■ انقلاب اسلامی و مذهب و دین از خط قرمزهای شهید بود
مینا ابراهیمی- خبرنگار همدان پیام: سردار شهید حاج ستار ابراهیمی متولد 1335 روستای قایش از توابع شهرستان رزن استان همدان و دومین فرزند یک خانواده پرجمعیت 13 نفره در خانوادهای متدین چشم به جهان گشود پدر این شهید روز تولد و مرگش با روز عاشورا قرین شد تا در روز عاشورا به پسران شهیدش بپیوندد.
شهید ستار ابراهیمی در شناسنامه ستار نام داشت و در منزل اسم مستعار صمد صدایش میکردند و دقیقاً برادری داشتند که در شناسنامه صمد بود و در منزل ستار صدایش میکردند. علت این نامگذاری 2پسر به 2اسم مشترک این بود که وقتی زمان سربازی آنها رسید، هر کدام آمادگی داشت به سربازی برود و اما سرنوشت به گونهای رقم خورد که هر دو در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به شهادت رسیدند.
از ویژگیهای بارز شهید حاج ستار ابراهیمی این بود که همواره خود را سرباز امام خمینی(ره) دانست تا سال 1365 زمان شهادتش در جبهههای حق علیه باطل جنگید و برادر شهید صمد ابراهیمی نیز داوطلبانه به جبهه رفت و در عملیات کربلای 4 مظلومانه به شهادت رسید.
مدت یک ماه اعضای خانواده شهید ابراهیمی در جبهه(پادگان ابوذر) اقامت داشتند تا اینکه با بمباران پادگان مجدداً به همدان بازگشتند.
از دیگر ویژگیهای این شهید گرانقدر فرماندهای مقتدر، جدی و به موقع مهربان و خوش برخورد بود که موجب میشد در هر شرایطی لبخند بر لب داشته و مدیریت بحران را به خوبی درک میکرد. همچنین مسئولیتپذیری، تعهد و اخلاق نیکو، احترام به بزرگ و کوچک و توجه به بیتالمال و حقالناس از ایشان شخصیتی الگو و نمونه در میان همرزمان و آشنایان و خانواده ساخته بود.
با وجود مرخصیهای کوتاه از دلجویی از خانوادهای شهدا و سر زدن به اقوام غافل نمیشد و همواره جزو اولویتهای این شهید گرانقدر بود. از دیگر خصایص این سردار رشید اسلام فرماندهی جوان، شجاع، باهوش و جسور بود که هیچ وقت بر روی خاکریزها برای دشمن سر خم نکرد.
علاقه بسیاری به همسر و فرزندان داشت و از برنامههای اصلی ایشان تحصیل، یادگیری زبان دوم و ساخت طبقه دوم خانه با اتاقهای مجزا برای فرزندان بود
عشق به زادگاهش موجب شد برای ترویج فرهنگ کتابخوانی، کتابخانهای در روستا راهاندازی نماید. انقلاب اسلامی، مذهب و دین، خط قرمز این شهید والامقام به حساب میآمد و به همت اهالی روستا با احیای هیأتهای مذهبی و سایر فعالیتها به مسجد رونق میبخشید و در روستا به روحیه کدخدامنشی برای شنیدن حرفها و درد و دلهای اهالی روستا شهرت داشت و سعی میکرد اگر مسألهای بین مردم وجود دارد آنها را حل کند.
سردار حاج ستار ابراهیمی در سن 20 سالگی ازدواج و ماحصل 8 سال زندگی مشترک 4 دختر و یک پسر است.
با آغاز انقلاب در دادگاه اسلامی مشغول به کار شد. در یکی از عملیاتهای مبارزه با منافقان، در اثر انفجار نارنجک، یکی از کلیههای خود را از دست داد که تا سالها پس از شهادتش هیچ یک از اعضای خانواده از این موضوع مطلع نبودند. با آغاز جنگ و احساس وظیفه و دِین به انقلاب راهی جبهه حق علیه باطل شد و با شرکت در عملیاتهای زیادی چون ۱۱ شهریور، ثارا...، فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر مقدماتی، والفجر ۵، والفجر ۲، میمک، جزیره مجنون، خیبر، والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ در این عملیاتها 6 بار مجروح شد و یک بار به مدت 72 ساعت، زخمی، بدون آب و غذا داخل یک کشتی شکسته در محاصره دشمن قرار گرفت.
2 ماه پس از شهادت برادرش صمد ابراهیمی در سن 26سالگی و در 12اسفندماه 1365درحالی که فقط 18روز تا نوروز 1366 باقی مانده بود و با داشتن تقویم سال نو در جیب در عملیات کربلای 5 منطقه شلمچه به آرزوی خویش و وصال معشوق دست یافت و شربت شهادت را سرکشید.
در آخرین عملیات فرمانده گردان 155 لشگر انصارالحسین(ع) بود و درحالی که 30سال بیشتر از بهار زندگیاش نگذشته بود با شهادتش جاودانه شد.
به گفته معصومه ابراهیمیهژیر دختر شهید که در زمان شهادت پدر بیش از6 سال، بیشتر نداشت و از آنجا که اغلب در جبهه حضور داشتند و کمتر در منزل بودند، خاطرات زیادی به یاد ندارد و اغلب تصویرهای مبهم و کمرنگی است که آنها را با خاطراتی که از مادرش شنیده عجین کرده تا رنگ و بوی پدرم را بیشتر احساس کند و لحظاتی کوتاه از یک ماه حضور در جبهه، مشرف شدن پدر از سفر حج و سوغاتیهایش، پرس و جوی درس و مشق خواهر، گرفتن مشت کوچکش در دستانش برای حرکت دادن مداد بر روی صفحه سفید کاغذ را به یاد دارد و به عنوان تصویر آخر نیز تن به خون غلطیده پدر در درون تابوت را به یاد دارد.
خلاصهای از«وصیتنامه» شهید حاج ستار ابراهیمیهژیر
در اين زمان كه ما زندگى مىكنيم، پس از ۱۴۰۰ سال دوباره نسيم اسلام وزيدن گرفته و دارد از خفقان بيرون مىآيد و اسلام زمان پيامبر(ص) و على(ع) تكرار مىشود و جهان را متوجه خود كرده است و تمام مسلمين و مستضعفين را زير پرچم خود آورده است. مستكبرين و دشمنان كه در رأس همه آنها آمريكا و شوروى و اسرائيل جنايتكار است، به اين آسانى نخواهند گذاشت كه حكومت اسلامى جهانشمول شود و اسلام براى محكم شدن ريشههايش نياز به فداكارى و جانبازى و از خودگذشتگى روحانيان و جوانان و تمام اقشار مسلمين را دارد.
به خاطر اسلام است که مطهرىها و بهشتىها و رجایىها و باهنرها و هزاران شهيد والامقام ديگر را از دست مىدهيم تا اسلام پا برجا باشد. با اين اوصاف ديگر چه چيز موجب درنگ ما شده است و نمىگذارد خود را به قافله آنها برسانيم.