این روزها حرفهای زیادی در خصوص کاهش اعتیاد زنان گفته میشود.
معاون رئیسجمهور در امور زنان گفته است سن اعتیاد دختران به 13 سال رسیده است. شهیندوخت ملاوردی همچنین گفته "شاهد تغییر الگوی مصرف مواد از سوی آنان از مواد سنتی به مواد صنعتی و روانگردان هستیم. این تغییر نشاندهنده آن است که دختران به دنبال شادی و نشاط هستند چرا که افسردگی یکی از دلایل گرایش به اعتیاد محسوب میشود".
پژوهشگر اجتماعی و عضو گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی ایران- در تحلیل آسیبپذیری زنان در قبال اعتیاد به فرارو گفت: نقش اجتماعی زنان در ایران در یک سده گذشته دائماً تغییر کرده و این تغییر در سالیان اخیر سیری بسیار شتابان یافته که بیش از هر چیز ناشی از افزایش میزان آگاهی (از مسیرهای مختلف) و تحصیلات در زنان است که در مقاطع دانشگاهی رشدی بیشتر از مردان داشته است. در این شرایط نمیتوان انتظار داشت نقش اجتماعی با تعاریف و مختصات سنتی " حتی اگر مبتنی بر ارزشها و هنجارهای مورد تأیید جامعه باشد- بتواند قالبهایی را برای زنان ایجاد کند که آنها را از آسیبهایی نظیر مصرف مواد مصون دارد.
علی شفیعی با انتقاد از نحوه بیان آمارها درباره آسیبهای اجتماعی در ایران بیان کرد: به نظر من آمارهایی که در رابطه با آسیبهای اجتماعی ارائه میشود، به خصوص در حوزه اعتیاد از دقت کافی برخوردار نیست.
وی همچنین گفت: ما در مشاهدات میدانی شاهد نوزادانی هستیم که به دلیل اعتیاد مادرشان در حین بارداری از بدو تولد به مواد وابستهاند و کودکان 4 -5 سالهای را میبینیم که همپای بزرگترها مواد مصرف میکنند. بنابراین به صرف اینکه کودکان 13 سالهای هم وجود داشته باشند که به مصرف مواد اعتیاد داشته باشند موضوع تازهای نیست، اگرچه شیوع قابل توجهی ندارد و کودکان لااقل از نظر آماری بخش کوچکی از مصرفکنندگان مواد در ایران را تشکیل میدهند و پژوهش منتشر شده، چیزی جز این را تأیید نمیکند.
آمارها نباید هیجانی و مبالغهآمیز اعلام شود
شفیعی با اشاره به اینکه نیازی نیست آمار از سمت افراد و مسئولان با هیجان و مبالغهآمیز بیان شود در ادامه افزود: از دقت آمار که بگذریم باید توجه داشته باشیم که جلب توجه افکار عمومی و نیز سیاستگذاران به پدیده ریشهداری مانند مصرف مواد در ایران از طریق بیان آمار، لزوماً نباید به شکل هیجانی و مبالغهآمیز صورت گیرد چراکه به ضد خود تبدیل میشود.
وی بیان کرد: زمانی که شرایط اجتماعی بیش از آنچه که هست یا بیش از آنچه انتظار میرود باشد، وخیم و غیرقابل کنترل توصیف میشود واکنش مردم و تصمیمگیران نیز به همان نسبت مبالغهآمیز خواهد بود و به جای آنکه موضوع در فضایی منطقی و کارشناسی مدیریت شود با این تصور که "یک حادثه" جدید اتفاق افتاده با رویکرد"مدیریت بحران" برای آن تصمیمگیری و عمل میشود. نتیجه این رویکرد که با هزینههای مالی، اجتماعی و حتی سیاسی فراوانی همراه است، تنها پیچیدهتر شدن مشکلات و اضافه شدن ابعاد جدید به یک مسأله مزمن خواهد بود.
شفیعی با بیان مثالی درباره آمار معتادان کارتنخواب در ادامه گفت: بهطور مشابه این مسأله را مثلاً در مورد آمارهایی که از معتادان کارتنخواب داده میشود شاهد هستیم. گویی این افراد خیل مردگان تازه از گور گریخته یا مهاجمین کرات دیگر هستند که به تازگی به خیابانهای شهرمان حمله آوردهاند و به قول معروف چهره شهر را نازیبا کردهاند و باید از معابر جمعآوری شوند تا جلوی بحران گرفته شود. درحالی که اینها زاییده شرایط اقتصادی-اجتماعی همین جامعه و البته خلأ خدمات حمایت اجتماعی هستند که ساماندهی آنها و کنترل انواع آسیبهایی که به خود و جامعه میزنند نیازمند توجه به این خواستگاه و برنامهریزی مداخلات متناسب با آن است.
دسترسی به مواد و فشار گروه همسال عامل افزایش اعتیاد
وی در ادامه با اشاره به دو عامل دسترسی به مواد و فشار گروه همسال در مصرف مواد مخدر بیان کرد: باید توجه کرد به طور کلی دو عامل دسترسی به مواد و فشار گروه همسال در مصرف مواد توسط نوجوانان بیشترین تأثیر را دارد. البته نگرش مثبت یا منفی وی به مواد و میزان برخورداری از مهارتهایی نظیر حل مسأله و تصمیمگیری، تفکر نقادانه و خلاق، مهارتهای ارتباطی و نظیر آن نیز در اینکه نوجوانی که به هرشکل به مواد دسترسی پیدا کرده یا امکان دسترسی دارد چه رفتاری از خود نشان دهد تأثیر مهمی دارند.
اقبال دختران نوجوان به مخدر از کجا ناشی میشود؟
عضو انجمن جامعهشناسی گفت: نقش اجتماعی زنان در ایران در یک سده گذشته دائماً تغییر کرده و این تغییر در سالیان اخیر سیری بسیار شتابان یافته که بیش از هر چیز ناشی از افزایش میزان آگاهی (از مسیرهای مختلف) و تحصیلات در زنان است که در مقاطع دانشگاهی رشدی بیشتر از مردان داشته است. در این شرایط نمیتوان انتظار داشت نقش اجتماعی با تعاریف و مختصات سنتی "حتی اگر مبتنی بر ارزشها و هنجارهای مورد تأیید جامعه باشد- بتواند قالبهایی را برای زنان ایجاد کند که آنها را از آسیبهایی نظیر مصرف مواد مصون دارد.
شفیعی همچنین افزود: قالبهای سنتی شاید زمانی میتوانست با محدودسازی نزدیک به سرکوب، هیجانات جوانان بهویژه زنان را کنترل کند اما فارغ از هر نتیجهگیری ارزشی امروز این کارکرد را ندارد و حتی در پارهای موارد نتایجی برخلاف هنجارهای جامعه را نیز به بار آورده. بنابراین آنچه اهمیت دارد نه اصل هیجان و شادیطلبی دختران، بلکه آسیبشناسی قالب و بستری است که جامعه برای ابراز این هیجانات تدارک دیده و لابد چون کارآمد نبوده دختران به سمت مصرف مواد رفتهاند.
وی در پایان گفت: بهتر است بر مبنای هزینه- اثربخشی مداخلات در جامعه و صرفِ نظر از اینکه به چه جنسی ارائه میشوند تمرکز کنیم؛ به عبارت دیگر در بسیاری موارد درمان و بازتوانی پدر، شوهر یا برادر معتاد تأثیر بیشتری در کاهش شیوع و بروز مصرف مواد در زنان مرتبط با آنها دارد و نگاه جنسیتی و بخشی در اقدامات اجرایی، اتفاقاً میتواند در معرض خطرترین زنان، کمترین بهره را برساند.