سالها بعد تاریخ را میشود به پیش و پس از کرونا تقسیم کرد. چیزی مثل طوفان نوح که آمد همه چیز تاریخ را با خودش شست و برد. حالا انگار کرونا تیغ دو دم به دست و مست افتاده به جان تاریخ و دارد تکههایش را میکند و دور میاندازد و هربار شیونکنان سوی جگر هزار پاره میدویم.
هیچکس در سوم اسفند پارسال فکرش را نمیکرد که تعطیلی فعالیتهای فرهنگی و هنری آنقدر بیخ پیدا کند که به تعطیلی جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان بینجامد.
«تئاتر یک ضرورت است، چیزی شبیه به نان» این جمله پیتر شومان در روز جهانی تئاتر پرکاربردترین پیام تبریک به حساب میآید اما آیا واقعا تئاتر ضرورت است؟ اما آنقدر پاسخ تلخی دارد که نمیشود به آن پرداخت. شغلی که از آن بهعنوان دومین شغل سخت جهان یاد میشود «معلوم نیست در کدام مسابقه و ارزیابی دوم شده است» چرا هنوز در ایران بهعنوان شغل پذیرفته نیست؟!
حالا چه کار باید بکنیم که تئاتر ضرورت باشد؟ آن هم برای استانی که داعیه پایلوت بودن در حوزه تئاتر کودک و نوجوان دارد. نسخه امسالش را که اطلاعیه شماره 4 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیچید که 2 جشنواره تئاتر مهم کشور، جشنواره تئاتر خیابانی مریوان و تئاتر کودکونوجوان همدان امسال برگزار نخواهد شد.
این اطلاعیه اما اشاره نکرد با اعتبار جشنواره چه خواهد کرد؟ درست است که به قول آن ضربالمثل معروف که «کور از خدا چه میخواهد، دو چشم بینا» در سال اوج تحریمها و رکود اقتصادی همین که جشنوارهای برگزار نشود لنگه کفش است در بیابان، اما نکته مهم تلاش مدیران استان، برای جذب اعتبار جشنواره است تا برای پر کردن خلأ زیرساختهای مناسب برگزاری یک جشنواره در کلاس بینالمللی جیب خالی نباشد.
هیچکدام از سالنهای نمایش همدان استاندارد لازم اجرای تئاتر را ندارند. این نکتهایست که در تمام این سالها از آن چشم پوشیدهاند؛ انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است. اما امسال را باید به فال نیک گرفت که میشود اعتبار برگزاری یک دوره را به تن بیرمق مجموعه تئاتر شهر همدان تزریق کرد که مجبور نباشند برای هدایت مردم به سالنهای نمایش از داربست استفاده کنند؛ نه شکل و شمایل مناسب شأن همدانیها دارد نه به لحاظ حوادث، ایمنی لازم را دارد.
القصه، اگر میخواهیم پایلوت باشیم فقط نباید به برگزاری صرف اکتفا کرد. لازم است که بستر و زیرساخت را فراهم کنند تا به لحاظ سختافزار مدرن نورپردازی در تئاتر، استانداردسازی ورود و خروج اضطراری تماشاگران و اتاق گریم و ... به حداقلهای لازم دست پیدا کنیم و این نشود وسط اجرای نمایش خارجی که صدای سیفون کشیدن از دیوار پشت صحنه تماشاگر را بخنداند.
این خالی ماندن سالنهای نمایش نه خوشایند اهالی تئاتر است که از نان و جان افتادهاند و نه خوشایند تماشاگران، باید با برنامهریزی کاری کرد سالنها از خالی ماندن فاصله بگیرند که براساس نظریه «پنجره شکسته» با آن رفتار خواهد شد.
ساختمان خالی را در نظر بگیرید نخستین چیزی که به چشم میآید شیشههای شکسته است، زیرا خالی بودن این شیطنت را برمیانگیزاند که سنگی به سمت آن خانه پرت شود. کاری که شهردار نیویورک مقابلش ایستاد و دستور داد روزانه واگنهایی که خط خطی شدهاند از ریل خارج شود و رنگ کنند و پررنگ این پیغام را به مسافران میداد: «حواسمان هست» و حالا یکی از تمیزترین و امنترین متروهای جهان شده است به همین سادگی اما به سختی مداومت و ترمیم...
اگر این فکر ایجاد شود حالا که کسی نیست و تئاتر تعطیل است میشود بیخیال تعمیرات و بهبود زیرساختها شد که به خانه خالی شبیه خواهد شد و با نخستین شیطنت، تمام شیشههایش شکسته خواهد شد.
کرونا ماندنی نیست، هرچند دیر و سخت و دردناک اما این طوفان سرآرمیدن دارد و فردا روز ما باز بر صحنه مشتاق هنر هنرمندان خواهیم بود اما مباد که آکسسوار و ابزار فرسوده جلوی خلاقیت هنرمندان را بگیرد که تمام اثر پایلوت بودن و بینالمللی شدن همدان مثل یک مسکن اثرش از سرمان خواهد پرید.