وضعیت مشارکت اجتماعی جوانان در کشور به چه صورت است؟
خیلی خلاصه باید بگویم وضعیت مشارکت اجتماعی در کشور خوب نیست.
مشارکت اجتماعی از مؤلفههای اصلی سرمایه اجتماعی است و زمانی که سرمایه اجتماعی پایین است، این به آن معناست که با بحران در مشارکت اجتماعی مواجهیم.
به همین نسبت وضعیت مسئولیتپذیری اجتماعی و اعتماد اجتماعی در شرایط مناسبی نیستتحلیل شما بر پایه چه مستنداتی است؟
پایه مشارکتجویی عمومی مسئولیتپذیری است و پایه مسئولیتپذیری اعتماد متقابل اجتماعی میان جامعه و دولت و مسئولان، اطمینان و حس خیرخواهی عمومی است.
به علل مختلف، این شاخصها در جامعه کاهش یافته است.
بر اساس آمار و اعتبارنامههایی که توسط سازمان ملی جوانان سابق و معاونت جوانان صادر شده است، در بهترین شرایط ما برای هر ۳۵ هزار نفر یک سازمان مردمنهاد داریم که این رقم در سال ۹۰ به ازای هر ۵۰ هزار نفر یک سازمان مردم نهاد بود.
با استناد به همین آمار، تعداد مجوزهای صادر شده از ابتدای تأسیس سازمان ملی جوانان تا ابتدای دولت یازدهم فقط ۵۰ مورد بوده اما از آغاز دولت یازدهم تا امروز حدود ۷۵۰ مجوز تأسیس سمن صادر شده و به تعداد سازمانهای مردم نهاد به ۸۰۰ مورد رسیده است. در کشورهای توسعه یافته به طور متوسط حداقل به ازای هر صدنفر یک سازمان مردم نهاد وجود دارد اما در کشور ما حتی اگر آمار دیگر دستگاهها مثل بسیج به عنوان یک ابر سازمان غیر دولتی و همچنین هلالاحمر را هم در نظر بگیریم، باز هم به ازای هر ۱۰ هزار نفر یک سمن نخواهیم داشت.
برای رسیدن به شاخص بهتری در زمینه تعداد سمنها چه اقدامات زیربنایی باید انجام شود؟
رسیدن به شرایط متعادل در این حوزه از توان یک معاونت متولی جوانان خارج است و یک عزم ملی برای ایجاد مشارکت اجتماعی از سوی دولت و دیگر بخشهای حاکمیت لازم است.
مسئولان باید آگاه باشند که اگر جوانان به سوی طرد اجتماعی هدایت شوند، آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد و با موجی از سردرگمی و افسردگی عمومی مواجه خواهیم شد.
شرایط در دو سال گذشته رو به بهبود است اما نیاز به ایجاد گفتمان امید و نشاط داریم.
متأسفانه در شرایط فعلی تمام بخشها روی مباحث اقتصادی و سیاست خارجی متمرکز شدهاند.
اصرار بیش از حد و تمرکز روی مباحث اقتصادی با توجه به دیربازده بودن سیاستهای اقتصادی ممکن است موجب ناامیدی در جامعه به ویژه میان جوانان شود.
با توجه به نوسان سیاست دولتهای مختلف در زمینه جوانان، چه تضمینی وجود دارد که جوانان به سیاستهای فعلی اعتماد کنند و به سوی مشارکت اجتماعی گرایش پیدا کنند؟
تمامی بخشهای حاکمیت باید بپذیرند که ناگزیر هستیم از پیمودن این راه و رسیدن به سطح منطقی از مشارکت اجتماعی. حتی اگر رویکردهای یک دولت در جهت افزایش مشارکت اجتماعی نبوده، باید بپذیریم این سیاستی غلط بوده و نتایج این رویکرد را هم در حال حاضر شاهدیم.
نرخ بالای آسیبهای اجتماعی به ویژه از سال ۹۰ به بعد گویای نادرست بودن این سیاست است. دولت باید برای تشکیل سرمایه اجتماعی مداخله کند اما علاوه بر نوع مداخله، میزان توجه هم اهمیت دارد.
میزان توجه بخش زیادی در حوزه تولید گفتمان و تأمین منابع لازم، بخشی نیز در حوزه مداخله صحیح با رویکرد نهادی است. سمنها مستقلترین نوع مشارکت اجتماعی را نشان میدهند. اگر سازمانهای مردم نهاد به معنای واقعی کلمه غیر سیاسی، غیر دولتی و غیر انتفاعی باشند و این رفتار در جوانان تمرین و ممارست شود، این پایه رفتار اجتماعی جدید را شکل میدهد و همین سازمانها مقوم سازمانهای اجتماعی متکی بر مشارکت خواهند شد.
تنها با اتخاذ این سیاست است که میتوانیم به سمت هنجارمند شدن مشارکت اجتماعی گام برداریم.
نهادهای سنتی یا از بین رفتهاند یا کارکرد خود را از دست دادهاند و سازمانهای جدید و نهادهای مدرن که باید مداخله مؤثر داشته باشند یا تشکیل نشدهاند یا ناقصالخلقه متولد شدهاند.
اینها با بازنگری، اصلاح و تمرین و ممارست به وجود میآید. کار مردم باید توسط خود مردم انجام شود. دولت نمیتواند به عنوان دایه مردم را برای همیشه تیمارداری کند. این اقدام نه ممکن است و نه مفید و در هیچ کجای دنیا هم اینطور نیست. دولت باید کوچک شود و نقش پشتیبانی و سیاستگذاری را انجام دهد اما در نهایت مردم باید امور را تصدی کنند.
اولویت برای جلب مشارکت جوانان اقدام فرهنگی است یا به عنوان مثال اقتصادی و سیاسی؟
جامعه اندامواره است و نمیتوان بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را از هم تفکیک کرد.
اگر قرار است برای بهبود سرمایه اجتماعی فکری بشود و دولت اقدامی کند، بهترین شیوه مداخله، توانمندسازی و کمک به ایجاد سازمانهای مردمنهاد از با آگاهسازی و اقناع نه از طریق پرداخت یارانه و ارائه پول است.
باید جوان آگاه شود که هدف از مشارکت اجتماعی و حضور در سمن چیست. باید خودش انگیزه پیدا کند برای ایجاد سمن و دولت هم باید توانمندسازی کند. دخالت بیش از حد دولت کمکی نیست و جامعه هم نمیتواند خودش این مسأله را پیش ببرد چون جامعه ما از این لحاظ قدرتمند نیست.
در برخی شهرهای کشورهای توسعه یافته هر فرد به طور میانگین در پنج سمن عضو است اما دولتهای رفاه باید در نظام اقتصادی به گونهای عمل کنند که رفاه عمومی را برقرار کنند، زیرا بخش زیادی از خودخواهی و نبود شوق مشارکت در جامعه زمینه اقتصادی و ناامنی مالی دارد.
متأسفانه با موضوع عدالت هم در کشور ما شعارگونه برخورد و منجر به از بین رفتن اعتماد جامعه و تشدید آسیبهای اجتماعی شد.
نگاه دولت به بخش جوانان چگونه است؟
در حال حاضر سرانهای که دولت برای هر جوان ایرانی میپردازد کمتر از ۳۰۰ تومان در سال است.
این بودجه ناچیزی در مقایسه با بخشهای دیگر حتی در مقایسه با حوزههای فرهنگی و اجتماعی است.
در شر ایط فعلی تنها خبر دلخوشکننده در حوزه مشارکتهای اجتماعی جوانان این است که ۷۵۰ سمن از آغاز به کار دولت یازدهم تأسیس شده و مراحل توانمندسازی را طی میکنند اما سمنها باید تقویت شوند، زیرا اگر توانمندسازی انجام نشود، ممکن است سمنها از ادامه کار منصرف شوند.
افزایش بودجه جوانان وابسته به رویکرد کلی دولت است. دولت حتی در مورد جوانان صحبت نمیکند. تمام تمرکز دولت روی سیاست خارجی و اقتصاد است و این وضعیت بیش از این امکان ادامه ندارد. شکی نیست که دولت پیرسالار است.
یک مطالعه در وزارت ورزش و جوانان انجام شده است تحت عنوان «طرد اجتماعی» که در مقابل «مشارکت اجتماعی» قرار میگیرد. در این مطالعه متوجه شدیم حس ناکامی اجتماعی به مراتب بیش از واقعیت این مسأله در جامعه است.
دولت باید کمک کند جامعه ما خیلی توانمندی دارد و جوانان استعداد بالایی دارند اما اگر توسعه ارتباطی ادراکی و شخصیتی جوانان را جدی نگیریم در آینده باید شاهد نرخ بیشتر آسیبهای اجتماعی باشیم باید زمینههای پیدایش آسیب اجتماعی را مسدود یا محدود کنیم راهی که تنها و تنها از مسیر افزایش سرمایه اجتماعی میگذرد.