با شریعتی چه کنیم؟ همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 10 فروردين 1403

Today : Fri, March 29, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * 1402، مهار تورم و رشد تولید
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  78843 تاریخ انتشار:  1396-03-29 - 05:45 تعداد بازدید:  497
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

به مناسبت چهلمین سال درگذشت دکتر علی شریعتی
با شریعتی چه کنیم؟

نویسنده : حسین لطفی پارسا

فرهنگی

کمتر روشنفکری است در تاریخ معاصر ایران که همچون علی شریعتی در قضاوتِ مردم و روشنفکران، گاه معلم انقلاب و شهید خوانده شود و گاه التقاطی و غرب زده. چنین نگاه های سیاه و سفیدی به روشنفکری با کارنامه ای گران و سنگین بیش از آنکه ریشه در نگاهِ قاضیان داشته باشد، موثر از رفتار و اندیشه های خود مولف است: "شاعر، جامعه شناس، تاریخ دان و روشنفکری که هم مسلمان معتقدی بود و هم سوسیالیست سرسختی." تحلیلِ چنین اندیشمندی، فارغ از اینکه مدافع یا منتقد او باشیم، نه در یک نوشتار کوتاه که در یک کتاب هم نمی گنجد. زیرا از فردی سخن می گوییم که در دوران زندگی نه چندان طولانی خود بیش از چهل کتاب نوشت و ساعتها سخنرانی داشت. بنابراین ناگزیر از اجمال، در این نوشتار کوتاه به این پرسش ها فکر خواهیم کرد که شریعتی چه می گفت و در مقابل منتقدان او کدام وجه از اندیشه اش را نقد می کنند و در نهایت در مواجهه با او چه کار باید کرد.
 شریعتی و اندیشه سه گانه
شریعتی در طول زندگی خود در حوزه های مختلف فکری کار کرد و قلم زد اما به طور کلی اندیشه او را می توان در سه دسته طبقه بندی کرد. شریعتی خود درباره کتاب هایش می گوید:"نوشتن‌هايم بر سه گونه‌اند: اجتماعيات، اسلاميات و کويريات. آن‌چه تنها مردم می‌پسندند: اجتماعيات، آن‌چه هم من و هم مردم: اسلاميات و آن‌چه خودم را راضی می‌کند و احساس می‌کنم که با آن نه کار ... که زندگی می‌کنم: کويريات"
 اجتماعیات: نقد اجتماع با سلاح تاریخ
 دسته نخست افکار او در جامعه شناسی با تکیه بر تاریخ بود. شریعتی استاد تاریخ بود و از دل آن برای آینده راه می نگاشت. این ویژگی همه فیلسوفان بعد از قرون وسطی اروپا هم بود اما آنچه او را از ایشان جدا می کرد نگاه ویژه ای بود که به اسلام داشت. شریعتی در کتاب انسان بی‌خود به نوعی جوهره کلام خود را نشان می دهد.او می گوید زندگی بشری بعد از قرن 18 دارای نظمی شده که ناشی از سیطره بورژوازی است که به تدریج همه زندگی انسانها را تسخیر کرده است. این نظم که شریعتی آن را هژمونی غرب و لیبرالیسم می خواند در تمام جهان خود را گسترش داده و همه جوامع را از خود ناگزیر کرده است. این حرف نقطه اشتراک فکری شریعتی با هایدگر، فیلسوف آلمانی است. هایدگر اعتقاد داشت این نظم بورژوایی باید به هم بریزد و به شکل دیگر خلق شود، به شکلی که در آن انسان تحت تاثیر آن قرار نگیرد و در اثر فشار آن مسخ نشود. شریعتی اگرچه روشنفکری هایدگری شناخته می شود اما نباید بر اختلافات او با هایدگر نیز چشم پوشید. اسلام با آن تعریفی که شریعتی از آن داشت به عنوان قلبِ مبارزات بر علیه سرمایه داری تفاوت بزرگ او با فیلسوفان همفکر غربی بود.
 کویریات: عرفان و انقلاب وعشق و دین
شریعتیِ جامعه شناسِ تاریخ دانِ چپگرا اما همه شریعتی نبود. چه آنکه پیچیدگی های تحلیل همه جانبه این روشنفکر نیز از همین نشات می گیرد. او در عین حال که از مستضعفان در برابر قدرتمندان حرف می زد و این خط کشی را در طول تاریخ برای بسیاری از چهره ها اعمال کرده بود در نوشته هایی از خود که به کویریات معروف است چنان زبانی عارفانه با معبود دارد که سخت است باورکنیم این فرد همان است که قلب کلامش شوریدن دربرابر ظلم و استثمار است. کویریات شریعتی به مثابه "بث الشکوی" که عین القضات همدانی هزار سال قبل نوشت حرف های درونی و قلبی او نسبت به زندگی است. يکی از نکاتی که خواننده را در مواجهه با کويریات شگفت‌زده می‌کند انبوه اطلاعاتی است که در ذهن نويسنده موج می‌زده و هنگام نگارش بر روی صفحه‌ی کاغذ جاری شده است. گويی هنگام مطالعه‌ی کوير حجمی از اسامی و اصطلاحات ادبی، تاريخی، جغرافيايی و مذهبی در قالب نام‌ها و نمادها - که دو ويژگی شاخص نوشته‌های او هستند - به سوی خواننده هجوم می‌آورد، گاهی نيز رشته‌ای از اسطوره‌ها را به هم پيوند می‌دهد از بودا تا مانی، تا محمد (ص)، تا ويرژيل، تا الهه‌های يونان و ... گويی هيچ‌کدام از آن‌ها او را راضی نمی‌کند و هر کدام برای تکميل مثال‌های قبل آمده و باز خود به تکميل ديگری نياز دارد. کویریات شریعتی تنها نوشته هایی از او هستند که تا امروز کمترین منتقد را دارند زیرا در آنها عشق و عرفان و صداقت است.
 اسلامیات: اسلام به مثابه مکتب رهایی بخش
پر چالش ترین نوشته های شریعتی که هم در زمان حیاتش و هم بعد آن همواره مورد نقد بسیاری از جمله روحانیت قرار گرفته است کتابهایی از اوست که به اسلامیات شهره است. شریعتی در اسلام شناسی، کتاب اساسی او در باب اسلامیات، مکتب را بر پایه جهان بینی تعریف می کند و راه رسیدن به جامعه آرمانی را جز با مکتب و رجوع به اسلام بدون پیرایه های آن نمی داند. این دیدگاه تا آنجا پیش می رود که شریعتی به مارکسیست می رسد و اسلام را دینی می داند که برای مستضعفان است و بنابراین از تلفیق این دو ایده تشیع علوی در برابر تشیع صفوی خلق می شود. در اینجا شریعتی تشیع را در دو قسمت تفکیک می کند. یکی تشیع اصیل که از صدر اسلام آغاز می شود و دیگری تشیع ای که از صفویه به بعد به وجود آمد. او بر این باور بود که مذهب شیعه در عصر صفوی دچار تحریفاتی شکلی و محتوایی شده و از مذهب شیعه ی اصلی که وی آن را شیعه ی علوی می نامد ، فاصله گرفته است. از نظر شریعتی شیعه ی علوی یعنی شیعه ای که به جای تکیه بر بنیانهای علمی به روحیّه ی انقلابی و ظلم ستیزانه تکیه دارد. از نظر وی ، نماد چنین شيعه ای ابوذر غفاری است که با صاحبان زر و زور و قدرت در ستیز بود. امّا نماد شیعه ی صفوی از نظر وی کسانی چون شیخ بهایی، علّامه ی مجلسی و دیگر فقها و علمای بعد از ایشان است.
 منتقدان شریعتی
از همان زمانی که حسینیه ارشاد مملو از جمعیتی بود که برای سخنرانی شریعتی جمع می شدند تا امروز ، منتقدان بسیاری افکار او را به شدت نقد کرده اند. این نقدها عمدتا از سوی دو گروه است. یکی روشنفکرانی که اصولا میانه ای با چپگرایی نداشتند و شریعتی و افکار انقلابی او را همچون دیگر روشنفکران چپ مایه اضمحلال جامعه می دانستند و دیگر روحانیت که در طول تاریخ مبازراتی مردم ایران مهمترین نقش را ایفا کرده بودند. دهه پنجاه وقتی موج شریعتی خوانی ایران را در می نوردید بزرگانی چون شهید مطهری مقهور این موج نشد و با شجاعت شریعتی را نقد کرد. اصل انقاد شهید مطهری این بود که شریعتی در پی ترویج دیالکتیکی مادی در جامعه است که با روح جامعه اسلامی منافات دارد.
 با شریعتی چه کنیم؟
پرسش اصلی بعد از چهل سال از درگذشت دکتر علی شریعتی این است که امروز با شریعتی چگونه باید برخورد کرد؟ پاسخ به این سوال به آسانی میسر نیست زیرا باید مشخص شود منظور از شریعتی کدام شریعتی است. فراتر از این پرسش اما این نکته است که رد یا تایید همه جانبه افکار یک روشنفکر کاری بود که شریعتی خود در قبال دیگران انجام می داد و از این رو شاید درس نخست شریعتی برای جامعه امروزی همین باشد که نگاه ایدئولوژیک به سفید و سیاه دیدن منجر می شود و حقیقت را که رنگارنگ است را در بر نمی گیرد. کاری که شریعتی کرد و بزرگترین نقدهای منصفانه علیه او نیز از همین جهت است. این اولین قدم در مواجهه با روشنفکر انقلابی است.


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com