نسبت به یکدیگر سرد شدند و آن احساس سابق را ندارند، اما هنوز زیر یک سقف زندگی میکنند، زیر یک سقف دودی و نامشان در شناسنامه هم قرار دارد.به اصطلاح زن و شوهر هستند ولی فقط در کنار هم بهدلیل یک نقطه مشترک آن هم فرزندانشان نفس میکشند، اما زندگی نمیکنند.
طلاق عاطفی، جدایی بدون طلاق است و زمانی اتفاق میافتد که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی میکنند، ولی تقاضای طلاق قانونی ندارند و داشتن فرزند یا نگاه منفی جامعه به طلاق میتوانند دلیل عدم طلاق قانونشان باشد.
مریم 14 سال است که از زندگی مشترکش میگذرد، اما چندسالی است با همسرش آن رابطه گرم سابق ندارد به گفته خودش ازدواج ما از اول هم اشتباه بود وقتی از او پرسیده میشود پس چرا جدا نشدی؟ گفت بهخاطر بچهها دارم زندگی میکنم نمیخواستم اسم بچه طلاق روی فرزندانم باشد.
علت طلاق عاطفي چيست؟
بر همین اساس کارشناسان نظرات متفاوتی در این خصوص دارند آنها زماني که رضايت زناشويي وجود ندارد و خانواده از کارکرد مناسب برخوردار نيست، زوجين در ادامه زندگي مشترک مشکلات زيادي پيشرو خواهند داشت.
یک روانشناس در گفتوگو با خبرنگار ما گفت: نداشتن رضايت زناشويي در زوجين آنها را بر اين ميدارد که بهدنبال راههاي مختلفي براي رهايي از اين موقعيت تنشزا باشند.
مریم رفیعی افزود: مهمترين نکتهاي که توجه به آن ميتواند مانع از بروز بسياري از جداييهاي عاطفي شود، موفقيت همسران در شناخت و بر طرف کردن نيازهاي عاطفي يکديگر از جمله موانع بروز جداييهاي عاطفي در زوجين است.
وي درباره نيازهاي اساسي مردان گفت: نيازهاي اساسي مردان شامل حمايت خانوادگي، تحسين، همراهي در تفريحات و غيره است، همچنين نيازهاي اساسي زنان شامل محبت، گفتوگو، صداقت و روراستي، حمايت مالي و تعهد خانوادگي است.
اين روانشناس بياعتمادي زوجين به مروز زمان را يکي از علل طلاق عاطفي دانست و بيان کرد: چند پيشگي زن و شوهر که باعث دوري فيزيکي و خستگي است، پرخاشگري و کم نياوردن مقابل يکديگر که گاه بين بگومگو حرفي گفته ميشود که جبرانش دشوار است، خاطرات تلخي از خود براي زوجين بهجاي ميگذارد.
وي ادامه داد: تولد فرزند که به همان اندازه ميتواند امکان با هم بودن را افزايش دهد، باعث غلفت زن و شوهر از يکديگر و کمرنگ شدن روابط عاطفيشان خواهد شد که از جمله علل بروز طلاق عاطفي است.
ازدواج زودهنگام، یکی از علل اصلی طلاق عاطفی است
رفیعی با تاکيد بر اينکه ازدواجهاي تحميلي در سنين پايين از ديگر علل طلاق عاطفي است، ادامه داد: ازدواجهاي تحميلي از يک طرف و پافشاري بيمورد براي ازدواج با وجود مخالفت خانوادهها از طرف ديگر، دو سر طيفي هستند که ميتواند منجر به سرد شدن عواطف زوجين از يکديگر به مرور زمان شود.
وی با بیان کرد: در بسياري از خانوادهها تصور غالب بر اين است که بعد از گذشت چند سال و تولد چند فرزند به اصطلاح از آنها گذشته که به هم بگويند «دوستت دارم»، اين عامل موثر در سردي روابط عاطفي بين زوجين است.
قطعا اين نوع جدايي نهتنها براي زن و مرد آسيبهايي بههمراه دارد، بلکه زندگي فرزندان آنها نيز با بحران مواجهه ميکند و سلامت روان آنها تحتتاثير قرار ميگيرد همچنين آينده خوبي پيشروي فرزندان چنين خانوادهاي نخواهد بود.
تاثيرات طلاق عاطفي بر فرزندان
این در حالی است که بسیاری از فعالان حوزه اجتماعی و مشاور خانواده به تاثیر این نوع طلاق بر شخصیت و روان کودکان حساسیت ویژهای دارند و معتقدند علائم افسردگي، پرخاشگري، اضطراب و استرس در اين فرزندان شدت قابل ملاحظه اي دارد و آنها به دوستان خود وابسته شده و مايل نيستند زمان زيادي در منزل باشند يا حتي اگر در منزل هستند به اتاق خود يا دوستان مجازي پناه ميبرند و از بودن کنار والدين به شدت امتناع ميکنند.
بر این اساس اين کودکان به کرات دچار مشکلات خواب يا کابوس ميشوند و معمولا در چنين خانوادههايي در انجام تکاليف درسي دچار ضعف شديد ميشوند و مشکلات تحصيلي در آنها شدت ميگيرد.
نکته جالب توجه این است که آثار مخرب اين نوع زندگي (طلاق عاطفي والدين) بر پسران بيشتر از دختران بوده و آنها دچار پرخاشگريهاي فيزيکي و کلامي بيشتري ميشوند، اين در حالي است که در دختران علائم افسردگي و اضطراب افزايش بيشتري دارد.
بسياري از اوقات والدين اعلام ميکنند بهخاطر فرزندان زندگي زناشويي توأم با بيمهري را تحمل ميکنند. به همين دليل کودکان در اين حالت خشم و احساس گناه زيادي را تجربه ميکنند. آنها در اين خانواده نابسامان احساس امنيت نکرده و آرامش خود را از دست ميدهند و دچار بدبيني شديد ميشوند و حتي براي انتخاب کار، تحصيل و همسر دچار مشکلات عديدهاي ميشوند.
مراحل طلاق عاطفي
محمد زهدی متخصص زوج درمانی و آسیب اجتماعی در این خصوص معتقد است: بسياري از دانشمندان، طلاق عاطفي را مقدمهاي بر طلاق قانوني ميدانند، خاتمهدادن به ازدواج به اين سادگي نيست و هر فردي از مراحلي عبور ميکند تا سرانجام به طلاق قانوني برسد.
وی با بيان اينکه از آغاز طلاق عاطفي تا رسيدن به طلاق قانوني 5 مرحله مجزا وجود دارد، افزود: اين 5 مرحله معمولا 3 سال طول ميکشد، ولي ممکن است مدت آن در عدهاي کمتر و در عدهاي ديگر بيشتر باشد.
وي با اشاره به اينکه در مرحله اول، فرد به سرزنش طرف مقابل خود ميپردازد، گفت: آغازکننده تمرکز خود را متوجه همسر ميکند و او را در تمام اتفاقهاي گذشته، حال و آينده مقصر ميداند. در اين مرحله فرد داراي يک تصوير بد و نامناسب نسبت به خود است و ممکن است بهراحتي آسيب ببيند.
وی ادامه داد: مرحله بعد سوگواري است، در اين مرحله غم و اندوه فراوان بر آغاز کننده مستولي ميشود. به هر اظهارنظري واکنش تند نشان ميدهد و بهشدت در افکار و احساسات خود غوطهور ميشود. تمرکز حواس خوبي ندارد، بهگونهاي که در انجام کارهاي روزمرهاش با مشکلاتي مواجه خواهد شد. در اين مرحله اگر زوج داراي فرزند باشند، بهتدريج در انجام مسئوليتهايشان سستي به خرج ميدهند و ممکن است يکي از والدين دستروي بچه بگذارد تا شايد همسر از دست داده را دوباره صاحب شود.
اين روانشناس با بيان اينکه خصوصيات مرحله سوم خشم است، گفت: در اين مرحله آغاز کننده خود را محق ميداند که عصباني شود و همسرش بايد تاوان اعمالش را پس دهد. حتي گاهي بيدليل نسبت به فرزندان خود حساسيتهاي بي مورد دارد و به آنها پرخاش و توهين ميکند ولي با اين حال در پشت اين چهره، ترسهاي بسياري نهفته است؛ چگونه ميتوانم تنها زندگي کنم؟ توانايي گذران زندگي را دارم؟ ميتوانم از خودم حمايت کنم؟
وي با اشاره به تنهايي در افراد تصريح کرد: بسياري از افراد بعد از دوران بلوغ، احساس ميکنند تنها هستند، به تدريج آغاز کننده شخصيت خود را طوري تطابق ميدهد که ديگر نيازي به همسر ندارد، مرد يا زن سعي ميکنند به خود اطمينان پيدا کنند و تصميم نهايي را بگيرند.
وی با بيان اينکه آخرين مرحله از فرايند، طلاق قانوني است، ادامه داد: ورود مجدد به زندگي آخرين مرحله از فرايند طلاق قانوني است، مرد يا زن احساس ميژکند که دوباره کنترل بيشتري بر زندگي خود دارند در اين مرحله فرد ميتواند برنامهريزي دراز مدت انجام دهد.