اگر کسی در یک جمع بگوید: «رفتم و مدارکهایم را تحویل دادم...»، احتمالاً فردی پیدا میشود که تذکر دهد: «مدارک» خودش لغت «جمع» است آن را با «ها»، دوباره جمع نکن.
اگر کسی در یک جمع بگوید: «فاصله تهران تا چالوس حدوداً ۵ ساعت است»، به احتمال زیاد کسانی پیدا میشوند که تأکید کنند این مسیر را «سه ساعته» هم رفتهاند. کسانی هم هستند که همان موقع اعتراض کنند که این مربوط به زمانهای عادی است. وقتهایی بوده که آنها یک شبانه روز در جاده اسیر بودهاند تا به شمال رسیدهاند.
ما به «بیسوادی ادبی» حساس هستیم. اما «بیسوادی عددی» برای ما چندان دردناک نیست. حتی به سادگی در جمع دیگران اعلام میکنیم که «من با اعداد و ارقام راحت نیستم. اصلاً از بچگی دوست نداشتم. کسی هم حس بدی نخواهد داشت. اگر بگویی از «شعر و ادبیات نفرت دارم» باید بیشتر توضیح بدهی و اتهام سنگینتری را بپذيري! به همین دلیل است که اگر از کسی بپرسیم مالیات چند درصد درآمد دولت را تشکیل میدهد؟ میگوید: خیلی. اینها همهاش مالیات میگیرند! از همه میگیرند از ما کارمندها بیشتر. از بازاریها کمتر! یا وقتی بپرسیم: اگر درآمد نفتی را مستقیم بین همه ایرانیان تقسیم کنند به هر کس چقدر میرسد؟ میگوید: نمیدانم! اما زیاد! خیلی زیاد! ما روی نفت خوابیدهایم! این در حالی است که تعداد کمی از ما برآوردی از درآمد فروش و هزینههای استخراج نفت (که دو سال پیش حدود ۷ دلار به ازاي هر بشکه برآورد شده است و در آینده میتواند تا ۳۰ دلار افزایش یابد) داریم.
همه راجع به خطر هواپیما آلودگی هوا، زلزله خیز بودن ایران و دهها ماجرای جالب دیگر حرف میزنیم. اما کمتر به خاطر داریم که متوسط تعداد کشته شدگان هواپیما در ایران (طی پانزده سال اخیر) در سال کمتر از ۶۰ نفر بوده است. به عبارتی تعداد مرگومیر ناشی از آلودگی هوای تهران حدوداً ۷۵ برابر تعداد مرگومیر ناشی از سقوط هواپیما در کشور است. سالانه حدود ۱۰۰۰ نفر در ایران در آب خفه میشوند کمی تحقیق ساده نشان میدهد که آمار متوسط مرگومیر ناشی از زلزله و سوختگی سالهای اخیر در ایران تقریباً برابر است. اما چرا آنقدر که در شبکههای مجازی در خصوص روشهای حفظ جان در شرایط بروز زلزله مطلب میبینیم در مورد آتشسوزی و مراقبتهای مربوط به آن نمیبینیم؟ آمار مرگومیر کودکان ناشی از اسهال در ایران به میزان قابل توجهی بالاتر از کل آمار مرگومیر تصادفات جادهای در کشور است! آیا به همان اندازه که از امنیت جادهای گلهمند هستیم، دغدغهی بهداشت کودکان را هم داریم؟
آیا مهم است که اینها را بدانیم؟ شاید مهم نباشد. اما مهم این است که ما علاقه داریم در مورد مالیات، نفت، بانک، اقتصاد، زلزله و... صحبت و تحلیل کنیم و مهمتر از همه، تصمیمهای زندگی خود را بر روی آنها بنا کنیم. نداشتن سواد عددی، میتواند منجر به تحلیلها و تصمیمگیریهای نادرست متعدد شود.اصرار نداریم که همه ما، همه نوع اعداد و ارقام و آمار را حفظ کنیم. چنین کاری بیشتر به درد گفتوگوهای صمیمانه در مهمانیها و شرکت در مسابقات تلویزیونی خواهد خورد! اما باید با روشهایی آشنا شویم که در حوزههای مورد علاقهمان، سواد عددی بیشتری پیدا کنیم.