پنجشنبه گذشته رئیس جمهور ترکیه در مراسم رژه پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ قرهباغ بهعنوان میهمان ویژه حضور پیدا کرد.
رجب طیب اردوغان در بخشی از سخنرانی خود در این مراسم یک شعر قدیمی آذری با نام ارس را خواند که میگوید: «ارس را جدا کردند و آن را با میلههای آهنی و سنگ پر کردند*من از تو جدا نمیشدم، ما را بهزور جدا کردند».
گفته میشود که این شعر از جمله اشعاری است که در حوزه ادبیات تجزیهطلبانه قلمداد میشود.
وزیر خارجه کشورمان نیز در واکنش به اظهارات وی جمعه گذشته در توئیتر نوشت: به اردوغان نگفته بودند شعری که بهغلط در باکو خواند، مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است!
محمدجواد ظریف نوشت: آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.
همچنین 2 تن از نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی نیز به اقدام رئیس جمهور ترکیه واکنش نشان دادند.
کیومرث سرمدیواله نماینده اسدآباد در حساب شخصی خود در توئیتر نوشت: «جناب اردوغان! رؤیای امپراتوری عثمانی نخنما شده است. حرف از تجزیهطلبی در مورد ایران بزرگ آخرین عقدههای حامیان مالی و مرشدان فکری داعش بود که بر زبانت جاری شد. کمی بیندیش! هذیانگویی در مورد ایران یکپارچه را هرگز برنمیتابیم.»
همچنین هادی بیگینژاد نماینده ملایر نیز در پیامی توئیتری نوشت: «اردوغان فراموش کرده که چند سال است با متحدان غربی، عربی و عبریش در باتلاق سوریه گیر کرده. سرنوشت صدام و حوادث سال ۲۰۱۶ را نیز فراموش کرده است. آرزویش را به گور خواهد برد.»
البته باید گفت که در این مراسم اردوغان در اظهارات خود در امور داخلی ارمنستان نیز دخالت کرد. با اینحال این پرسش در ذهن پیش میآید که چرا اصلا اردوغان چنین شعری را خواند؟ آیا او میخواهد با ایران وارد چالش شود؟
در پاسخ به این پرسشها، در ابتدا باید گفت که اردوغان برای حمایت از جمهوری آذربایجان با روسیه وارد چالشی شده بود که احتمال جنگ نیابتی این 2 کشور را زیاد کرده بود.
فارغ از مسائل استراتژیک جمهوری آذربایجان برای ترکیه، یک پاسخ جدی و به همان اندازه خطرناک برای آن وجود دارد و آن هم قالب شدن تفکرات فاشیستی بر دولت ترکیه طی دهههای گذشته.
فاشیست یک نظریه سیاسی راست افراطى و گونهای نظام حکومتی خودکامه ملیگرای افراطیاست که نخستین بار در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ در ایتالیا و بهدست بنیتو موسولینی رهبری میشد و بر 3 پایه حزب سیاسی واحد، نژادپرستی افراطی و دولت مقتدر و متمرکز، استوار بود.
اردوغان که با تفکرات پانترکیسم و یا احیای عثمانی قدیم تلاش بر افزایش قدرت ترکیه در منطقه و جهان بوده، در دهه گذشته با شیب ملایمی درحال تبدیل شدن به یک تومور بدخیم در منطقه است.
باید گفت که تفکرات نژادپرستانه در قرن حاضر در میان تفکرات و اعتقادات دهکده جهانی جایگاه خود را از دست داده است. تفکرات نژادپرستانه و یا بهتر بگوییم فاشیستی در صده گذشته تلفات و هولوکاستهای زیادی را برای جامعه بشری به ارمغان آورد، از اینرو این نوع نگاه در دنیای حال حاضر با دیدهای بسیار منفی و نفرتانگیز دیده میشود.
البته ذکر این مسأله نیز خالی از لطف نیست که عمل نیز ثابت کرده اصولاً مقولهای به اسم نژاد، امری قابل اتکا نیست؛ زیرا با بررسی ریشههای ژنتیکی افراد، به هیچعنوان به یک نژاد واحد دست نخواهیم یافت.
با اینحال تأکید بر اعتقادهای نژادپرستانه یکی از ابزار تحریک افکار عوام، مداخله در امور سایر کشورها و جنگافروزی بوده است. تحریک عوام برای اتحاد در برابر دشمن فرضی، تحریک ایشان به فداکاری برای نژاد و ...، تنها ابزاری هستند که حکومتها از گذشته تاکنون از آنها استفاده کردهاند.
این اصل که برابری انسانها همواره مورد تأکید اخلاق، اکثریت اعتقادات دینی و فرهنگ جامعه امروزه بوده، اصلی است که در منطقه خاورمیانه مغرضانه از کنار آن عبور میکنند.
متأسفانه شاهد هستیم که این نوع تفکرات متعصبانه و اهمیت قائل بودن برای نژاد در میان اکثریت کشورهای خاورمیانه یک اصل محسوب میشود؛ از اینرو در منطقه همواره شاهد صفآراییها، جداییطلبیها و تنشهای نژادی یا مذهبی بودهایم.
از سوی دیگر در منطقه خاورمیانه همواره تفکرات نژادپرستانه و متعصبانه یکی از بهانههای حضور کشورهایی همچون آمریکا بوده است. ظهور گروهکهای متعصب دینی و متعصبان نژادی همچون صدام حسین که برخی از کشورهای عربی القاب نژادپرستانهای همچون افتخار عرب نیز به وی داده بودند، تاکنون اسباب حضور آمریکاییها را در منطقه تضمین کرده است.