داشتن استراتژي براي مديریت و توسعه واحدهاي توليدي، مطالعه در زمينههاي اقتصادي، مالي، بازار وسايل فني، حمايتهاي دولتي، فرهنگ توسعه و رونق اقتصادي در جامعه و تغيير استراتژي در موقعيتهاي مناسب و در صورت لزوم دلايلي هستند كه ميتوانند شركتها را به توسعه و ماندگاري برسانند.
شرايط اقتصادي كشور نيز يكي از دلايل مهم است كه در ماندگاري شركتها تأثير دارد. اما آنچه كه امروز اهميت بالايي پيدا كرده توجه خاص دولت و مديران به واحدهاي توليدي و توسعه اقتصادي و استفاده توليدكنندگان از مشاوران زبده براي بازاريابي است. اما ضعف در بسياري از اين بخشها موجب شده تا بسياري از توليديها رو به تعطيلي بروند و نامي از شركتهاي همدان در سطح ملي نباشد. در اينباره با حميدرضا رهبر، رئيس خانه صنعت، معدن و تجارت و كارشناس اقتصادي استان به گفتوگو نشستهايم.
چرا شركتهاي استان به شركتهاي بزرگ و نامي كشور و منطقه تبديل نميشوند؟
تبدیل شدن به یک شرکت نامی و بزرگ در سطح کشور نیازمند الزامی است، یک بخش آن به خود واحد تولیدی استان بر میگردد و یک بخش آن به مسئولان و فرهنگ جامعه.
آنچه که به خود واحد برمیگردد ابتدا داشتن یک استراتژی است استراتژی که در قالب آن رشد و بزرگ شدن یعنی از اهداف آن باشد، استراتژی که پایه نخست صاحب نام شدن است. امروزه هر شرکتی که استراتژی نداشته باشد قطعاً در یک مسیری خواهد افتاد که هدف را گم میکند یا معمولاً بیهدف است و شرکت بیهدف نمیداند به کجا میخواهد برسد چگونه میتواند مسیر را طی کند؟ شرکتها در این راه به افراد توانمندی نیاز دارند.
و آنچه که به مسئولان و فرهنگ و جامعه بستگی دارد یک عزم همه جانبه جهت رونق اقتصاد است. اگر همه مردم و مسئولان نیاز به رونق اقتصادی، که همانا دستیابی به یک اشتغال پایدار است، را درک کنند، سرمایهگذاران را تشویق به سرمایهگذاری در همدان خواهند کرد و حمایت از تولید به یک عزم عمومی تبدیل میشود. که این رفتار، واحدهای تولیدی را در رسیدن به اهداف بزرگ مصمم میکند.
چه شرایطی نیاز است تا واحدهای تولیدی ماندگار شوند؟
ماندگاری در صحنه به این بستگی دارد که چگونه یک واحد شکل میگیرد، اگر اساس و شالوده یک واحد بر مبنای اصولی پایهریزی شده باشد قطعاً ماندگاری مشتری به دنبال خواهد داشت و اگر از همان ابتدا بدون مطالعه در زمینههای اقتصادی، مالی، بازار و مسائل فنی اقدام به راهاندازی یک کسب و کار شود قطعاً نمیتوان انتظار یک واحد پایدار و ماندگار را داشت طبیعی است که رمز ماندگاری در هر 4 نکته فوق است و نمیتوان فقط یکی از موارد را خوب بررسی کرد و به بقیه بیاعتنا بود. به همین خاطر است که مقدمه هر کار و یا فعالیت اقتصادی داشتن یک طرح توجیهی فنی، مالی، اقتصادی و بازاریابی است که همه جوانب امر پایه در این طرح دیده شده و مورد مطالعه واقع شده باشد.
البته شرایط اقتصادی کشور هم کاملاً در این موضوع دخالت دارد. ثبات در اقتصاد و شرایط حمایت از تولید و موارد دیگر در ماندگار بودن یک فعالیت تأثیر دارد. مثلاً تحریم یکی از عواملی است که میتواند در ضعیف شدن واحد تولیدی نقش مهمی را ایفا کند.
چرا توليديها به يك مرحله از رشد كه ميرسند، شكست ميخورند؟
اینکه چرا بعضی از واحدهای تولیدی به یک مرحلهای از رشد که میرسند دچار مشکل و شکست میشوند بخشی از آن توضیح داده شد که چون از ابتدا به اصول زیربنایی و پایهای توجه نکردهاند ماندگار نیستند و به معنی دیگر دچار شکست میشوند.
باید توجه داشت که محصولات تولیدی دارای یک جرقه عمر هستند که اگر بر اساس اصول ثابت شده به برنامه بازاریابی توجه نشود ممکن است دوره افول یا «مرگ» چرخه عمر محصول زودتر از زمان پیشبینی شده فرا برسد و به تعبیری این همان دوره شکست است، اگر توجه به اصول بازاریابی دقیق باشد دوره بلوغ محصول قطعاً طولانی خواهد بود. و اگر تحقیقات بازار مستمر و اصولی باشد این موفقیت طولانیتر خواهد بود اما فراموش نشود این دوره دائمی و مادامالعمر نیست به هر حال باید با تدابیری از جمله جایگزین کردن محصولات جدید و تنوع و نوآوری میتوان همواره بر بازار مسلط بود ولی اگر از این موضوعات غافل شوند ممکن است هم بازار محصولات به مشکلات اساسی برخورد کند و هم حیات واحد تولیدی در حال استمرار دوره افول کالاها و محصولات با خطر جدی روبهرو شود.
چگونه میتوان واحدهای تولیدی استان را برای رسیدن تا مرحله 4 و 5 تكامل حمایت کرد؟
نباید نقش حمایتهای ملی و استانی را از واحدهای تولیدی نادیده گرفت چرا که بدون حمایت اصولاً واحدهای تولیدی توان رقابت با رقبای خود را نخواهند داشت. حمایت باید در تأمین منابع مالی و همچنین ایجاد انگیزه در خصوص محور قرار دادن صادرات در برنامه بازاریابی باشد که در این خصوص معافیتهای مالیاتی و جواز صادراتی میتواند نقش تعیینکنندهای داشته باشد.
چه دلايلي باعث شده بود كه در دهه 40 و50 شركتهاي بزرگ مانند "كفش ملي"، "پارس الكترونيك"، "ارج"، "آزمايش" و "كفش بلا" به برند تبديل شوند و بتوانند در اروپا يا منطقه جايگاه خود را بيابند ولي اكنون با مشكلاتي مواجه شوند؟
یکی از ویژگیهای فعالیتهای واحدهای تولیدی پس از انقلاب، شرایط منحصر به فرد فعالیت در جمهوری اسلامی و تعامل با دنیا با در نظر گرفتن اصول نظام است که این شرایط قبل از آن وجود نداشت و بنابراین لازم نبود هنر چندانی برای اداره واحدهای آن زمان از خود بروز میدادند و به تعبیری شرایط استاندارد حاکم بر بازار داخلی و جهانی برای همه یکسان بود و واحدهای برتری همانند ارج کلینیکی بلا و... بدون اعمال هنرهای مدیریتی مدتها برند خود را حفظ میکردند؛ هر چند در همان شرایط هم باید مدیریت برند اعمال میشد. اما در شرایط فعلی که به خاطر اصول مورد نظر جمهوری اسلامی، بخشی از دنیا با ما دشمن هستند و بخشی با ما همراه نیستند نیاز به مدیریت ویژه در بازاریابی و برند اجتنابناپذیر است که امروزه ما از آن به نام اقتصاد مقاومتی نام میبریم و هر مدیر توانمندی باید از ویژگی تطبیق با اقتصاد مقاومتی برخوردار باشد تا بتواند با درک شرایط فعلی نسبت به حفظ برند خود کوشا باشد. اما متأسفانه برندهای قدیمی یا به خاطر اعمال مدیریتهای ضعیف و یا مسائل دیگر شرایط جدید را درک نکردند و بدون پیشبینیهای لازم و بدون ابزار و الزامات امروزی انتظار داشتند برند خود را همانند سالهای پیش از انقلاب حفظ کنند که اینگونه نشد.
حال واحدهای فعلی به خصوص در استان با تأسی به سیاستهای اقتصاد مقاومتی و همچنین تدبیر و مدیریت استراتژیک و مدیریت برند میتوانند پیشبینیهای لازم را جهت حفظ موفقیت خود داشته باشند.