اوضاع نابسامان اقتصادی، توقعات بالای زنان، رفتارهای متفاوت زنان بعد از ازدواج، تربیت ناصحیح جوانان در جامعه و عدم انتخاب صحیح شریک زندگی از جمله دلایل پشیمانی متاهلان از زندگی مشترک است. اما تا چه اندازه این دلایل از منظر جامعه شناسی درست است و چرا زنان در این بین بیش از دیگران متهم میشوند؟
عادل فتحاللهی، جامعه شناسی و مدرس دانشگاه در گفتگو با خبرآنلاین معتقد است که روابط زناشویی که در حال حاضر در ایران وجود دارد ظاهرا در شرایطی بحرانی و پرمشکل به سر میبرد. «این وضعیت درواقع، وضعیتی است که تجربه آن هشدارهایی را به جامعه ایران میدهد، بدین معنی که در جامعه شاهد افزایش فزاینده طلاق و در نقطه مقابل آن کاهش و رشد منفی ازدواج هستیم. این وضعیت به عبارتی نشان دهنده و بازنمایی از تقابل و رویارویی دو سبک زندگی است.»
این مدرس دانشگاه میافزاید: اولی، سبک زندگی سنتی که ما سابقا آن را تجربه میکردیم، یک چارچوب از پیش تعیین شده در رابطه با برساخت و تداوم زندگی زناشویی بود و در حال حاضر هنوز بخش اعظمی از وجود ناخودآگاه اجتماعی ما و همچنین انتخاب های ما را پوشش میدهد اما دیگر وجه غالب را ندارد. دومی، سبک زندگی مدرن است، ما سالهاست که با آن روبهرو شدهایم اما هنوز نتوانستهایم موضع مناسبی نسبت به آن اتخاذ کنیم. به عبارتی ما در نهایت نه سبک زندگی سنتی و نه سبک زندگی مدرنی را در حوزه زندگی زناشویی انتخاب کردهایم و حالاتی از جابهجایی بین این دو وضعیت قرار داریم. وضعیتی ناشناخته که نه این است و نه آن ولی در عین حال هم حضی از دنیای مدرن برده و هم پسماندی از سنتهای گذشته بر این وضعیت اثرگذاری میکند
رویارویی سبک زندگی مدرن و سنتی چه تاثیری بر ازدواج دارد؟
فتح اللهی ادامه میدهد: تکنولوژیهای نوینی که ما به صورت وارداتی از آن استفاده میکنیم که موارد مختلفی را شامل میشود و سبک زندگی مدرن را تقویت میکند اما سوالی که در این میان پیش میآید این است که رویارویی سبک زندگی مدرن و سنتی چه تاثیری بر روی ازدواج خواهد داشت؟ این سوال سوال خوبی است که به این دلیل باعث لحظهای تفکر در ما میشود. چرا که هر دوی این سبکها از لحظه شروع تا لحظه ورود زوج به زندگی زناشویی را ترسیم و ساختبندی میکند و هر کدام از این سبکها در واقع برونداد و پیامدهای نظری و عملی متعاقب خود را دارند.
سه دوره زندگی مشترک زوجها
او در تشریح این سه دوره میگوید: دوره اول که بین ۲ تا ۶ ماهه اول زندگی زناشویی است. که در این دوره از زندگی مشترک چه در سبک مدرن و چه در سبک سنتی عموما این دوره گذر میکند و عملا به علت مواجه اولیه ذات انسانی با زندگی جدید هر دو و جذابیتهایی که دارد بدون مشکل و مسائل جدی سپری میشود.
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: اما دوره دوم که میتوان آن را دوره رویارویی اولیه با مشکلات ضمنی است، مطرح میشود. مشکلاتی از جمله ادامه کار زنان یا بحث حقوق اجتماعی یک زن دارد و آنها را به صورت مدرن با همسر خود توافق کرده است.
این دوره که در واقع یک لحظه گسستی است بین پیوندی که به صورت گفتمانی در سبک زندگی مدرن به وجود آمده بود به چالش کشیده میشود چرا که افکار، قوانین، شرع و عرف اجتماعی ما معطوف به تعین بخشیدن به قدرت اجتماعی مرد در روابط زناشویی است. حال تفاوتی وجود ندارد که زندگی مشترک براساس کدام یک از دو سبک به این مرحله رسیده باشد. این مرحله باعث میشود که زنان آسیب جدی در زندگی زناشویی ببیند چرا که با وجود پیچیدگیها قوانین و عرف به خواستهها و حقوق خود نمیرسند حتی با وجود آنکه با بحث و گفتوگو پیش از ازدواج به سبک مدرن به آنها رسمیت بخشیده باشند.
او میافزاید: دوره بعدی رویارویی با مشکلات ثانویه است که یکی از مهمترین این مشکلات ثانویه بحث فرزندآوری و آسیب پذیری زنان است. این بحث شفافی است که اغلب مردم آن را میدانند که زنان پس از زایمان متوجه آسیبهای روانی بسیاری میشوند و این آسیبهای روانی که از لحظه پیشا تولد تا لحظه تولد فرزند و پس از آن که ساختار بدنی زن تحت تاثیر قرار میگیرد به وجود میآید. ما در اینجا مواجه هستیم با قوانین، عرف و شرع و همه چیزی که معطوف به وضعیت و جایگاه مردان است. و اینجا هم زنان هستند که از مشکلات ثانویه که یکی از آنها، مشکلات متعاقب فرزند آوری است آسیب میبیند.
این مدرس دانشگاه دوره نهایی زندگی مشترک را دوره رویارویی با مشکلات میداند و میگوید: دوره بعد که دوره نهایی رویارویی با مشکلات است که نهایتا یکی از طرفین فرار را بر قرار ترجیح میدهد. که عموما این دسته، زنان هستند چرا که آنان با هرسبک از زندگی زناشویی که انتخاب کرده باشند؛ برای مثال سبک مدرن، در وضعیت نابرابر قانونی و اجتماعی یا همان حالت سنتی وارد زندگی اجتماعی شدند و بر اساس معیارهای زناشویی سنتی مورد قضاوت قرار خواهند گرفت و با این شکل امکان آسیب بالا خواهد بود چرا که تصوری گفتمانی و برابرخواهانه نسبت به زناشویی داشتهاند اما در رویارویی با زندگی عملی با معیارهای سنتی مورد قضاوت قرار می گیرند.
زنانی که ریسک جدایی را میپذیرند آسیب بیشتری میببینند
او ادامه میدهد: اما متاسفانه در اینجا با بحث تسلط سنت بر روی روابط و زندگی زناشویی مواجه هستیم که حتی در لحظه گستت و جدایی هم اجازه جدایی را نمیدهد چرا که این دو طرف به دنبال جلب رضایت ناظر بیرونی هستند نه ادامه زندگی و نفع شخصی خود فرد. بدین منوال کسانی که ریسک جدایی صریح و رسمی را میپذیرند قطعا با مسائل و مشکلات اجتماعی جدید مواجه میشوند. یعنی نه تنها در پذیرش این ریسک راه گریزی نیست بلکه از چاله به چاه افتادن است و دوباره این زنان هستند که با توجه به شرایط اجتماعی ما آسیب بیشتری چه به لحاظ ازدواج مجدد و چه به لحاظ انتخاب زندگی فردی میببینند.
چرا مردان زنان را مقصر میدانند؟
اکثر مردان در نظراتی که در خبرآنلاین بیان کردهاند دلیل ناراضایتی از زندگی مشترک خود را خواستههای اقتصادی زنان دانستهاند و انگشت اتهام را به سوی آنان نشانه رفتهاند. حال این سوال مطرح میشود که آیا سبک زندگی مدرن این مشکل یا به عبارت خواستههای اقتصادی فزاینده را به وجود آورده است؟ آیا ازدواج نسلهای گذشته ما هم ازدواجهای رضایت بخشی بدون خواستههای اقتصادی بودند؟
فتح اللهی در پاسخ به این سوالات میگوید: خواستههای زن امروز نشات گرفته از زندگی مدرن امروزی است. بدیهی است که تغییر و دگرگونی زن در دنیای مدرن و تبدیل شدن او از حالت مفعولی اجتماعی به عنصری فعال، محصول این وضعیت مدرن است. زن سنتی عموما نیازهای گستردهای نداشته و سوژهگی زن نه در جهت ارضای خواستههای خودش بلکه در جهت توسعه نگهداری و ارتقاء خانواده بوده است.
آیا نسل های گذشته ما زندگی رضایت بخشی داشتند؟
این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا نسلهای گذشته زندگی رضایت بخشی داشتهاند، میگوید: بله و خیر. بله به این دلیل که زنان آگاهی و شناختی نسبت به توانایها و جایگاه خودشان نداشتند. به این معنا که رضایت امری برآمده از عدم فهم آنان از وضعیت شخصی خویش بوده است. و خیر به این دلیل که زن در زندگی سنتی مجبور بوده که تماما ساحتی مفعول را تجربه کند به عبارتی تجربه زیسته زنان سنتی سرشار از رفتارهایی بوده که اجبارهای بیرونی عامل انجام شدنشان بودهاند. بنابراین امر رضایت در دنیای سنتی با اجبارهای بیرونیاش فهم میشود و باید زمینه رضایت سنتی را در نظر داشت.
چه کسی از زندگی سنتی رضایت بیشتری داشت؟
این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال میگوید: طبیعی است که در زندگی سنتی مردان راضیتر بودند چرا که هر اندیشهای که آنها داشتند به مرحله ظهور میرسید و زن مجری خواستههای مرد بود و اندیشهها و خواستههایی که نهایتا در به وجود آوردن، رشد دادن و متعالی کردن یک خانواده تجسم پیدا میکرد را تحقق میبخشید. قطعا میتوان گفت که مردان در گذشته احساس رضایت بیشتری داشتند. البته این موضوع به سبک زندگی مرد بستگی دارد.
نتایج بررسی ها نشان میدهد که آن طور که ما همیشه فکر میکردیم پایان ازدواج خوش و خرم نیست.