشهای بسیاری در تربیت فرزندان مواجهاند. متین رمضانخواه، جامعهشناس و معاون راهبردهای اجتماعی و فرهنگی معاونت راهبردی رئیسجمهور، بر لزوم تغییرات در سیاستهای اجتماعی و ساختارهای کاری تأکید دارد تا والدین بتوانند همزمان نقش حرفهای و خانوادگی خود را بهطور مؤثر ایفا کنند.
در دنیای مدرن، پدیده چندشغله بودن والدین و ساعات کاری طولانی آنها تبدیل به یکی از چالشهای اصلی در تربیت فرزندان شده است. این روزها، پدران و مادران به دلیل فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مجبورند تا زمان زیادی را به کار اختصاص دهند که این موضوع بر کیفیت روابط خانوادگی، به ویژه ارتباط والدین با فرزندان، تأثیرات منفی گذاشته است. اما در این میان، پرسشی که مطرح میشود این است که چگونه میتوان این چالشها را مدیریت کرد تا والدین با وجود مشغلههای کاری، زمان بیشتری را برای فرزندانشان تخصیص دهند؟ آیا ممکن است روشهایی وجود داشته باشد که با حفظ موفقیتهای شغلی، ارتباط عمیقتری با فرزندان برقرار شود؟
چگونه بین کار و زندگی تعادل ایجاد کنیم؟
تغییرات در الگوی زندگی و سبک زندگی در جامعه جهانی و حداقل یک سده اخیر ایران کارکردهای نهاد خانواده را متحول کرده است. موضوع کار والدین و مسأله حضور عمومی آنها در جامعه و تأثیرگذاری این امر بر تربیت فرزندان، یکی از مسائل مهم روی میز سیاستگذاران و تصمیمگیران حوزه اجتماعی در سطح بینالمللی است.
مدلهای مختلفی برای حل این مسأله ارائه شده است. نکته مهم این است که این موضوع را باید بهعنوان یک مسأله اجتماعی و نه یک مشکل در نظر گرفت، زیرا تغییرات در الگوی زندگی و سبک زندگی در حداقل یک سده اخیر ایران و چهار تا پنج قرن گذشته در جامعه جهانی، کارکردهای نهاد خانواده را متحول کرده است.
در جامعه قدیم، نهاد خانواده 5 مسئولیت اصلی را بر عهده داشت: آموزش، اقتصاد، رسانه، مذهب و سیاست. اما در جامعه مدرن، این مسئولیتها میان نهادهای عمومی و تخصصی توزیع شدهاند. در گذشته، خانواده تنها مرجع آموزش و انتقال مهارتهای زندگی، اطلاعرسانی، تربیت اقتصادی، آگاهی مذهبی و اجتماعیسازی فرد بود. اما امروزه، نهادهای تخصصی مانند مدارس، رسانههای عمومی، نهادهای اقتصادی و مذهبی این وظایف را بر عهده گرفتهاند.
در این ساختار جدید، کودکان از بدو تولد در تعامل با نهادهای تخصصی قرار میگیرند و حتی والدین نیز برای تربیت فرزند از منابع مدرن مانند رسانهها و کتابهای آموزشی استفاده میکنند. این تغییرات نشان میدهد که زیستجهان مدرن توانسته است مدل سنتی را کنار بزند و پایداری خود را حفظ کند. در چنین شرایطی، باید مناسبات جدیدی برای حضور و نقش والدین در تربیت فرزندان تعریف شود؛ مناسباتی که با مقتضیات جامعه مدرن همخوانی داشته باشد و بتواند روابط خانوادگی را تقویت کند.
همگرایی یا واگرایی نقشهای والدین در جامعه امروز
رمضانخواه در پاسخ به این پرسش که «رابطه پدر و مادر با فرزند، زمانی که مأموریتهای اصلی 5گانه به نهادهای تخصصی سپرده شده، باید چگونه بازتعریف شود تا والدین و فرزندان همچنان از حضور یکدیگر بهرهمند شوند و مجموعهای از نیازهای عاطفی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تأمین شود؟»، توضیح داد: همزمان با تغییر نهادهای اجتماعی و سیاسی و گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن، تنها نهادها تغییر نکردهاند، بلکه ارزشها، نگرشها، سازوکارها و ساختارهای اجتماعی نیز بازتعریف شدهاند.
همانطور که زن امروز دیگر زن قدیم نیست، دختر امروز دیگر دختر قدیم نیست، پدر امروز پدر قدیم نیست و پسران امروز نیز دیگر پسران قدیم نیستند. در این شرایط، زمانی که والدین در جامعه نقشهای حرفهای، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایفا میکنند، نهادهای اصلی جامعه جدید به آنها کمک میکنند تا نقش والدگری را نیز در خانواده بر عهده داشته باشند.
اگر سازوکارهای اجتماعی به گونهای طراحی شوند که این 2 نقش (نقش اجتماعی و نقش خانوادگی والدین) در تضاد با یکدیگر قرار گیرند، بحران آغاز میشود. نوع مواجهه ما با این همگرایی یا واگرایی، نگاه سیاستگذاران را نیز شکل میدهد.
اگر رابطه اجتماعی و حضور والدین در جامعه در تضاد با نقش خانوادگی آنان دیده شود و متولیان امر عمومی نیز بر این تضاد تأکید کنند، این واگرایی تشدید خواهد شد. اما اگر در سیاستگذاریها و تصمیمگیریها، این 2 مسیر همگرا دیده شوند و حضور حرفهای والدین پیوندی عمیق با نقش آنها در خانواده داشته باشد، نه تنها شکاف میان این 2نقش کاهش مییابد، بلکه موضوع از سطح بحران به سطح یک مسأله تبدیل میشود که باید به شیوهای راهبردی با آن مواجه شد.
کیفیت بیشتر از کمیت: تغییر در نحوه حضور والدین در زندگی فرزندان
رمضانخواه به نکتهای مهم اشاره کرد: یکی از مهمترین مسائل در حال حاضر، تفاوت میان کمیت و کیفیت حضور والدین در زندگی فرزندان است. در گذشته، والدین با حضور تمام وقت خود در خانواده و صرف انرژی زیاد برای فرزندان، نیازهای آنان را رفع میکردند. اما امروز، خانوادهها با چالشی روبهرو هستند که نیازمند آن هستند که وقت با کیفیت بیشتری برای فرزندانشان بگذارند. به این معنی که ممکن است ساعات حضور والدین کمتر باشد، اما نکته اصلی این است که این رابطه با عمق و کیفیت بیشتری برقرار میشود. به عبارت دیگر، والدین و فرزندان ممکن است زمان کمتری را در کنار هم سپری کنند، اما این زمان از نظر کیفیت رابطه بسیار تأثیرگذار است.