پایداری به سبک آبی خاکی ها همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 10 فروردين 1403

Today : Fri, March 29, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * 1402، مهار تورم و رشد تولید
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  82383 تاریخ انتشار:  1396-07-03 - 10:10 تعداد بازدید:  388
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

روایت متفاوتی از 8 سال دفاع مقدس از زبان یک رزمنده جانباز
پایداری به سبک آبی خاکی ها

فرهنگی

بوی باروت و توپهای جنگی و یارهای بی ادعا را نه از منطقه فاو که از نقش زخم حک شده بر روی دست و پایش حس میکند. دقیقش را که نه، همینیک حساب سر انگشتی نشان میدهد از آن روز تا به الان، چیزی حدود 31 سال گذشته است. به عقب تر بر میگردیم. چهارم فروردین ماه 1338، زمانی که خداداد رجبی در محله میدان شهرستان اسدآباد متولد شد. دوران شیرین کودکی، در میان خانواده ای ساده و مذهبی گذشت و تک تک روزهای نوجوانی با خاطرات کار کشاورزی و دامداری گره خورده بود.

آنطور که جانباز رجبی میگوید: دوره آموزشی سربازی را در پایگاه چهارم شکاری دزفول، گذراندم و بعد از آن در پایگاه‌های دهم و دوم شکاری نیز حضور داشتم. آن روزها جریان انقلاب بود و شور و شوق مردم برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی و من نیز در کنار مردم اسدآباد، در تظاهرات شرکت میکردم. بعد از پایان خدمت مقدس سربازی،یک سالی در سازمان کشتی‌رانی بندر امام خمینی(ره) مشغول فعالیت و در سال 60 به طور رسمی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدم. آن زمان بحث جنگ در کردستان و فعالیت بی نظیر لشکر ویژه شهدا مطرح بود که فرماندهی گروهان مالک اشتر را عهده دار شدم و نزدیک به 26 ماه در پاکسازی منطقه کردستان و آذربایجان غربی شرکت داشتم.

او ادامه میدهد: در سال 1362 همراه شهید صوفی به همدان برگشتم و به لشکر 32 انصارالحسین(ع) رفتم و در آنجا به عنوان فرمانده گروهان در عملیات والفجر 2 و 5 فعالیت داشتم. پس از گذشت 15 ماه، برای ادامه کار به شهرستان اسدآباد معرفی شدم و اوایل سال 1363 در تیپ29 نبی اکرم استان کرمانشاه، به جبهه اعزام شدم و به عنوان نیروی گردان خدمت کردم.

روزهای پر التهابی بود. عملیات پاکسازی منطقه اورامانات کرمانشاه، عملیات عاشورای میمک و عملیاتهای دیگر. در هر گوشه و کنار کشور، هر کسی به نوعی تلاش خود را برای دفاع از این مرز و بوم میکرد.

18 ماه از حضورم در تیپ29 نبی اکرم میگذشت که به لشکر انصارالحسین(ع) همدان بازگشتم و در گردان 155 حضرت علی اصغر در جایگاه معاون گردان، در کنار شخصیتهای بزرگواری چون حاج حمید رهبر و حاج ستار ابراهیمی بودم.

بهمن ماه سال 64بود. نیروهای طرح عملیات سپاه پاسداران در منطقه خسرو آباد که در حقیقتیک منطقه روستایی بود، برنامه ریزی خوبی انجام داده بودند بطوری که تردد هر پرنده ای را در آنجا ممنوع و متوقف کرده بودند. فعالیت نیروها از نظر حفاظتی و اطلاعاتی بی نظیر و عملیات کاملا فوق سری بود.

اگرچه قرار بود عملیات بیستم بهمن ماه شروع شود اما ما 5 روز زودتر به سمت خسرو آباد حرکت کردیم. توسط لشکر 25 کربلا، نیروها را از اروند رود عبور دادیم و به شبه جزیره فاو، در جنوب عراق، رساندیم و در سنگرهایی که عراقی ها برای خودشان درست کرده بودند، به مدت 3 شب استراحت کردیم.

زمان عملیات فرا رسیده بود. ساعت 10 شب دستور حرکت صادر شد که در قالب دو گردان 155 حضرت علی اصغر(ع) و حضرت قاسم ابن حسن(ع)  به خط دشمن زدیم. این عملیات که طرح آن توسط افسران حرفه‌ای انجام شده و اجرای آن بطور مشترک با فرماندهان سپاه و ارتش بود، با هدف فتح فاو و بندر ام القصر بود تا پس از عملیات، ایران از دست بالا وارد مذاکرات شود.

از اعجاز رمز " یا فاطمة الزهرا" تا امضای خون نامه استقامت

عملیات خاکی آبی والفجر8 با رمز " یا فاطمة الزهرا" آغاز شد و دو گردان توانستند با رشادت و هوشیاری و بهره گیری از اصل غافلگیری، لشکر بزرگ و مجهز عراق را در هم شکسته و پراکنده کنند و با تلفات کمی به مرکز بازگردند. در همین عملیات بود که من توسط بمباران هواپیمایی دشمن از ناحیه دست و پا مجروح شدم.

این جانباز 70درصد ادامه میدهد: روزهای عجیبی بود. حال و هوای بچه های گردان، زمینی نبود. درست به خاطر دارم که شهید هاشمی قبل از عملیات، برگه ای را آورد و تمام نیروهای گردان 155 حضرت علی اصغر(ع)، پایین برگه را با سرانگشتان خونین خود امضا کردند و عهد بستند که در هر زمان و مکانی و تحت هر شرایطی، تا پای جان برای دفاع از ایران اسلامی، ایستادگی و مقاومت کنند که از قضا در همان عملیات بود که حمید هاشمی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

عملیات والفجر8 تا ۲۹ فروردین ۱۳۶۵ به طول انجامید و در نهایت نیروهای ایرانی پیروز این میدان بودند. بطوری که این عملیات باعث شد دسترسی دشمن از آبهای خلیج فارس قطع شود.

نکته قابل توجه در این عملیات، عدم برابری تعداد نیروها و تجهیزات ایرانی در مقایسه با نیروها و تجهیزات نیروی عراقی بود به طوری که عراق با آن همه تجهیزات و تکیه بر نیروی هوایی خود نتوانست در این عملیات پیروز شود.

جنگ تمام شد، پایداری نه...

رجبی به دوران پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اشاره و بیان میکند: جنگ تمام شده بود و دیگر به دنبال عملیات و تجهیز نیروها نبودیم. تنها دغدغه ما در آن زمان این بود که آینده کشور چه خواهد شد؟ تکلیف ما برای حفظ خون شهدا و ادامه راه آنها چیست؟ آیا شهدای جامانده در خاک دشمن به میهن باز میگردند؟ و از همه مهمتر اینکه عملکرد مسئولین در سالهای آینده چگونه خواهد بود.

ما به اهداف خود در جبهه حق علیه باطل که همان بیرون راندن دشمن از خاک ایران بود،دست یافتیم. اما این هدف در زمان حال تغییر کرده است بطوری که در این دوره باید بدنبال صیانت از ارزشهای اسلامی باشیم.

جانباز رجبی بعد پایان جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده عملیات در سپاه ناحیه اسدآباد و پس از آن 8 سال در بنیاد شهید و امور ایثارگران مشغول فعالیت و در سال 91 بازنشسته شد.


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com