زبان و ادبیات فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی، با هزاران آثار گران سنگ در زمینههای مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی، تاریخی، هنری و مذهبی همواره مورد توجه و اعتقاد ایرانیان و مردمان سرزمینهای دور و نزدیک بوده است. با وجود حوادث و رویدادهای پرتبوتاب و گاه ناخوشایند، باز هماین زبان شیرین و دلنشین در دورترین نقاط جهان امروزه حضور و نفوذ دارد.
این حضور و نفوذ تا جایی شد که روز27شهریورماه، سالروز درگذشت شهریار، شاعر معاصرایرانی (۱۲۸۵ تا ۱۳۶۷) ، با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی شعر و ادب پارسی، نامیده شده است. بااینکه این نامگذاری در تقویم ملی کشور امری فرخنده است، عدهای همزمانی آن را با روز درگذشت استاد شهریار را نادرست میدانند.
علیاصغر شعردوست سیاستمدار و محققایرانی که سوابقی؛ چون سفیرایران در تاجیکستان، نماینده مردم تبریز اسکو آذرشهر در دوره ششم مجلس شورای اسلامی و نخستین دبیر شورای عالی امورایرانیان خارج از کشور را در کارنامه خود دارد؛ پیشنهاد دهنده زادروز شهریار به نام روز شعر و ادب فارسی است.
وی انگیزه اولیه نامگذاری روز شهریار به عنوان روز شعر و ادب فارسی را اینگونه توضیح داد: تا زمان طرح و تصویب این پیشنهاد ما هیچ روزی را به عنوان روز شعر و ادب در تقویم کشور نداشتیم؛ در حالیکه نزد ما ایرانیان شعر همواره عالیترین و نابترین صورتی بوده است که در هنر کمال مجال بروز مییابد.
شعر دوست معتقد است بهرغم وجود نامهای بزرگانی در تقویم بزرگداشت شاعران بزرگ همچون شاعرشاعران ایران فردوسی، مایه سربلندی ایران وایرانیان حافظ و سعدی و عطار در مناسبتهای سال توجهی به بزرگداشت شعر معاصر ایران نشده بود.
این نقص را با توجه به مسئولیتهای مختلف فرهنگیاش احساس کرد و در این اندیشه بود؛ برای پرداخت به شعر معاصر و شاعران توانایی که در دوران ما زندگی میکنند باید مناسبتی وجود داشته باشد. این مناسبت سبب خواهد شد همانند توجه به سایر وجوه هنر کشور؛ از قبیل موسیقی، تئاتر، سینما و هنرهای تجسمی بهاین نوع فاخر و فخیم هنرایران نیز توجه شود؛ به این دلیل اختصاص روزی به شعر و ادب کشور را ضروری تشخیص داده و به اندیشه طراحی این موضوع افتاد.
در تاریخ ادبیات هر سرزمین، شاعران و نویسندگان کمشماری هستند که چون ستونهای استوار، آسمان آن سرزمین را بر سر انبوه شاعران و نویسندگان دیگر نگاه میدارند. چنین نوابغی هر چند سده یک بار ظهور میکنند. تاریخ ادبیات یک ملت برای ظهور چنین نوادری به ادوار مختلف تقسیم میشود. شاعرانی چون فردوسی، نظامی، خاقانی، مولوی، حافظ، سعدی و صائب از ارکان شعر ما به شمار میروند و در پیدایی ادوار مهم ادبی نقش اساسی دارند.
اما در انتخاب بزرگداشت شهریار، شعرای معاصر مدنظر بود برای توجه باید به شعر و شاعران امروز باید شاعر مورد نظر مناسبتی با دوران ما میداشت، به دلایل گفته شده و بسیاری دلایل دیگر به شاعر بزرگی از شاعران هم روزگار نظر شد و در میان شاعران و بزرگان شعر معاصر کشور استاد سید محمد حسین شهریار، به گواهی بسیاری منتقدان و محققان برجسته و به تصریح همنوعانش، همچنین تأیید ذوق عمومی، درخشانترین چهره شعر معاصرایران است.
شهریار چون سیمرغ در جایگاهی چندان فراتر از دیگر شاعر هم روزگارش جای گرفته است که این جایگاه را حتی بیچشم و چراغ هم میتوان دریافت، بیگمان توفیق شهریار و اقبال کممانند وی به اعتبار کیفیت و کمیت آثارش از نوادر تاریخ شعر ماست.
شهریار از آغاز رویکرد به شعر و شاعری با آثار بزرگان شعر و ادب این سرزمین مأنوس و مألوف بود. این انس و الفت که در مواردی به شیفتگی شبیهتر بود، در تکوین شخصیت ادبی شاعر نقش بسزایی داشت.
استاد شهریار با زبان و نگاه ویژه خود در انواع و قالبهای مختلف شعر سنتی سخنپردازی کرده است. آثار او، در هر نوع و قالبی، هم از نظر قوت و کیفیت و هم از نظر کمیت درخور توجه است.
شعرهای استاد شهریار در خارج از مرزهایایران
در خارج از مرزهای جغرافیایی کشور شعرهای استاد شهریار اعم از سرودههای فارسی و ترکی استاد از شهرت خاصی برخوردار است، علاوه بر ترجمههایی که به ۱۰زبان از سرودههای استاد در کشورهای گوناگون منتشر شده است، سرودههای فارسی استاد در کشورهای تاجیکستان و افغانستان شهرت ویژهای داشتند نسخههایی از گزیده اشعار شهریار که در دهههای ١٩٦٠ و ١٩٧٠ میلادی و قبل از استقلال تاجیکستان از اتحاد شوروی در آن کشور منتشر شده بود، برخی از سرودههای استاد در آن کشور به وسیله خوانندگان معروف تاجیکستان که در آن کشور حافظ نامیده میشوند، اجرا شد.
شعر ترکی شهریار افزون برایران، در قفقاز، ترکیه و آسیای میانه هم با اقبال کمنظیر و شاید بینظیری مواجه شده است. آثاری که تحت تأثیر شعرهای ترکی استاد شهریار در قفقاز، ترکیه، ترکمنستان، ترک زبانهای سایر کشورها حتی در عراق و به وسیله شاعران ترک و ترکمان مناطق کرکوک سروده شده است و نیز پژوهشهایی که درباره زندگی و شعر شهریار در کشورهای ترک زبان انجام شده، نشانگر آن است که هنر شهریار چگونه حدود آفاق و انفس را درنوردیده و تا همه سوی جهان رسیده است.
شعر شهریار و نفوذ آن قبل از انقلاب
در روزگاری که شعر و ادب ترکی در کشور از سوی حکومت نهتنها مورد بیمهری که در معرض تهدید قرار گرفته بود، استاد شهریار به یاری آن شتافت. امروزه آوازه شعرهای ترکی استاد سالهاست از حدود و ثغور سیاسی و جغرافیایی درگذشته است. منظومه حیدربابایه سلام که فرازین قله آثار ترکی شهریار به شمار می رود، نهتنها به آثار شاعران ترکی گوی ایران، بلکه در شعر جمهوری آذربایجان، ترکیه و جمهوریهای آسیای میانه هم تأثیر بسیار نهاده است. اما باید توجه داشت استاد در مقطعی به سرودن شعر با زبان مادری آغاز کرد که در عرصه شعر فارسی شاعری مطرح و مقبول بود، سرودههای شورآفرین شهریار بین خواص و عوام مقبولیت عام یافته بود.
در چنین مقطعی بود که استاد فقید شور و غوغایی را که در عرصه شعر پارسی ایجاد کرده بود، به گستره شعر ترکی نیز کشاند و به تعبیر خود خنجر را به خرما تبدیل کرد.
رویکرد استاد شهریار به ترکی در شرایطی انجام گرفته که به تعبیر خود استاد، در آن دوره اشعاری معدود که به زبان ترکی درایران به چاپ رسیده بود، از نظر کیفیت ادبی نیز نمود چندانی نداشت. ظهور استاد شهریار در چنین مقطع حساسی در عرصه شعر ترکی شعر ترکی را جانی جدی بخشید و در حقیقت هم از منظر محتوا و هم از لحاظ کیفیت ادبی به حیات شعر ترکی منجر شد.
این مسأله از چند منظر قابل ارزیابی است: درابتدا استاد شهریار هنگامی که به سرودن اشعار آذری آغاز کردند، دیگر به اعتبار آثار فارسی خود در عرصه فرهنگ و ادبیات معاصر چهرههای شناخته و محبوب بودند، همین اعتبار و محبوبیت شهریار، هم درنوردیدن محدودیتهای سیاسی و امنیتی رژیم ستمشاهی را آسانتر و هم توجه مردم را به اشعار ترکی او و از این طریق به زبان و ادبیات ترکی جلب کرد. بیشک هیچ یک از شاعران آذربایجانی ما (و بلکه هیچیک از شاعران معاصرایران) از چنین نفوذ و اعتباری تعیینکننده و مؤثر برخوردار نبود.
درثانی تبحر و تجربه کممانند شهریار، در عرصه شعر و شاعری برای رشد و شکوفایی شعر ترکی درایران غنیمت بود. شعر ترکی درایران از مدتها قبل دیگر نماینده برجستهای نداشت و سراشیبی تندی را سپری میکرد، آثار پراکنده شعر ترکی که منتشر میشد ارزش ادبی چندانی نداشت و بیشتر شبیه به شعارها و بیانیههای سیاسی بودند.
همچنین با توجه به شرایط سیاسی آن سالها و گرایش برخی از نیروهای فرهنگی به شوروی و کوشش برای تبدیل زبان ترکی آذربایجانی به عنوان زبان واسط میان شوروی و چپگرایان ایران، شهریار به عنوان یکی از شیفتگان مفاهیم دینی و خادمان صادق زبان و ادب فارسی و نیز چهرهای میهنپرست به دور از همه بازیهای سیاسی به یاری شعر ترکی شتافت.
حضور قدرتمند شهریار دراین عرصه از 2نظر اهمیت دارد: یکی اینکه شهریار توانست به دور از اغراض سیاسی مکتبی نو در شعر ترکی بنیان نهد و توجه شاعران ترکی زبان را درایران و بلکه فراتر از مرزها به ارزشهای زیبایی شناختی شعر جلب و شعر را جایگزین شعار کند. از سوی دیگر او کسانی را که از شعر ترکی به عنوان یک حربه سیاسی به نفع بیگانگان بهره میبردند، خلع سلاح کرد.
روستای «خشکناب» زادگاه شهریار
روستای «خشکناب» شهرستان بستان آباد خاطرات شیرینی از کودکیهای «سیدمحمدحسین بهجت تبریزی» (شهریار) دارد و هنوز هم صدای اشعارش در میان تپهها و کوههای اطرافاین روستا به گوش میرسد.
شهریار سال ۱۲۸۵شمسی در روستای خشکناب بستانآباد به دنیا آمد و دوران کودکی خود را دراین روستا و خانه پدریاش گذارند.
این شاعر پرآوازه، ارادت خاصی به محل تولد و خانه پدری خود داشت به طوری که بارها در اشعاری که سروده، از روستای خشکناب نام برده و حتی شعر معروف «حیدربابا» شهریار برگرفته از نام کوه حیدربابا دراین منطقه است.