کافهکتابها در حقیقت زمانی در شهر نقاشیهای صخرهای متولد شدند که پل بریکهیل برای اجرای کنسرتهای گروه موسیقیاش به یک فضای متفاوت نیاز داشت.
«او یک موسیقیدان و هنرمند بود. پس از اینکه گروه موسیقی "Luck Street Blues" شکل گرفت، پل به دنبال فضایی بود که موسیقی، غذا، گفتوگو و مردم در یکجا باشند.» این بخشی از روایتی است که درباره شکلگیری کافهکتابها توسط پل بریکهیل از سوی یکی از نزدیکانش، پس از درگذشت بریکهیل ارائه شده است.
ماجرا در واقع از این قرار است که در سال ۱۹۹۷ نخسین کافهکتاب توسط پل بریکهیل، گرداننده گروه موسیقی "Luck Street Blues" در شهر هراره، مشهور به «شهر نقاشیهای صخرهای» (پایتخت کشور زیمبابوه) ساخته شد.
کافهکتاب (Book cafe) در واقع کافهای با قفسههایی پر از کتاب است که به افراد این امکان را میدهد تا ضمن نوشیدن یک فنجان قهوه، کتاب بخوانند. در تعریفی دیگر؛ کافهکتاب نوعی کافه با محیطی مملو از کتاب است که در آن افراد میتوانند کتاب بخوانند، کتاب بخرند، خوراکی و نوشیدنی سفارش دهند و گفتوگو کنند. به عبارتی دیگر؛ کافه کتاب تلفیقی از کافه و کتابخانه است و برای افرادی که به دنبال آرامش هستند و عاشقانه به مطالعه میپردازند؛ محیط بسیار جذابی است و آنها به طور عمومی پاتوقِ قشر هنرمند و تحصیلکرده هستند.
امروزه با پیشرفت تکنولوژی، کتابخانهها دستخوش تغییر شدهاند. حالا دیگر کمتر کتابخانهای است که همچون گذشته رونق داشته باشد. آمارها نشان ميدهند مرجعي مانند کتابخانه به اندازه گذشته رونق نزد مراجعان خود ندارد. اين گفته شايد تلخ و کميدردناک باشد! اما کتابخانهها براي بقاي خود بايد از روي دست کافه کتابها کپي کنند! اين نکته بهويژه درباره کتابخانههاي عمومي بسيار مهم است.
در اغلب کتابخانهها امکاناتي مـانند اينترنت رايگان وجود ندارد و همين امر يکي از مواردي است که اهالي کتاب کمتر ميل به حضور در کتابخانه را دارند. دولت و بخش خصوصي با همکاري هـم بـايد کتابخانهها را به سيستم اينترنت رايگان مجهز کنند. به اين دليل که يکي از راهکارهاي ساده و آسان دسترسي به اطلاعات، اخبار و منابع مطالعاتي ديگر، اينترنت است؛ بنابراين اگر کتابخانهاي از امکانات کاملي مانند صـندليهاي راحت، نور کافي، سکوت و آرامش، گنجينه غنی اطـلاعاتي و...برخورداری باشد؛ اما به اينترنت رايگان و پرسرعت مجهز نباشد، ميل اهالي کتاب به حضور در آن کتابخانه کاهش مييابد. اگرچه اهـالي کـتاب، مـطالعه از روي نسخه کاغذي مطبوعات و کتاب را ترجيح ميدهند؛ اما مـيل به ورق زدن آخرين اخبار يا برگههايي از کتابي تازه در اينترنت را نباید ناديده گرفت.
میتوان گفت؛ کافه کتابها مراکز فرهنگی هستند که از اوایل دهه هشتاد در ایران به وجود آمدند تا علاقهمندان به مسائل فرهنگی در فضایی عاری از ضوابط خشک و بیروح کتابخانهها و به دور از سروصدای حاکم بر محیط کافیشاپها، تازههای نشر را ورق بزنند، فنجانی چای یا قهوه بنوشند و در عین حال از فضای فرهنگی که در محیط کافه وجود دارد برای تبادل نظر در خصوص مسائل فرهنگی و اجتماعی استفاده کنند. جای خالی محیطهایی چون کافه کتاب که جذابیت بیشتری به کتابخانههای قدیمی بخشیده و نیز قابلیت خرید کتاب و نیز صرف نوشیدنی و نیز بحث و گفتوگو را به مراجعهکنندگان میدهد، بسیار احساس میشود. به ظاهر نخستین کافه کتاب ایران، به همت نشر روشنگران و مطالعات زنان در اوایل دهه 80 با عنوان پاتوق فرهنگی تهران با مدیریت شهلا لاهیجی شکل گرفت که شعار آن خواندن کتاب با یک فنجان چای بود.
شايد آنچه اهالي کتاب را به حضور در کافه کتابها تشويق کرده و اين مکانها را بهعنوان فضایی براي مـطالعه امـن و دوستداشتني تعريف ميکند، درهم آميختن 2گزينه انتخاب و آزادي عمل است. امـکان نوشيدن قهوه درحين مطالعه کتاب يا حتي انجام دادن کار با لپتاپ، امکان دقايقي گپزدن با مـراجعهکننده مـيز کناري، امکان دسترسي به اينترنت براي دقايقي گشت زدن در دنياي تازهها و درنهايت حتي سـفارش غذا و خوردن آن پشت همان ميزي که در حال مطالعه کتاب دوستداشتنيشان هستند، اهالي کتاب را به حضور در کافهکتابها بيشتراز کتابخانهها يا حتي گوشه دنج خانه ترغیب میکند. بنابراین؛ ذائقه بشر امروزی این را میپسندد که از کتابخانههای سوت و کور قدیمی به سمت کافهکتابهایی با امکانات بهتر و جذابتر روی آورند.
از سویی دیگر؛ انتشارات، حوزهاي است که با خـطرات مالي فراواني دست و پنجه نرم میکند. اين نکته بهويژه براي انتشارات آکادميک مسألهساز است. ناشران، از یکسو با گسترش دانش و از سویی دیگر با ضرورت بازگشت مالي و فروش کتابها مواجه هستند. آنها هم بايد به کسب درآمد و بازگشت سرمایه فکر کنند و تأسيس کافهکتابها، راهي براي برطرف شـدن اين مـشکل مـالي است؛ بنابراین بایستی به ضرورت اضافهشـدن مـکاني به نام کافهکتاب در کتابفروشيها و کتابخانهها اهتمام ورزید.
صنف کتابخانهها یکی از صنوفی است که به لحاظ کار فرهنگی و ارتباطی که با بخش فرهنگی دارد، نقش بسزایی در بالابردن سرانه مطالعه در کشور دارد، در حالی که بر اساس گفته مقام معظم رهبری فرهنگ اساس کار ماست و باید برای ترویج و رشد فرهنگی تلاش کرد. به ویژه که ایشان بر فراگیر شدن کتاب و کتابخوانی تأکید زیادی داشته و دارند.
عواملی هست که رفتهرفته سبب تضعیف، تغییر شغلی و تعطیلی کسبوکار شاغلان به ویژه در بخش کتاب شده است، برپایی چادرهایی در سطح شهر و فروش کتابهایی که قدیمی بوده و یا ممکن است محتوای آن مناسب جامعه نباشد به این صنف آسیب زده است. این صنف که یکی از پایههای تولید فرهنگ است، اما حمایتهای لازم را دریافت نمیکند.
بايد بپذيريم مکان مطالعه از کتابخانه و منزل به کافه کتاب تغيير کرده است؛ زیرا که کافه کـتابها عـلاوه بر همه امکاناتي که دارند، امکان دسترسي به کتاب را نيز آسان کـردهاند. فـاصله بين خريد کتاب موردعلاقه، مطالعه آن و نوشيدن يک فـنجان قـهوه بـه يک پلک بر هم زدن رسيده است. اين نکته بـهويژه دربـاره نوجوانان و جوانان به شکل پررنگتري در همۀ جوامع ديده ميشود.