در دنیای متمدن امروزی و با توسعه شهرها برای شهرنشینان اصولی طراحی شده است که نسبت به نوع و سطح زندگی در شهرهای مختلف متفاوت است و این اصول همان اصول شهروندی اند که متضمن زندگی مسالمت آمیز کتله های مردمی در شهرها می باشند.
برخی جامعهشناسان سه تعریف کلی درخصوص شهروندان یک جامعه آوردهاند:
شهروندانی با احساس مسئولیت فردی
چنین شهروندی یاد گرفته است در جامعه رفتار مسئولانهای داشته باشد. برای مثال به محیط زیستش اهمیت میدهد و هرگز در خیابان زباله نمیریزد، در بازیافت زباله با دولت همکاری میکند. به طور کلی پیرو قوانین جامعه است. چنین شهروندی، به طورخودجوش به فقرا کمک میکند و بدون تردید داوطلب انجام کارهای عامالمنفعه میشود. معمولا در بیشتر جوامع برنامههای آموزشی ترتیب میدهند تا شهروندان خود را به داشتن این نوع احساس مسئولیت تشویق کنند. برنامهریزان امیدوارند بتوانند شهروندانی تربیت کنند که صادق، منظم و سختکوش باشند.
شهروندان مشارکتی
این شهروندان از آن دسته افرادی هستند که در مسائل و مشکلات شهری و اجتماعی جامعهی خود حضوری فعال دارند. در واقع روی تلاش جمعی بسیار تاکید میکنند و اصطلاحا جامعه محور هستند. این شهروندان یاد گرفتهاند کنار هم و با کمک یکدیگر جامعهشان را اداره کنند و کمتر از خود رفتارهای فردگرایی بروز میدهند. مثلا شهروندی با احساس مسئولیت فردی ممکن است برای کمک به فقرا، غذا سفارش دهد، اما در جامعهای که شهروندانش رفتار مشارکتی دارند مکانی برای تهیه غذا در نظر میگیرند و با کمک یکدیگر برای فقرا و بیخانمانها غذا درست میکنند. چنین جامعهای با وجود شهروندانی با این خصوصیات که میتوانند درقبال یکدیگر رفتار متعهدانهای داشته باشند و با همیاری هم مشکلات را از میان بردارند، در نهایت به سعادت میرسند.
شهروندان عدالت محور
این نوع شهروندان از آگاهی بسیار بالایی برای داشتن یک جامعه شایسته برخوردارند. آنها توانایی تحلیل و درک تمام مسائل جامعه خود را داشته و نقش متقابل نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را کاملا میفهمند و به عدالت اجتماعی از هر جهت معتقدند و برای رسیدن به سطح مطلوبی از عدالت تلاش زیادی میکنند. این نوع شهروندی با شهروندی مشارکتی شباهتهایی درخصوص تاکید کار دستهجمعی دارد و معتقد است برای حل مسائل و معضلات جامعه، کل افراد آن جامعه باید دخیل باشند.