1- استان همدان در تحولات سیاسی ایران، استان خاصی است و همه فعالان سیاسی و بهویژه تئوریسینهای سیاسی نگاه خاصی به تحولات سیاسی آن دارند.
این توجه شاید بهدلیل سابقه آن در سیاست کشور و شاید هم بهدلیل تأثیر تحولات آن بر تحولات کشور باشد.
رویدادهای سیاسی گذشته نیز نشان داده، همدان در بطن و پیشانی تحولات بوده و نقشآفرینی مؤثر داشته است.
2- هفته گذشته سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاحطلب که از نظریهپردازان این جناح محسوب میشود، در بخشی از تحلیل خود درباره وضعیت نیروهای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری آینده، اشارهای هم به همدان داشت.
وی در اثبات تغییر نیروهای سیاسی و اختیار مواضع جدید گفته بود، فردی که روزگاری کاندیدای خط امامیهای همدان بود، اکنون به جبهه پایداری پیوسته است.
کاری با نتیجهگیری حجاریان از این مثال و نمونه نداریم اما وی به موضوع مهمی در تحولات سیاسی استان دست گذاشته که به نظر محدود به همدان نماند و آن رویکرد برخی فعالان سیاسی به جبهه پایداری در انتخابات آتی است.
3- رویکرد فعالان سیاسی به جبهه پایداری با توجه به تغییر وضعیت این حزب در قدرت، موضوعی طبیعی است.
اکنون جبهه پایداری در همدان دبیرکل خود را در قامت نمایندگی میبیند و تأثیر آن در مناسبات و تصمیمگیریها به همان نسبت افزایش یافته است.
حال برخی نیز انتخابات آینده را محلی برای پیروزی این حزب با توجه به تحلیلی که دارند، ارزیابی کرده و از هماکنون به پایداری میپیوندند تا در دولت آینده که بر اساس تحلیل آنها با پیروزی داوطلب مورد حمایت پایداری شکل خواهد گرفت، نقشآفرین باشند.
4- اصولگرایان هنوز درحال بررسی داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری هستند و احتمال حفظ وحدتی که به پیروزی در انتخابات مجلس منجر شد برای تکرار پیروزی در انتخابات شوراها و ریاست جمهوری بسیار بالاست.
اما این مانع تحلیلها و پیشبینیهای فعالان سیاسی برای انتخاب مسیر ادامه فعالیت خود در سپهر سیاسی ایران نمیشود.
5- فعال سیاسی، کار مشخصی دارد و اگر تغییر دیدگاه دهد یا روزی با این و روز دیگر با آن، ائتلاف کند، چندان عجیب نیست؛ زیرا از نگاهی، اقتضای سیاست و ضرورتها و ماندن در شطرنج قدرت، انعطاف سیاسی است.
اما چرخش برخی مدیران در هر دورهای به سمت تفکری که در تضاد با تفکر پیشین که از آن دفاع کردهاند، بوده، پذیرفتنی نیست و این تنها ناآگاه تصور کردن مردم است که اجازه این جسارت را به آنها میدهد تا برای ماندن در مدیریت هر روز اندیشه، گفتمان و تفکری را حمایت کنند که در تضاد با هم بوده است و این اتفاق تنها بیثباتی فکری ایندسته از مدیران را نشان میدهد.
6- این دسته از مدیران که در استان همدان هم کم نیستند، اکنون به جبهه پایداری رسیدهاند. آنها، هم برای به دست آوردن دل نماینده و هم برای تداوم مدیریت، نزدیکی به جبهه پایداری را انتخاب کردهاند و چنان در این مسیر پیش رفتهاند که گویی در گذشته هیچ دلی به اعتدال یا اصلاحات نسپرده بودند و دلیل مدیر شدن آنها هم ارتباطی به دفاع از اعتدال روحانی یا تبلیغ تکرار خاتمی نداشته است!
این مدیران عجول که یکسال زودتر از پایان دولت عهد خود با دولت را برای پذیرش مدیریت، شکستهاند، تمام تلاش خود را معطوف رضایت جبهه پایداری از خود کرده و از هماکنون خود را مدیر این جبهه برای پایدار ماندن در مدیریت میدانند.
7- جبهه پایداری بهعنوان تشکلی مؤثر در جناح اصولگرا بهخوبی میداند که ایندسته از مدیران اگر امروز بهخاطر احساس قدرت در نزد این جبهه و برای تداوم مدیریت نادرست خود که بیشتر کسب عنوان و بهرهمندی از مزایای مدیریتی است تا خدمت به مردم، به این جبهه روی آوردهاند، پیش از این نیز با احساس قدرت در نزد اعتدال یا اصلاحات نیز چنین کردهاند و اصولاً مهارت هواشناسی و تشخیص جهت باد توسط آنها عالی است.
اما باید توجه داشت که مدیریت، علمی فراتر از دیدگاههای سیاسی است و تخصصی است که اگر تعهد به مردم و نظام در آن جای خود را به بادشناسی و تغییرهای پیدرپی بدهد، فاجعه به بار خواهد آورد، همچنان که در برخی حوزهها به بار آورده است.
در کنار این بارها در استان یکی از شروط واگذاری مسئولیت در این دولت، قبول داشتن دولت ذکر شده است اما اکنون به نظر بسیاری از مدیران از جمله برخی مدیران کنار استاندار از دولت عبور کرده و راه پایداری را در نزدیک شدن به جبهه پایداری دنبال میکنند، حال باید دید مسئولان عزل و نصب مدیران چگونه با ایندسته از مدیران استان کنار خواهند آمد.