كمتر از 4 ماه تا برگزاري دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري باقي مانده است و در حالي كه در فضاي عمومي كشور، تحرك چنداني در اين زمينه ديده نميشود، احزاب و گروههاي مختلف از گرايشها و جناحهاي گوناگون سياسي ايران، به شدت درگير اين موضوع هستند و البته ميتوان گفت اغلب آنها هنوز در بلاتكليفي بسر ميبرند.
در اين بلاتكليفي، عوامل متعددي نقش دارند كه برخي از آنها به موضوعات ديرينه و ساختار رسمي و غيررسمي حاكم بر سپهر سياسي كشور و نقش و جايگاه احزاب و گروهها در آن، بستگي دارد و برخي نيز به مسائل و موضوعات روز مرتبط است و در روزها و هفتههاي باقيمانده تا زمان برگزاري انتخابات رياستجمهوري، ممكن است هر لحظه، اتفاقي جديد رخ داده و آرايش سياسي در عرصه رقابتهاي انتخاباتي را تحت تأثير قرار دهد.
«رحلت آيتا... هاشمي رفسنجاني» از جمله عواملي است كه به طور قطع در انتخابات آينده رياستجمهوري تأثيرگذار است. اين موضوع، در استمرار همان اثرگذاري ويژهاي است كه «هاشمي» همواره در ايام حياتش، به طور عام در همه عرصههاي سياسي كشور و به طور خاص در همه انتخابات ادوار پيشين رياستجمهوري داشته است.
در اين زمينه به طور كلي 2 ديدگاه وجود دارد. برخي معتقدند كه با رفتن «هاشمي»، جبهه «اعتدال» به طور عام و «روحاني و دولت يازدهم» به طور خاص محور و تكيهگاه اصلي خود را از دست دادهاند و در انتخابات آينده رياستجمهوري، اين موضوع به زيان رئيسجمهور مستقر (فعلي) خواهد بود. البته اغلب كساني كه بر اين باور هستند، در جبهه مخالفان «روحاني» قرار دارند و به نوعي ميتوان گفت كه اميد دارند در فقدان «هاشمي» و رئيسجمهور شدن «ترامپ» در ايالات متحده و مواضع خصمانه او در زمينه «برجام» و برخي معضلات اقتصادي، بتوانند «روحاني» را شكست دهند يا لااقل از افزايش آراي او جلوگيري كنند.
در مقبال، ديدگاه ديگري كه حاميان اصلياش عمدتاً در يبن مدافعان استمرار رياستجمهوري «روحاني» در دور دوم قرار دارند، معتقدند كه «رحلت هاشمي» بر وزنه و عمق نفوذ جبهه «اعتدال» افزوده و سرمايه اجتماعي دولت يازدهم و شخص «روحاني» را افزايش و ارتقا داده است. بر اساس اين ديدگاه، در دوازدهمين انتخابات رياستجمهوري نيز، شاهد تأثيرگذاري ويژه «هاشمي رفسنجاني» خواهيم بود و اين موضوع با توجه به تغيير مواضع بخش قابل توجهي از مخالفان و منتقدان هاشمي در ايام رحلت او، باعث افزايش آراي «روحاني» نسبت به انتخابات سال 1392 خواهد شد.
در اين ميان به نظر ميرسد عليرغم اينكه تغيير مواضع و اظهارات مثبت برخي منتقدان و مخالفان «هاشمي» در روزهاي اوليه رحلت وي، تاكتيكي متناسب با آن ايام بوده و با اينكه عدول از اين مواضع جديد، از سوي تعدادي از همين افراد ديده ميشود، اما ميتوان گفت برآيند گرايش افكار عمومي، نسبت به «هاشمي» مثبتتر شده و با اين وصف، اگر «روحاني» و مدافعانش بتوانند اين فضا را تا انتخابات آينده رياستجمهوري حفظ نمايند، قطعاً موفقيتشان تضمين شدهتر است؛ چراكه افكار عمومي كه شاهد بوده در فقدان «هاشمي»، چه مواضعي از سوي اغلب منتقدان و حتي مخالفان پيشين او، اتخاذ شده، عدول از اين مواضع جديد را نميپذيرد و با توجه به فاصله اندك تا زمان برگزاري انتخابات رياستجمهوري، فضا بيشتر به نفع «روحاني» خواهد بود.
با توجه به همين موضوع، به نظر ميرسد مخالفان «روحاني» ضمن سكوت درباره «هاشمي»، جبهههاي ديگري عليه دولت اعتدال خواهند گشود و با بزرگنمايي موضوعاتي نظير «حريق و تخريب ساختمان پلاسكو» سعي خواهند نمود از فضاي احساسي به وجود آمده، به نفع خود بهره ببرند. موضوعي كه از همين الان هم در رويكرد برنامههاي مختلف صداوسيما كاملاً مشهود است.
به هر ترتيب «هاشمي» كه خود نيز اخيراً و يكي، دو ماه قبل از رحتلش، بر لزوم استمرار رياستجمهوري «روحاني» در دور دوم تأكيد نموده بود و تأكيد كرده بود كه «اگر من هم باشم، به اين امر كمك ميكنم»، در فقدانش نيز در تعيين سرنوشت انتخابات دوازدهم رياستجمهوري تأثير بسزايي خواهد داشت و با توجه به حضور گسترده مردم از اقشار مختلف در مراسم مختلف تشييع و تكريم وي در تهران و ساير شهرهاي كشور، به نظر ميرسد اين تأثيرگذاري بيشتر به نفع جبهه «اعتدال» و حاميان آن خواهد بود.