انسان معلق استدلالی موسوم به ابداعات ابن‌سینا همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 10 فروردين 1403

Today : Fri, March 29, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * 1402، مهار تورم و رشد تولید
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  119106 تاریخ انتشار:  1400-05-16 - 09:27 تعداد بازدید:  329
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

در محضر حکیم هزاره‌ها
انسان معلق استدلالی موسوم به ابداعات ابن‌سینا

فرهنگی

 بیستمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ بوعلی‌سینا به«ابن‌سینا و انسان معلق» اختصاص داشت که با سخنرانی حسین شیخ رضایی(عضو هیأت‌علمی مؤسسه‌پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) ۲۳ تیرماه از اینستاگرام مرکز فرهنگی شهر کتاب پخش شد.
شیخ رضایی سخنانش را این‌گونه آغاز کرد و گفت: در سنت فلسفه اسلامی و از میراث فیلسوفانی که در جهان اسلام کار می‌کردند هیچ استدلالی به اندازه استدلال انسان معلق محل توجه فیلسوفان و اندیشمندان چه در سده‌های میانه و قرون اخیر نبوده است. بنابراین مطالعات زیادی درباره این استدلال و نحوه صورت‌بندی و سیر تحول تاریخی صورت گرفته و این مطالعات همچنان ادامه دارد. این استدلال با استدلال کوگیتوی دکارت و با استدلال‌های متأخرتری که در فلسفه ذهن ارائه شده مثل استدلال مغز در خمره و استدلا‌ل‌هایی که با استفاده از مفهوم زامبی مطرح کردند برای نشان دادن آگاهی پدیداری یک امر فیزیکی و متریال نیست و با بسیاری از استدلا‌ل‌های فلسفه معاصر مقایسه شده است.

 استدلال‌هایی که ابن‌سینا در آثارش ارائه کرده است
نخستین و مفصل‌ترین و شناخته‌شده‌ترین استدلال‌ها در طبیعیات شفا است. در فن سوم طبیعیات که به علم‌النفس و روانشناسی اختصاص پیدا کرده و در مقاله اول و در انتهای فصل اول ذکر شده است هدف اصلی این است که ابن‌سینا نشان بدهد نفس و روح، هویت و موجودیتی غیرمادی است. دومین مورد در علم‌النفس کتاب شفا در مقاله پنجم و در فصل هفتم این استدلال عرضه شده است و در بستری کمی متفاوت‌تر از چیزی که ذکر شده صحبت بر این است که برخی معتقدند نفس و روح یک هویت نیست، بلکه هویت‌ها و ارواح متعددی داریم مثل روح نباتی و روح حیوانی و ابن‌سینا در پاسخ به افراد 2 نکته ذکر می‌کند که اگر ما چند نفس داشته باشیم احتیاج به یک نفس پیونددهنده داریم تا قوای مختلف را به هم پیوند بزند و نفس پیوندزننده نمی‌تواند مادی باشد. سومین مورد در کتاب اشارات و تنبیهات است فصلی که ابن‌سینا درباره ارواح زمینی و ارواح آسمانی صحبت می‌کند و این استدلال با هدف دیگری ارائه می‌شود و بیشتر تأکید آن نسخه این است که انسان در همه حال آگاهی به خودش دارد و هدف اثبات این نیست که روح و نفس امری غیرمادی و مجرد است، بلکه خودآگاهی داشتن و علم به خود داشتن بخش سازنده و جدایی‌ناپذیر از نفس و روح است.

 متنی از شفا که وفادار به اصل متن عربی است
ترجمه و شرح كتاب نفس شفا(محمدحسين نائيجى) متنی وفادار به اصل متن عربی است. ۹ گام استدلال که می‌توان از استدلال اصلی استخراج کرد چنین است: در مقدمه استدلال می‌گوید ماهیت و ذات نفس یا روح را بشناسیم و هدفی که مشخص می‌کند شناخت ماهیت نفس است، دوم اینکه سناریوی فرضی را تصویر می‌کند که یکی از ما دفعتاً و به شکل انسان کامل خلق شده است، اما هیچ چیزی را به تجربه نیاموخته و قبلاً با چیزی مواجه نشده است و گام سوم اینکه اکنون هم یک محرک حسی به او نمی‌رسد که قبلاً هم تجربه زیسته ندارد و هیچ ورودی حسی از هیچ کدام از ارگان‌ها و اندام‌های حسی درک نمی‌کند.
گام چهارم اینکه این فرد وجود ذات خود را تأیید می‌کند کلمه ذات محل 2 نوع تفسیر است. گام پنجم می‌گوید این ذاتی که تأیید می‌کند بدون طول و عرض و ارتفاع تصور می‌کند و حتی اگر اندامی برای ذات خود تصور کند آن اندام را بخشی از ذات خود نمی‌داند و شرطی برای ذات خود تصور نمی‌کند. گام ششم آنچه تأیید می‌شود و آنچه تأیید نمی‌شود با هم متفاوت است. گام هفتم این است آن ذاتی که تأیید می‌شود و فرد انسان معلق گفته من برخوردار از ذاتی هستم چیزی غیر از جسم اوست و از هر جسمی علی‌‌الاطلاق ذاتش متفاوت است. گام هشتم این است که فرد آگاهی و تنبه پیدا کرد که نفس او همان ذاتی است که چیزی غیر از بدن اوست. در گام نهم نیز فرد ممکن است از این حقیقت غافل باشد و احتیاج به تذکری داشته باشد تا به آن آگاه شود.

 استدلالی که ابن‌سینا از آن به معرفت طبیعی یاد می‌کند
اگر استدلال ابن‌سینا را در قالب آزمایش فکری بفهمیم یک موقعیتی را تصور می‌کند که انسانی دفعتاً زاده شود، تمام قوای شناختی را داشته باشد، هیچ تجربه زیستی نداشته باشد، معلق در خلأ باشد و موقعیت خلاف واقعی است و بعد نتیجه‌ای می‌گیرد که در عالم واقع نفس یا روح ما امری غیرمادی است. گاهی آزمایشات فکری سناریوهای صرفاً تصورپذیر و ممکنی را برای ما ترسیم می‌کند و می‌گوید این سناریو خلاف واقع است، اما نتایجی درباره واقعیت دارد. ابن‌سینا به لحاظ مبانی مشکلی با این استدلال ندارد. ابن‌سینا می‌گوید همه ما این حالت را می‌توانیم تجربه کنیم و اگر خودمان را به آن حالت ایده‌آل نزدیک کنیم و در سطحی باشیم که نه چشم ببیند و نه گوش‌مان بشنود می‌توانیم چیزی را تأیید کنیم که ذات ماست.
نکته بعدی که بسیار مهم است این است که ابن‌سینا از آن به عنوان معرفت طبیعی یاد می‌کند و در این استدلال از آن بهره می‌گیرد. ابن‌سینا در جاهایی دیگر هم همین فرم استدلال را آورده است که اگر فردی بالغ دفعتاً خلق شود و تمام این توانایی‌های ذهنی و عقلی که ما داریم کسب کند کارهایی می‌تواند انجام دهد حتی اگر هیچ آموزشی ندیده باشد، رشد اجتماعی نکرده باشد و روند رشد طبیعی را طی نکرده باشد هنوز می‌تواند معرفت کسب کند ولو اینکه از تجربه نیاموخته باشد.
 استدلال ابن‌سینا را با استدلال دکارت می‌سنجند
بسیاری استدلال ابن‌سینا را با استدلال دکارت می‌اندیشند و با«پس هستم و وجود دارم» دکارت مقایسه کردند. محققانی گفته‌اند مقایسه این 2 استدلال درست نیست. کوگیتو دکارت نتیجه استدلال وجود فرد است و فرد با شک شروع می‌کند و بعد به این می‌رسد که حتی وقتی شک می‌کند در حال نوعی اندیشه است و نتیجه می‌گیرد چیزی باید باشد که به آن شک کند. اما در استدلال ابن‌سینا مقدمه استدلال این است که به وجود خودم دانش دائمی یقینی همیشگی دارم که تعریف نفس است و به وجود خودآگاه است و نتیجه استدلال این است که چنین نفسی مجرد است و مادی نیست.
خوانش اول تحت‌الفظی است و به متن ابن‌سینا نزدیک‌تر است و در بار اول همین به ذهن می‌رسد و افراد مختلفی از این خوانش دفاع کردند. مایکل مارمورا در مقاله‌ای نوشته کسی که ابن‌سینا در این استدلال مخالفت می‌کند متکلمان اشعری هستند یعنی کسانی که معتقد به نظریه جزءلایتجزا هستند و در واقع مارمورا می‌گوید ابن‌سینا در مواجهه با متکلمان یک نقطه مشترک دارد و هر دو قبول دارند که ما معرفت به وجود خودمان داریم و هر نفسی می‌داند که وجود دارد.
مارمورا در این مقاله 2 نقد می‌آورد که نقد واردی نیست نخست اینکه در این مقاله کانتکس استدلال ابن‌سینا را توضیح می‌دهد. نخست نمی‌توان از مقدمات فرضی و غیرواقعی به نتایج قطعی رسید و چون این استدلال از نوع آزمایش فکری است نمی‌توان نتیجه قطعی برایش گرفت که واقعیت این‌گونه است و از اموری ممکن نمی‌توان نتایجی درباره امور محقق و بالفعل گرفت. این نقد واردی به نظر نمی‌رسد، زیرا تمام آزمایش‌های فکری چنین است و در فلسفه معاصر تمام استدلال‌هایی که مبتنی بر تصورپذیری و امکان هستند و نتایجی بر امر واقعه می‌گیریم از این صنف هستند و نه به لحاظ فلسفی نمی‌توان این استدلال‌ها را نفی کرد.
استدلال‌هایی درباره دکارت به کار رفته است که از متن‌های تیره به متن‌های شفاف حرکت می‌کنیم، متن‌های شفاف متن‌هایی است که کاملاً مصداقی هستند. من می‌دانم که سراینده گلستان سعدی است، اما من نمی‌دانم سراینده گلستان شیخ مصلح‌الدین است، زیرا از بچگی گفته‌اند سراینده گلستان و بوستان سعدی است اینکه چیزی را می‌دانم و چیزی را نمی‌دانم این است که در عالم واقع سعدی و شیخ مصلح‌ا‌لدین در علم واقع یکی نباشند.

 پیتر آدامسن صورت‌بندی از استدلال ابن‌سینا ارائه می‌کند
انتقاد دیگر به معرفت طبیعی برمی‌گردد، ابن‌سینا فرض می‌کند موجودی که خلق می‌شود دارای آگاهی از وجود خود است و یک فرض تجربی است و به صورت استدلال کاری ندارد و به محتوای استدلال کار دارد. خوانش دوم را بیشتر فیلسوفی به نام پیتر آدامسن در کتاب«الکندی» مطرح کرده و صورت‌بندی را از استدلال ابن‌سینا ارائه کرده است. وی می‌گوید نقطه مقابل کسی که ابن‌سینا آن را خطاب می‌کند ارسطو است نه متکلمان اشعری و می‌گوید حرفی که ارسطو درباره نفس می‌زند و نسبت آن را در رابطه با بدن مطرح می‌کند درست نیست.
نکته اصلی استدلال آدامسن این است: کلمه ذات که در استدلال است نباید به سلف ترجمه کرد یعنی همان چیزی که امر ذاتی از آن دریافت می‌کنیم، ذات به معنای خود نیست، بلکه به معنای امری است که برای من ذاتی است. ابن‌سینا می‌گوید فلسفه طبیعی آن چیزی که ارسطو به ما می‌گوید این است که چیزی به نام نفس و روح وجود دارد، اما نمی‌گوید که چیست. این استدلال انسان معلق استدلالی در متافیزیک است که می‌خواهد به ما ماهیت روح و نفس را بگوید.
اگر روح بنا به طبیعت خود به خودش آگاهی دارد تضمین کننده این است که ما مفهوم روح را فراچنگ آوردیم. سیر استدلال آدامسن این‌گونه صورت‌بندی می‌شود که من آگاهی به خود دارم و می‌دانم وجود دارم و معرفت به وجود خودم دارم و به این معنی است که مفهوم روح را فراچنگ آوردم و ذاتش را می‌شناسم و کیفیات ذاتی آن را می‌شناسم.

 دیدگاه ابن‌سینا و نحوه اجتماعی شدن ما
تصور ابن‌سینا این است که ما چیزی به نام معرفت طبیعی داریم یعنی نحوه اجتماعی شدن ما اینکه در چه جامعه‌ای زندگی می‌کنیم و به چه زبانی سخن می‌گوییم و چگونه تسلط به مفاهیم و زبان را در جامعه کسب می‌کنیم هیچ نقشی در محصول نهایی کار ندارد. این اجتماعی شدن و زبان صرفاً طریقت دارند و موضوعیت ندارند و ما را به جایی می‌رسانند که گویی جایگاه است و عقل اگر عقل باشد به آن جایگاه دست می‌یابد.

 ابن‌سینا وجود ذاتش را با درون‌نگری تأیید می‌کند
یکی از جامعه‌شناسانی که درباره این مقوله سخن گفته امیل دورکیم است که در کتاب«صور بنیانی حیات دینی» گفته است: معقولات فکر کاملاً امور برساخته اجتماعی هستند یعنی در جامعه ساخته می‌شوند و در جوامع بدوی به این شکل به کار نمی‌رفتند و مردم به این ابزار مسلح و مجهز نبودند. این منطق نه تنها از روز اول در ساختمان ذهن بشر وجود نداشته، بلکه تا حدی تابع عوامل تاریخی و اجتماعی بوده است.

 ابن‌سینا و معقولاتی که انسان معلق داراست
برول در صحبت با جامعه‌شناسی با نام تایلور این را مطرح می‌کند تایلور می‌گوید ما یک نوع روح‌انگاری داریم که در همه جوامع بدوی مشترک است که به یک عنصری مانند روح قائل هستند. تایلور یک نوع پیوستگی بین انسان مدرن و انسان بدوی قائل است و بر این باور است که آنها هم در مواجهه بر مسائل حیات نخستین فرضیه که به ذهنشان می‌رسد این است که انسان چیزی به نام روح دارد که سبب به وجود آمدن اعمال بدنی است و چیزی غیر از بدن است و این یک امر جهان شمول است.
مفهوم روح را دیگر نمی‌توان دستاورد محکم و بی‌چون و چرای اندیشه دانست، زیرا این مفهوم فقط در میان اقوام نسبتاً پیشرفته پیدا می‌شود و برای اقوام ابتدایی مفهومی ناشناخته است. بر اساس تصوری که ما فکر می‌کنیم جهان‌بینی بدوی بسیار به روح نزدیک است. برول می‌گوید روح از ابداعات جوامع پیشرفته‌ای است که در آن تفکر منطقی حاکم است نه تفکر پیشامنطقی و عرفانی.


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com