■ امروز سالروز تولد امير سرتيپ محمد جوادي از فرماندهان دفاع مقدس و تيپ 3 زرهي همدان(شهيد قهرمان) است
همدان در دوره 8 ساله دفاع مقدس در عملیاتهای مهم و اثرگذار خوش درخشید و با تقدیم 8 هزار شهید برگ زرینی بر کارنامه افتخارات خود افزود. فرماندهان و امیرانی که نقش کلیدی را در این حماسه ماندگار برای حفظ آب و خاک میهن اسلامی ایفا کردند، کم نیستند و امیر سرتیپ محمد جوادی یکی از این فرماندهان دلاور است که همین نزدیکیهاست و همه مدیون دلیرمردیها و رشادتهای این چنین افرادی هستیم و خواهیم بود...
امیر سرتیپ محمد جوادی در روز جمعه 9 آبانماه 1314 در خانوادهای متوسط در کوچه شالبافان همدان متولد شد.
دوره ابتدایی را در دبستان حافظ و شاهپور گذراند و پس از آن تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در مدرسه پهلوی و مدرسه دارالفنون تهران به اتمام رساند.
در سال 1337 با ورود به دانشگاه افسری نیروی زمینی به استخدام ارتش درآمد و به سرعت علوم و فنون نظامیگری و دفاع را فرا گرفت. در سال 1344 ازدواج کرد و حاصل این ازدواج 2 پسر و یک دختر است.
مشاغل کلیدی در دوران خدمت شامل فرماندهی را از پایینترین سطح یعنی فرماندهی دسته آغاز کرد و با نشان دادن لیاقت و شایستگی فرماندهی در ردههای مختلف از قبیل گروهان، گردان، تیپ، لشکر و قرارگاه را تجربه کرد. هنگ 20 مرزی لشکر 7 کرمانشاه، تیپ 55، لشکر 28 سنندج، تیپ مستقل کماندویی 40 سراب، قرارگاه غرب، قرارگاه رده جلویی ارتش در مریوان و قرارگاه شرق و نهایتاً تیپ 3 زرهی همدان از جمله یگانهایی بودند که در زمانهای مختلف شاهد فرماندهی این امیر سرافراز ارتش بوده است.
در قائله کردستان و در دفاع از پادگان سنندج در مقابل عناصر ضد انقلاب و تجزیه طلب با بیان اینکه میخواهم تا آخرین فشنگ و تا آخرین قطره خونم از پادگان دفاع کنم با مقاومت جانانه به عنوان فرمانده منصوب امام راحل در دفاع از پادگان سنندج چنان شجاعتی از خود بروز میدهد که شهید سرلشکر سید موسی نامجو به او میگوید: جوادی تو آبروی ارتش و شرافت را حفظ کردی درود بر شرفت، درود بر شرفت، درود بر شرفت.
وي در خصوص عملیات تأثیرگذار دفاع مقدس و در عملیات نصر نخستین عملیات آفندی در تاریخ 15 بهمنماه 59 خوش درخشید.
در عملیات نصر رزمندگان تیپ 3 زرهی با نفوذ به 30 کیلومتری عقبه دشمن برای نخستینبار با گرفتن 800 اسیر و به هلاکت رساندن هزار نفر از نیروی دشمن ضربه مهلکی به ارتش عراق وارد کرد.
پس از شرکت و کسب موفقیت در عملیات طراح در منطقه کرخه نور، در عملیات بیتالمقدس در تیپ 3 زرهی در قالب قرارگاه قدس 3 توانست در سال 61 با شکستن خط مقدم دشمن در مواجهه با 3 لشکرعراق و عبور از رودخانه کرخه خود را به مرزهای بینالمللی برساند.
در عملیاتهای محرم، والفجر مقدماتی، عملیات آزادسازی ارتفاعات کله قندی، عملیات بدر در منطقه شرق دجله و عملیات قادر در کنار شهید سرلشکر «حسن آبشناسان» توانست افتخار کسب کند.
وی به دلیل رشادتهایش در طول دفاع مقدس و نقش پیروزمندانه در عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) در سال 68 موفق به نشان فتح از دستان مقام معظم رهبری شد.
دیداری بهاری در یک عصر پاییزی
پاییز معدود درختان خیابان شکریه را از رنگآمیزی جادویی خود محروم نکرده و خنکای عصرگاهیش جسم و جان عابران را نیش میزند و کوچه رضوان منتظر رسیدن جمعی از جوانان اعم از نظامی، عکاس، خبرنگار و... است تا آنها را به ملاقاتی رؤیایی به مناسبت تولد سردار رهنمون کند. یکی یکی از راه میرسند با کامل شدن گروه، اشتیاق در چهرهها موج میزند... در کنار جمعی از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس، جوانانی که جنگ را لمس نکرده بودند برایشان جالب بود ورود به خانهای که یکی از امیران سرافراز ارتش را در خودش جا داده و گپوگفتی با دلاورمردی که میتوان نامش را در صفحات مختلف تاریخ پرافتخار دفاع مقدس دید...
جوادی، دلاورمردی که امروز هشتادوسومین سال از عمر خود را آغاز میکند و این بهانهای شد تا جمع دوستانه همراه با سبدی گل و کیکی بزرگ به رنگ پرچم ایران بر روی کیک نشان ارتش جمهوری اسلامی ایران و شعری از شاهنامه با مضمون چو ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و برزن تن مباد و ماکتی بازسازی شده از جبهههای دفاع مقدس با نقش تانک و در زیر ماکت نوشته شده تقدیم به قهرمان ملی سرتیپ سرافراز محمد جوادی.
در باز میشود و خانه ساده و بیپالایش امیر آغوش خود را به روی میهمانان میگشاید، در و دیوار خانه انگار که آیينه تمام عیار روح باصفا و صمیمی اهل خانه است. ناخودآگاه دستانم را به لمس دیوارها میسپارم تا جسم و جانم را از این همه مهربانی و صمیمیت لبریز کنم...
جای جای خانه مملو از عکسهای امیر است، گاه در کنار خانواده با لباس شخصی و چهرهای آرام و مهربان و گاه در لباس سربازی و با قامتی استوار و چهرهای مصمم...
در گرماگرم دست دادن و مصافحه مردان، خانمی مهربان به طرفم میآید، دستان مهربانش را که میگشاید خود را در آغوش مادرانهاش رها میکنم سرم را که روی شانهاش میگذارم، مهربانانه نجوا میکند خوشامدی دخترم...
کنارش مینشینم نگاهم روی چهره آسمانیاش مینشیند، در خیالم مردی را میبینم که سالیان سال تفنگ بر دوش کوهها و صحراهای این کشور را زیر پا گذاشته سی و چند سال شبانه روز در میان آتش و گلوله و امروز یاد و خاطراتش کتابی قطور و پرحماسه شده تا آیندگان فراموش نکنند که برای ایران ماندن ایران خون دلها خوردهایم و این بانوی با صلابت ولی مهربان در این سالها رنج نبود مردش را فقط به عشق وطن تحمل کرده است...
پرنده نگاهم روی چهره امیر مینشیند چهرهای مردانه و پدرانه، مهربان و صمیمی لب به سخن میگشاید اما نه آمرانه و نظامی بلکه آرام و لطیف با لبخندی به لب از جوانترهای جمع تقاضای آشنایی میکند...
ماشاءا... چهرههای جوانی میبینم "بچهها میشه خودتونو معرفی کنید" و کلمه بچهها را که به زبان میآورد من میاندیشم این رزمنده سالهای جنگ همه جوانها را مثل فرزند خودش میداند و من از اینکه چنین پدری دارم احساس غرور میکنم.
قهرمان واقعی جنگ تحمیلی ملت ایران است
امیر جوان دوست سالهای جنگ، چشم در چشم جوانان از سختیهای زمانه میگوید که مردان سالهای جنگ را ساخته است و از بچهها میخواهد از سختیها نهراسند.
وقتی میخواهیم امیر از قهرمان واقعی جنگ بگوید با تواضع و احترام میگوید: معتقدم قهرمان واقعی این جنگ ملت ایران هستند و ادارهکننده آن امام راحل که با رهنمودهای تأثیرگذار خود سبب روحیه دوچندان رزمندگان در جبهههای حق علیه باطل میشدند و ستارگان پرفروغ و درخشان این جنگ 8 ساله شهدا هستند که با نثار خون خود عزت و افتخار را به میهن اسلامی ایران هدیه دادند.
اسم شهدا را که میبرد بغض گلویش را میفشارد و درخشش اشک حلقه زده در گوشه چشمانش را پنهان میکند و با صدایی لرزان از شوق و هیجان ادامه میدهد: بنده کوچکترین فرد این مملکت هستم و همیشه خود را مدیون مملکت و مردم میدانم. غبطه میخورم به حال شهدا و میگویم رفقا چه کردید شما؟ چه گفتید با معبود که قبولتان کرد و ما ماندیم و دوباره زیر لب زمزمه میکند شما رفتید و من ماندم...
هیچکس تاب اشك سرداران را ندارد و ما هم، یکی از دوستان از امیر میخواهد از سرمایههای کشور بگوید و اینبار چهره سردار پیر، رنگ شوق میگیرد و وحدت و همدلی که امام خمینی(ره) همیشه خواهان آن بودند را بزرگترین سرمایه ملت میداند و با لحنی مطمئنتر میگوید به خواست خدا امروز این وحدت تحت رهبری مقام معظم رهبری در کشور وجود دارد...
امیر قهرمان جبههها با نگاهی پدرانه به جوانترهای گروه میگوید سرمایه دیگر کشور شما جوانها هستید و ادامه میدهد: امنیت امروز این مملکت به راحتی و یک شبه به دست نیامده و برخی از خانوادههای معظم شهدا با فدای نه یک فرزند بلکه چند تن ازعزیزانشان همه ملت را مدیون این از خودگذشتگی خود کردهاند.
فرمانده دلیر تیپ 3 زرهی همدان با صلابتی نظامی میگوید: امروز از صدق دل میگویم اگر لازم باشد جان خود را در راه این مملکت فدا کنم حاضرم این کار را انجام دهم؛ چراکه جان و خانواده من همه متعلق به این ملت است.
امیر در پايان اعضای گروه را به ذکر خاطرهای از دوران دفاع مقدس میهمان میکند...
شما درباره امدادهای غیبی در جبهههای دفاع مقدس شنیده اید ولی ما نه یک بار بلکه هزاران بار دیدهایم، یکی از این امدادهای غیبی در عملیات بیتالمقدس که دشمن قصد حمله به تیپ زرهی همدان را داشت، نمودار شد که بر اثر ایستادگی و مقاومت فرزندان این آب و خاک با شلیک یک تیر به کانکس عراقیها که شامل مهمات تانکهای نظامی آنها بود و ما از آن بیخبر بودیم منفجر شد و منجر به رعب، وحشت و فرار نیروهای دشمن و عقبنشینی نکردن رزمندگان ما شد که همه ما را متحیر و شگفتزده کرد.
نگارش کتاب خاطرات محمد جوادی با نام روایتهای ناتمام
نویسنده کتب دفاع مقدس نیز در این جمع صمیمی در خصوص کار تدوین و نگارش کتاب خاطرات جوادی گفت: کتاب روایتهای ناتمام بازگوکننده خاطرات منحصربهفرد جوادی در طول خدمت به ارتش است که آماده چاپ است.
ابوالفتح مؤمن افزود: این کتاب در 5 فصل تنظیم شده و از سال 94 نگارش این کتاب آغاز شده تاکنون نیز بیش از 300 صفحه از این کتاب نوشته شده است.
وی در خصوص فصلهای مختلف کتاب روایتهای ناتمام بیان کرد: در فصل نخست این کتاب ضمن نگارش بیوگرافی و تولد محمد جوادی در 70 صفحه تاریخ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زندگی در شهر همدان به خوبی برای خوانندگان بازگو شده است.
مؤمن خاطرنشان کرد: تنها 2 جلسه مصاحبه پایانی از محمد جوادی کار تدوین کتاب را به پایان میآورد که منتظر آمادگی وی در این خصوص هستیم.
در پایان هدایایی به رسم یادبود به مناسبت تولد هشتادوسومین سال تولد تقدیم امیر میشود ماکت تانکی با آرم ارتش قهرمان جمهوری اسلامی و پرچم مقدس ایران و کیک تولد امیر که سرتیپ جوادی شخصاً آن را بریده و با دستان پدرانهاش کاممان را شیرین میکند و من با خود میگویم امیر سرافراز تو کام ملتی را برای همیشه شیرین کردی زمانی که جانانه از اسلام و ایران دفاع نمودی.
همدان پيام نيز به نوبه خود اين روز را به فرمانده تبريک ميگويد.