روزها، هفتهها، ماهها و سالها در تقويم مثل ابر و باد ميآيند و ميگذرند و به راستي كه بسياري از اين وقتها چه زود دير ميشود و فرصتها از دست ميرود.
هرچه هست بايد زندگي را دوست داشت و براي بهتر زيستن تلاش كرد و هيچوقت هم نااميد نشد. در ميان تمام بود و نبودها و تلخ و شيرينهاي روزگار، فقط نااميدي است كه خيلي بد است و واقعاً دشمن درجه يك انسان به شمار ميآيد. نااميد نباش عزيز دل من، بلند شد كه امروز و همين لحظه تازه آغاز راهي دراز و سرنوشتساز است. ما آدمها از اول خلقت بشر و از گذشته و زمانهاي دور، راه و رسمهاي لازمهاي را براي زندگي و براي بهتر زيستن و براي با هم بودنها، برقرار كردهايم. بيجهت نيست كه هر قوم و هر ملت در چارچوب فرهنگ و باورهاي خود، آداب و رسوم خاص خود را دارد و بر اساس آن روز و ماه وسال خويش را ميگذراند و اينگونه آداب و رسوم هرچند متفاوت هرگز بيدليل نيست و قابل مطالعه و ريشهيابي است.
نوروز باستان ايرانيان و آداب و رسوم پيرامون اين رويش و خيزش ماه و سال و انسان، هرگز بيدليل نيست و در خون ما ايرانيان و اقوام پارسيزبان است. چه زبان و ادبيات و فرهنگ عام اقوام گوناگون ريشه در راه و رسم پارسيان دارد و از آن شاخ و برگ و بار گرفته است. به همين دليل باورهاي نوروزانه در تمام اقوام ايراني و پارسيزبان رنگ و بوي مشتركي دارد. خانهتكاني ايرانيان در آستانه سال نو در واقع فصل شروعي براي استقبال از سال نو و هماهنگ ساختن ساز و برگ و سامان زندگي با احساس زندگي در آدميان و حركت در مسير تحول زمين و زمان است. خانهتكاني ايرانيان در آستانه سال نو و نوروز باستاني؛ يعني هستيم و همچنان ميرويم، يعني خدا را شكر زندهايم و زندگي را دوست داريم، يعني ميخواهيم تازه باشيم و تازه فكر كنيم و روز و سالي تازه را شروع كنيم، يعني اينكه با هرچه غبار و رنگ كهنگي و يكنواختي است خداحافظي ميكنيم و آب و روشنايي و سبزه و رنگهاي تازه را با پلشتي و كرختي و كهنگي عوض ميكنيم.
همه ساله اسفندماه كه شروع ميشود، كدبانوهاي خانه هم بر اساس همان قرار و مدار و عهد و پيمان نانوشته با نياكان و اهل و تبار و سال و بهار و زندگي خود، به جوشوخروش و احساسي شيرين و آشنا برميخيزند و نگاهي كنجكاوانه و مسئولانه و دلسوزانه به در و ديوار و وسايل و سامان زندگي مياندازند. اين فرش بايد شسته شود، وقتي نداريم، امروز و فرداست كه سال نو برسد. اين پردهها نيمدار و گرد گرفته و بيحوصله شدهاند، اگر جواب دهد ميشوييم و اگر مجالي باشد، تعويضشان ميكنيم و طرحي تازه ميآوريم. ميز و صندولي و پذيرايي هم چيدماني قديمي و يكنواخت دارند، بايد كمي تغيير كنند و با حوصله جابهجا شوند.
شيشهها و ديوار ورودي و اتاقها و سالن ميهماني همه غبار گرفته و رنگورو رفتهاند، آب و كفي ميخواهند تا تازه و نونوار شوند. شنيدن چنين حرفهاي تازه و مشاهده سلامتي و سرزندگي خانم خانه، مردان خانه را هم به ذوق و شوق ميآورد. خدا را شكر روح زندگي در اين خانه جاري است و چه اشكالي دارد براي سلامتي و دلخوشي خانواده در آغاز سال نو، تدبير و اگر شده هزينهاي انجام شود. راستي اين عمر چه با شتاب ميگذرد، ديروز مادر و خواهرانمان بودند كه در جنبوجوش خانهتكاني بودند و امروز نوبت اهل خانه خودمان است كه كمك ما را براي برافراشتن پرچم آييني كهن و شيرين ميطلبد. اين شادي و اميدواري و استقبال از حالوهوايي تازه چقدر دلچسب و خاطرهانگيز است؛ چراكه نمنم باران هم هواي بهاري دارد و دود و غبار و سردي از كوه و دشت و بام و درخت و جاده ميشويد.
اينك بوي بهار ميآيد.