واژه مدير و مديريت معاني گوناگون و مرتبطي دارند كه گوياترينِ چنين معاني، نظم و نظمپذيري است. يكي از نكات جالب و دلخواه مديران منظم و نظمپذير ثبات كلام و برنامهريزي و اجرا است، يعني اينكه يك مدير منظم تا كار و برنامهاي را به نهايت و سرمنزل مقصود نرساند، از پاي نخواهد نشست.
نمونه بارز چنين مديريت البته از نوع نامنظم آن برنامه جمع آوري و دفع زبالههاي شهري در همدان است. اگر بپذيريم كه برنامه جمعآوري و دفع زبالههاي شهري در همدان به صورت مكانيزه و بهروز است، بنابراين بايد اين نكته را هم بپذيريم كه سامانه چنين برنامه مكانيزهاي دچار اشكالهاي فراوان است و چرخهاي آن لنگ ميزند.
طرح جمع آوري شبانه زباله در همدان متأسفانه در همان مرحله حرف باقي ماند و محال است هر ساعت از شبانهروز كه بخواهي و بررسي كني، گوشه و كنار معابر عمومي و كوچه و پسكوچههاي شهر آكنده از كيسههاي جورواجور و رنگ برنگ و بزرگ و كوچك زباله نباشد.
البته از حق نگذريم كه متأسفانه اين خود مردم و خانوادههاي محترم هستند كه در اين يك مورد بسيار ساده و ابتدايي همكاري لازم را با گروههاي پاكسازي ندارند. و باز هم متأسفانه عادت غلط داريم هر موقع از روز يا شب با هر قصد و نيتي از خانه و محل كار پا به كوچه و خيابان بگذاريم، يك كيسه دربوداغان زباله هم براي رهاسازي در سر كوچه و ته كوچه و مقابل منازل ديگران و انظار عمومي، دستمان باشد.
خب اين اصلاً كار درستي نيست و با فرهنگ شهرنشيني منافات دارد و بندگان خدا شهرداريچيها هم تقصير و قصد و غرضي ندارند. اين تازه اول گرفتاري و نمونه ناخوشايند از فرهنگ شهرنشيني است؛ چراكه زبالهگردها و زبالهدزدها هم مزيد بر علت هستند كه با دربوداغان كردن كيسههاي زباله براي دست يافتن به اشياءنماهاي نيمهقيمتي، بساط پايگوبي و جولان گربههاي فراوان و سرگردان شهر را فراهم ميسازند.
چشم همشهريان و آن دسته از مديران روز بد نبيند كه نبوديد و نديديد، همين 2، 3 روز گذشته كه سازمان هواشناسي قلاده گردباد و تندباد را در دشت و بيايان و شهر همدان آزاد گذاشته بود، چه غوغايي برپا بود و همينطور بطريهاي خالي آب و نوشابه وشربت و انواع كيسه خالي و كاغذ و خاشاك بود كه در سطح شهر ولو بود و جولان ميداد. فكر ميكنم اين آخري كمي هم گروههاي رفتگر دخيل و مقصر بوده و هستند كه بخصوص در روزهاي اخير، حضور كمرنگتري در سطح شهر دارند و به قول خودشان حتي زبالههاي درشت را هم جمع نميكنند.
ظريفي ميگفت نكند خبري هست و رفتگرهاي شهر اين روزها دچار كمكاري شدهاند؛ چون فصل زمستان و ايام برف و يخبندان به جاي جمعآوري زباله به برفروبي و معبرگشايي مشغول هستند و غيبت آنان موجه مينمايد، اما اين روزها كه از برف و يخبندان هم خبري نيست و بارانهاي مرتب و خدادادي حداقل گردوغبار از در و ديوار و راه و چاه ميزدايد، فقط ميماند جمعآوري زبالههاي درشت. ظريف ديگري هم ميگفت نكند مدار جمعآوري و دفع زبالههاي شهري از مدار نظم خارج گردد كه درگيري با بحران احتمالي زباله بسيار دشوار خواهد بود.