اقرار به اشتباه همواره عملی موردپسند است، اما اقرار به اشتباه 10 نفر در یک شورای 11 نفره خطرناک است.
اینکه یک جمع اکثریت اینچنین هماهنگ اشتباه کنند و یک نفر از ایشان در کرده خود شک نکند خطرناک است.
بیشتر دوست دارم به جوجه را آخر پاییز میشمارند اعتماد کنم تا به سالی که نکوست از بهارش پیداست.
دوست ندارم بگویم از کجا معلوم دیگر تصمیمات شورا اشتباه نباشد؟ حال خود اشتباه انجام شده فاجعهبارتر است.
جناب نظری فرمودهاند: "در ابتدا تعدادی از اعضای شورای اسلامی شهر همدان زمانی که سرپرست را انتخاب کردند به ایشان قول انتخاب به عنوان شهردار را دادند، اما در ادامه روندی طی شد که ایشان رأی نیاورد و به همین دلیل سرپرست فعلی شهرداری همدان انگیزه کار کردن خود را از دست داد."
بگذریم از اینکه این قول داده شده از همان ورود پر تبلیغ شاکری به شهرداری هم مشخص بود. آنجا که سرپرست شدن وی در قالب بنرهای پربازدید تبریک گفته شده بود.
کاش مشخص میشد کدام یک از اعضا در زمانی که نه به دار بوده و نه به بار به شاکری قول شهردار شدن داده بودند؟
کاش مشخص میشد در ادامه روند انتخاب شهردار چه فعل و انفعالی رخ داد که همان قولدهندگان، انتخاب حسینی بیسابقه و بیتجربه را بر وفای به عهد خود با شاکری ترجیح دادند و نه تنها خلفعهد کردند که اشتباه دیگری را بر اشتباه خود افزودند و آن انتخاب گزینهای بود که گویا حکم وی در وزارت کشور به علت نداشتن سوابق اجرایی و فنی مرتبط تأیید نشده است.
حال نکته عجیبتر آنکه جناب نظری فرمودهاند: "تمام پروژههای شهری تعطیل شده و سرپرست نیز به دلیل انگیزه نداشتن لازم نامهها را امضا نمیکند." بنده هر چه فکر کردم دلیلی برای تداوم این وضعیت نیافتم.
یعنی شورایی که سرپرست را انتخاب کرده قدرتی بر اعمال فشار بر وی ندارند یا آنکه ارادهای بر اعمال فشار ندارد؟
یعنی شورای شهر آنقدر ناتوان است که حتی قدرت و جرأت تعیین سرپرست جدید را ندارد؟
نکند در تعامل با شهردار منتخب هم آش همین آش و کاسه همین کاسه باشد؟
چه تضمینی هست که شورایی که در برابر بیانگیزگی یک سرپرست چنین منفعل است بتواند در برابر یک شهردار که امضای وزیر کشور را در ذیل حکم خود دارد قدرت مقابله و مهار و هدایت داشته باشد؟
الان تکلیف مردم و پروژههای تعطیل شده و نامههای امضا نشده که مسلماً موجب تضییع حقالناس است، چیست؟ موضع اصولگرایان حاکم بر شورا، اصولگرایان رأیدهنده به این شورا، مجمع فعالان فرهنگی که رأی سازنده برای اعضای این شورا بوده است در برابر بیانگیزگی و تضییع حقالناس چیست؟
راستی حفظ حقوق عامه در این بیانگیزگی برعهده کیست؟
هزینه تعطیلی پروژهها و نامههایی که امضا نمیشود چه میزان و بر عهده کیست؟
فقط جهت یادآوری مخاطرات تعطیلی شهرداری کافی است ماجرای تخریب مدرسه تاریخی ظفر را مرور فرمایید. مدرسهای که در روز روشن در مرکز شهر با ماشینآلات سنگین تخریب شد و شهرداری کلاً بیخبر از ماجرا ماند.
آنچه در این وضعیت مهم است آن است که تشکلهایی که مدام داد آن داشتند که شورا نهادی سیاسی نیست و با نگاه فرهنگی وارد فضای شورا شدند گویا امروز که با واقعیت سیاسی شورا مواجه شدهاند پیشه کردن سکوت را بر اعمال مدیریت بر اعضای وامدار خود ترجیح میدهند.
از این نحوه ورود به انتخاب سرپرست و شهردار و این وضعیت بلاتکلیفی شهر مشخص است که برخی از اعضای شورا که فاقد هرگونه سابقه سیاسی و فنی بودهاند و صرفاً بر پایه حمایت تشکلی غیرسیاسی وارد شورا شدند مشخص است که نه تنها برنامه واحد و مشخصی نداشتهاند، بلکه از اصول حاکم بر بازیهای سیاسی شورا هم بیاطلاع بودهاند به نحوی که بدون پیشبینی عواقب به یک نفر قول شهرداری میدهند و باز بدون پیشبینی عواقب از وی عبور میکنند و اتفاقاً پیشبینیای از عواقب این تصمیمگیریهای بدون پیشبینی هم ندارند.
و البته در این کشاکش سکوت و انفعال احزاب سیاسی اصولگرا هم جالب توجه است احزابی که در زمانی که میدان بیرقیب انتخابات شورای شهر همدان را پیشرو داشتند بازی را به جریانی غیرسياسی و ناشناخته که امروز دیگر کنش مشخصی در برابر وضعیت شهرداری ندارد واگذار کردند.
این آغاز، پایان خوشی را نوید نمیدهد.