همزمان با دوم اردیبهشتماه هر سال که روز جهانی زمین پاک نام گرفته است در ایران نیز یادی از زمین و محیط زیست میشود اما سؤال مهمی که همچنان بیپاسخ مانده تأثیر این نامگذاری در بهبود شرایط محیط زیست کشور است.
چه بپذیریم و چه مخالفت کنیم وضعیت محیطزیست ایران بسیار بحرانی است حتی با نامگذاری همه روزهای سال به نام زمین، محیط زیست و درختکاری" مشکل محیط زیست کشور حل نخواهد شد مگر اینکه ارادهای جمعی برای رفع این بحران وجود داشته باشد.
کشتار بیرحمانه و نابخردانه حیوانات و حیات وحش، قطع درختان و نابودی جنگلها، برداشت بیرویه و بدون حساب و کتاب آب سفرههای زیرزمینی، رهاسازی زباله در طبیعت، آلودگی رودخانهها و چشمهها، افزایش ریزگردها و آلودگی هوا، آلودگی صوتی شهرها و دهها مورد دیگر که این روزها در ایران درگیر آن هستیم، جملگی رهآورد نابخردی انسان امروز است، این نابخردی زمانی افزون میشود که عامل این اتفاقها و بحران را به قضا و قدر و رویدادهای طبیعی نسبت دهیم و ناکامی و بیتدبیری را در سایه عوامل طبیعی پنهان کنیم.
تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد که بیشتر این اتفاقها و تخریبها قابل پیشگیری است به شرطی که متولیان بپذیرند محیطزیست کشور دچار بیماری است و باید برای درمان آن کوشید. اما چنین رویکردی از سوی مدیران کمتر دیده شده و بیشتر تخریبها در سایه صدور مجوز توسط نهادهای دولتی صورت میگیرد. به طور مثال در زمینه مدیریت پسماند، شهرداریها بدترین گزینه را انتخاب میکنند؛ در منطقهای زبالهها در کنار جادهها رها شده است و در نقطه دیگر پس از تجمیع پسماند هر چند روز یکبار آن را در فضای باز به آتش میکشند یا در کنار شهری پس از انباشت زباله آن را در زیر خاک دفن میکنند. این اعمال بیشتر توسط عوامل مدیریت شهری و کارکنان شهرداریها انجام میشود و در غیاب سازمانهای مردمنهاد، هیچ اعتراض و واکنش اجتماعی را در پی ندارد، مردم نیز آسانترین راه را برمیگزینند.
شرایط محیطزیست استان همدان نیز از چنین رویهای پیروی میکند، خشکسالی، کمآبی، نابودی باغها، تخریب چشمهها، واگذاری منابعطبیعی، آلودگیهوا و ریزگرد، اذیت و آزار حیوانات توسط جوامع محلی، نبود مدیریت پسماند، وجود نیترات در آب آشامیدنی، صدور مجوز صنایع آلاینده مانند فولادسازی، آمد و شد خودروهای غیراستاندارد و مواردی از این دست موجب به وجود آمدن بحران در عرصه محیطزیست این استان شده است.
همانطور که اشاره شد گام اول در رفع چنین بحرانی پذیرفتن مشکل از سوی نهادهای حاکمیتی، نهادهای مدنی و مردم است. نقش نهادهای حاکمیتی در نقش قانونگذار و مجری قانون بسیار مهم است به طور مثال در 4 دهه گذشته مجلس کمتر به مسأله محیط زیست پرداخته است وتوجه دولتها به مقوله محیط زیست نیز بنابر گرایش سیاسی نوسان داشته است. هرچند دولت تدبیروامید با شعارهای محیط زیستی وارد کارزار شد اما به دلیل همراه نبودن سایر نهادهای حاکمیتی از جمله مجلس توفیق چندانی در این زمینه نداشته است. البته در روزهای گذشته شاهد بودیم مجلس لایحه هوای پاک را که دولت تنظیم کرده بود با تغییرات کمی تصویب کرد که در صورت اجرایی شدن میتواند اتفاقهای خوبی را در این حوزه رقم بزند اما همانطور که گفته شد کافی نیست.
نبود رشد آگاهی از دیگر موانعی است که راه نابودی زمین و تخریب محیط زیست را هموار کرده است. نقش رسانهها را در این زمینه نمیتوان نادیده گرفت هرچند برخی روزنامهها و نشریات مستقل این مسأله را به صورت مداوم بازنشر میکنند و فضای مجازی نیز مانند ابزاری مهم به کمک آنها آمده است اما رادیو تلویزیون یا رسانه ملی کمترین توجه را به مسأله محیط زیست دارد.
توجه نهادهای آموزشی به مقوله محیط زیست در کنار سایر عناصر یادشده میتواند به رفع بحران کمک کند اما به نظر میرسد نظام آموزشی کشور موضوع محیط زیست را به رسمیت نمیشناسد.
کارشناسان معتقدند تغییراتی که دولتهای نهم و دهم در سیستم نظام آموزشی پدید آمد به پسرفت آموزش در کشور انجامید به همین دلیل با نظام فعلی نمیتوان امیدی به آموزش دانشآموزان در تقویت توسعه پایدار داشت.
نهادهای مدنی را میتوان یکی دیگر از ارکان توسعه پایدار برشمرد اما چه از نظر تعداد و چه از نظر کارکرد تشکلهای مدنی ایران از نهادهای مدنی افغانستان و شمال عراق ضعیفتر هستند هنوز نگاه عمیق به جامعه مدنی از سوی دولت و ملت در ایران وجود ندارد و آنچه امروز با عنوان تشکلهای مدنی روبهرو هستیم محافلی است که در سطح جامعه دست و پا میزند. موانع ساختاری در ایجاد تشکلها و دخالت نهادهای حاکمیتی از اصلیترین مشکلات رشد نهادهای غیردولتی در ایران است و زمانی که باور به اصل غیردولتی بودن این نهادها از سوی تصمیمسازان و تصمیمگیران حکومتی وجود ندارد انتظار معجزه نمیتوان داشت این مشکلات در استانهایی مانند همدان بیشتر از سایر استانها است هرچند گرایش از سوی مردم برای فعالیت نیز در استان بیشتر از دیگر مناطق است.
اگر رویکرد ایجاد تشکلهای غیردولتی تغییر کند و تأسیس این نهادها تسهیل شود علاوه بر آموزش جوامع محلی و خانواده ها نظام آموزشی نیز تقویت خواهد شد.
رسیدن به نقطه مطلوب و پشت سر گذاشتن این بحران از عهده یک جریان و نهاد برنمیآید، همه ابزارها و نهادها چه دولتی و چه غیردولتی باید همراه شوند و مردم را تشویق کنند تا برای رفع مشکلات زیستمحیطی تلاش کنند. رسیدن به نقطه مطلوب روزی است که همه شهروندان خود را در برابر زمین مسئول بدانند به طور مثال زبالهای تولید نکنند و بر روی زمین نریزند تا عدهای آن را جمعآوری کنند. با همه مسائل و مشکلاتی که عنوان میشود نباید نامید شد و به نظر میرسد بهترین رویکرد همگرایی، اراده جمعی برای رفع مشکل با نگاه به آینده است.