هشتم آبان ماه یاد آور ایثار و دلاور مردی نوجوان با ایمانی است که با عشق به ولایت و اسلام و برای بیرون راندن دشمنان متجاوز بعثی از خاک میهن اسلامی، با جانفشانی حماسهای آفرید که در تاریخ هشت سال دفاع مقدس چون ستارهای میدرخشد و به سایر دانش آموزان و نوجوانان درس وفاداری و ایثار میآموزد.
محمد حسین فهميده در اردیبهشت سال 1346 در خانوادهای مذهبی در محله پامنار قم دیده به جهان گشود.
وی دوران کودکی خود را در همان شهر گذراند و در سال 1352 به مدرسه رفت.
سال پنجم ابتدایی به دلیل انتقال خانوادهاش به کرج، به این شهر آمد. در بحبوحه جنگ تحمیلی روح او نیزهمچون صدها جوان ونوجوان عاشق این کشور به تلاطم درآمد و در نخستین روزهای جنگ تحمیلی تصمیم گرفت که به جبهه برود. وی علیرغم مشکلات فراوان و صغر سن ، خود را به جبهه های نبرد حق علیه باطل رسانید و در این زمان بود که با توجه به کوچکی سن رشادتهای بسیاری را از خود نشان داد.
کیفیت شهادت او را به این گونه توصیف کردهاند: وی و رفیق همرزمش محمد رضا شمس، در سنگر بودند که توسط تانکهای رژیم بعثی محاصره میشوند.
محمد رضا شمس دوست و همسنگر حسین در این میان زخمی می شود و حسین با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط میرساند . وی به جایگاه قبلی خود برگشته و میبیند تانک های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکتاند . حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته بود به سمت تانک حرکت میکند . تیری به پای او میخورد واو از ناحیه پا مجروح میشود . وی با این حال خود را به تانک میرساند و با استفاده از نارنجک موفق میشود ، تانک را منفجر کند. با این انفجار سایر تانک ها دست به عقب نشینی میزنند.
هنگامی که خبر شهادت دلیرانه آن طفل دوازده ساله از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود ، حضرت امام خمینی (ره) در پیامی می فرمایند : رهبر ما آن طفل دوازده سالهای است که قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم کرد و خود نیز شربت شهادت نوشید. پیکر او در بهشت زهرای تهران قطعه 24 ردیف 44 شماره 11 مدفون است.
مدتهاست که خبرهایی مبتی بر اینکه سن خشونت و بزههای اجتماعی چون قتل، تجاوز، اعتیاد و ... کاهش یافته است را میشنویم اینکه بزه همیشه بوده و خواهد بود جای تردید نیست اما اینکه چرا این مسائل این روزها رو به افزایش است را باید در ارتباط بین دوره توجوانی و تحکیم باورها و ارزشهای اعتقادی افراد جست چرا که اغلب بزهکاران دوره نوجوانی سالمی را برای گذر طی نکردهاند
دوران نوجوانی یکی از حساس ترین مراحل زندگی در رشد و تکامل جسمی، روانی و اجتماعی فرد میباشد، در جدال کسب استقلال و وابستگی نداشتن که از ویژگیهای نوجوانی است و در اثر تغییرات تکنولوژیک، فرهنگی و اجتماعی سریع جوامع امروز، برخی از نوجوانان ممکن است بسیاری از رفتارهای پر خطر را تجربه کنند.
امروزه آسیبهای اجتماعی به عنوان یک تهدید جدی سلامت کودکان و نوجوانان را با خطر مواجه ساخته است. رشد شهرنشینی، پیدایش جامعه توده وار یا گسترده، برخورد و تضاد میان هنجارها، از هم پاشیدگی روابط متقابل بین افراد، تأثیر گروه همسال و... توجه به آسیب های اجتماعی را امری اجتناب ناپذیر ساخته است. اگرچه آسیبهای اجتماعی میتواند بسیار گسترده باشد لیکن میتوان مسائلی از قبیل اعتیاد، فرار از خانه، خشونت، انزوای اجتماعی، ناهنجاری های رفتاری، سرقت و کودک آزاری را از جمله نتایج آسیبهای اجتماعی عصر حاضر تلقی کرد.
فرد در دوران نوجوانی به بازنگري معتقدات و باورهاي خود میپردازد و آنها را مورد بررسي و نقد قرار ميدهد و نظامي از باورها را از نو براي خويش به وجود میآورد و تكيه گاه زندگي خود قرار میدهد.
يكي از جنبههاي رشد و تكامل انسان رشد اخلاقي است؛ اخلاق ريشه در فطرت آدمي دارد، دستگاه ادراكي بشر به گونهاي آفريده شده كه در برابر خير و نيكي تمايل قلبي نشان ميدهد و در برابر شر و بدي از خود اكراه نشان ميدهد. بايد فطرت را زنده نگه داشت تا جلوي نابساماني را بگيرد.
با آغاز پديده بلوغ و آغاز سنين نوجواني انسان به مرحلهاي پيشرفته از تفكر دست مييابد كه او را از دوران كودكي جدا مي كند، تفكري كه از محدوده محسوسات و امور عيني فراتر رفته و قابليت انتزاعي پيدا مي كند و همزمان با رشد تفكر انتزاعي،رشد اخلاقي نيز گسترش مي يابد وتوجه به مذهب و دين نيز معطوف مي شود.
بخشي از تحقيقات در زمينه رشد اخلاقي،مربوط به مراحل شكل گيري و رشد ديني است. نوجواني آغاز توجه به ارزشها و ضد ارزشها است، نوجوان درصدد شناخت و تثبيت هويت خود است و بخشي از سوالاتش اين است كه خصوصيات اخلاقي، ارزشي و ديني من كدام است؟ هنگامي كه جواب اين سوال را به دست آورد، احساس هويت و شخصيت ميكند.
صاحبنظران و کارشناسان اجتماعی میگویند: تكيه بر اينكه نوجوان نيازمند به فهم فلسفه زندگي است او را متوجه دين و مذهب میکند. آنان بر این باورند که توجه به ارزشها و شكل گيري مفاهيم ارزشي و تمايل به فضيلت و خيرخواهي از سن نوجواني آغاز ميشود.
به گفته کارشناسان كودك خردسال با سوالهاي بيشماري دست به گريبان است و درباره ماهيت جهان انديشههاي نارسايي دارد ولي تنها در دوره نوجواني است كه او به يك نظر پابرجا و استوار درباره معني و مفهوم حيات معتقد میشود. سوالهايي كه براي نوجوان مطرح است بيشتر مربوط به حقيقت، مذهب و كمال مطلوب است.
در حقيقت نوجوان در اين دوره به بازنگري معتقدات و باورهايش ميپردازد و آنها را مورد بررسي و نقد قرار ميدهد. اعتقادات او در دوران كودكي جنبه تقليدي داشت و از اعتقادات والدين نشات ميگرفت، لكن نوجوان مصمم است تا نظامي از معتقدات و باورها را از نو براي خويش به وجود آورد و تكيه گاه زندگیاش قرار دهد.
فهميدن فلسفه زندگي و متكي بودن به تشكيلات مذهبي كه به انسان پاسخ ميدهد: آغاز و انجام هستي چگونه است، و در چگونه جهان زندگي ميكند و معنا و مفهوم زندگي چيست؟ به انسان امنيت و آرامش خاطر ميبخشد.
در سالهاي پس از بلوغ خيلي از پسرها و دخترها داشتن نوعي فلسفه زندگي را براي خود ضروري مييابند، ممكن است اين امر كم و بيش ناخود آگاهانه باشد. در اكثر موارد بچهها ديگر پذيراي كوركورانه عقايد يا بيعقيدگي والدين و اطرافيان خود نيستند،وقتي بچهها براي نخستين بار به دنياي اطراف خود مينگرند و ميكوشند خود را ارزيابي كنند احساس ميكنند درباره طبيعت و معني وجود انسان و حتي خود نيازمند پاسخ به پرسشهايي هستند.
امنيت خاطر در گرو پذيرش مذهب حاصل ميشود. بعضي از جوانان به زمينه سخت و مسلط مذهبي چون چارچوب شخصيت خود احساس نياز ميكنند، اين كار و اين احساس حس مسئوليت آنها را كمتر ميكند و زندگي را خيلي ايمنتر ميسازد.
نوجوان مايل است كه از نظر معرفت و شناخت، خلا موجود در زندگياش را پر كند. يك فلسفه ارضا كننده يا يك دست عقايد متقن به او از نظر رواني، امنيت و آرامش فكري ميدهد. شواهد موجود نشان ميدهد كه در دوره نوجواني مسائل مربوط به مذهب، احيانا تغيير دادن آن و همچنين فعاليت هاي اصلي سياسي به اوج قدرت ميرسد.
در سايه شك در مذهب و تعاليم آن جوانان دچار سرگشتگي ميشوند. ذهن جوان را بايد از استدلالهاي درست و صحيح اشباع نمود و مشكل آنان را به گونهاي حل نمود كه دچار ويراني در فكر و انديشه نشوند. بياعتنايي به سرنوشت و برنامههاي زندگي، آنان را بيبندوبار مي كند. دليل شكست نظام تربيتي در سطح بين الملل اين است كه براي جنبههاي مذهبي و انساني و در تعليم جنبههاي ايدئولوژي صحيح دچار غفلت شدهاند و در نتيجه به راه و رسمي كشيدهاند كه حاصل آن سقوط است.
گاهي نوجوانان كه سعي دارند حقايق را شخصا از راه تفكر كشف كنند نسبت به مسائل ديني شك ميكنند و در برخي موارد اگر خانواده متعصب باشد از اينكه در مورد مسائل ديني با خانواده بحث كنند، ميترسند و چون نميتوانند مساله را براي خود حل كنند و هنوز شك در آنان وجود دارد ممكن است دچار احساس گناه شوند... خانواده و مدرسه بايد فرصت تفكر را به نوجوان داده و راهنمايي دوستانه و منطقي را به او منتقل كنند.
اگر در خلال نوجوانی، مسموميت فكري براي فرد به وجود آيد تا ساليان دراز و بلكه تا پايان عمر اثر دارد، جريانات و پيشامدهاي روزانه براي او تجربيات ساده و مقدماتي است كه كم كم به شكل عقايد در ضمير او حك ميشوند، لذا بايد در آموزش مسائل عقيدتي و تربيتي اين دوران تلاش مورد نياز بنمائيم.