فضای مجازی آمد و بلای جان کتاب شد؛ شاید برای هریک از ما پیش آمده باشد در کنار دوستان و آشنایان که جمع میشویم، زمانی که صحبت از کتاب و کتابخوانی میشود شاید در همان ابتدای صحبت، همه افرادی که در آن جمع حضور دارند از میزان علایق خود نسبت به کتاب بگویند و به این نکته اشاره کنند که میخواهند از فردایی که هنوز نیامده است، کتابخوانی را آغاز کنند اما هنوز موفق نشدهاند و یا اگر از هریک از آنها سؤال کنیم که در ماه چند ساعت را به کتاب خواندن و مطالعه اختصاص میدهند، در پاسخ میگویند با آمدن فضای مجازی و دیجیتال دیگر کسی به سمت کتاب نمیرود درست مانند دکههای روزنامهفروشی که به جای فروش روزنامه تبدیل به فروش سیگار و مواد خوراکی شده است.
این درحالی است که میتوان گفت فضای مجازی، فرصت مطالعه مفید و کتابخوانی را از مردم بهویژه جوانان گرفته است، از همینرو جوانان امروزی بیشترین وقت خود را به پرسهزدن در فضای مجازی میگذرانند. آنطور که برخی از ناشران در این باره گفتهاند کتاب در اولویت سبد فرهنگی خانوادهها نیست.
براساس اظهارنظر مسئولان و دستاندرکاران حوزه فرهنگ، کتاب و کتابخوانی کشور، عواملی مثل فضای مجازی، تلفنهای همراه، اپلیکیشنهایی چون تلگرام و اینستاگرام و موارد مشابه، از دلایل کاهش کتابخوانی در کشورمان هستند.
اظهارنظرهای بعضاً غیرکارشناسی بین دستاندرکاران و مخاطبان عام این حوزه هم مبنی بر این است که در بیشتر کشورهای توسعهیافته جهان کتابخوانی رواج دارد و مردم در مترو و اتوبوس کتاب میخوانند اما وضعیت کتابخوانی در کشورمان اسفبار است.
چندی پیش عکسی از یک پیرمرد سالخورده به نام آقای العبدی که دارای یکی از قدیمیترین کتابفروشیهای مراکش است در فضای مجازی منتشر شد که با واکنشهای زیادی از سوی کاربران همراه بود.این کتابفروش 71 ساله در روز 6 الی 8 ساعت را مطالعه میکند و فقط برای خوردن غذا، دعا کردن، سیگار کشیدن و کمک به مشتریان توقف میکند با وجود آنکه ردیفهای زیادی از کتاب در مغازهاش خودنمایی میکند اما به اعتقاد او این تعداد کافی نیست.
درحالی که عکس دیگر از دستفروشان کتابهای دست دوم در یکی از خیابانهای شهر نیز در فضای مجازی منتشر شد که تمامی کتابهایش را کف خیابان پهن کرده بود و مردم فقط برای چند دقیقه ورق زدن کتاب با له کردن سایر کتابهایی که در کف زمین بساط شده است یکییکی کتابها را ورق میزنند.
در کشور ما آنچه امروز بیش از پیش قابل مشاهده است، این که کودکان، نوجوانان وجوانان ما روز به روز رغبت کمتری به مطالعه و کتابخوانی بهصورت یک عادت صحیح دارند و اغلب، تنها بهاجبار و در قالب مطالعه کتابهای درسی و آن هم تنها برای رفع تکلیف شرکت در امتحانات دست به مطالعه میزنند و جای خالی فرهنگ تهیه، امانت و یا خرید کتاب برای آموختن و دانستن به شدت حس میشود.
حتی اگر در خیابان چرخی زده باشید متوجه تعداد کم کتابفروشیها در سطح شهر خواهید شد آنقدر که تعداد قلیانسراها زیاد است، کتابفروشی وجود ندارد، به عنوان مثال؛ به همین «نشر دانشجو» شناختهترین کتابفروشی شهر که در ابتدای خیابان مهدیه واقع شده است و شاید کمتر دانشجویی در استان باشد که یکبار گذرش به این مرکز نخورده باشد، اما چند ماهی میشود که محل اصلی خود را به «موتورفروشی» واگذار کرد تا در زیر راهپله و طبقه بالای یک ساختمان به پستو برود.
سمیرا نوجوان 15 سالهای است که هفتهای دو ساعت از زمان خود را به کتاب خواندن اختصاص داده است دراین باره به خبرنگار همدانپیام میگوید: از همان دوران کودکی مادرم برایم کتاب داستان با مضامین مختلفی میخواندند به همین دلیل از آن زمان تاکنون به کتاب علاقه ویژهای پیدا کردهام و سعی میکنم هرچند ماه یکبار یک کتاب بخرم و آن را بخوانم.
او در ادامه میافزاید : خوشبختانه من برخلاف سایر افراد وابستگی آن چنانی به فضای مجازی و تلفن همراه ندارم و بیشترین وقت خود را به خواندن کتاب و مجلههای گوناگون میپردازم اما در اطرافیان دوستانی دارم که بهجای کتاب خواندن و مطالعه کردن ترجیح میدهند وبگردی کنند که من به شخصه نمیپسندم.
رامین دانشجوی سال اول رشته برق است و معتقد است که فضای مجازی دیگر وقتی برای کتاب خواندن و مطالعه برایش نگذاشته است و بیشتر دروس دانشگاهی خود را از طریق تلفن همراه بهصورت PDF مطالعه میکند و حوصله حمل کردن کتابهای درسی را با خود ندارد چه برسد اینکه بخواهد کتاب را ورق بزند و بخواند.
در ادامه به سراغ یکی از دستفروشانی که کتابهایش را در کف خیابان پهن کرده است، میروم بهسرعت در حال چیدن و مرتب کردن کتابهایش است از او درمورد اینکه در روز چه تعداد کتاب میفروشد، میپرسم، او درحالی که کتابها را یکی پس دیگری به ردیف میچیند در پاسخ میگوید: متأسفانه میزان فروش کتاب خیلی کاهش یافته است و دیگر نسبت به سالهای پیش مردم بهیژه جوانان تمایلی به خرید کتاب ندارند و فقط در حد همین است که یک نگاه کلی به کل کتاب بیندازند.
برخی دیگر هم تا چشمشان به قیمت کتاب میافتد از خریدن آن منصرف میشوند درحالی که شاید در ماه هزینه 2 یا 3 برابر پول یک کتاب را به خرید اینترنت ماهانه اختصاص دهند. در ادامه از او میپرسم که خود نیز به کتاب خواندن علاقهای دارد یا خیر؟
در حالی که تلفن همراه ساده خود را از جیبش درمیآورد، میگوید: من جزو کسانی هستم که هیچ علاقهای به گذراندن وقت خود در فضای مجازی ندارم و معتقدم که هرچقدر از این فضا دور باشیم زندگیمان راحتتر است، به همین دلیل کتاب خواندن را بر هر کاری ترجیح میدهم و سعی میکنم اخبار روز را از طریق روزنامه دنبال کنم.
او در ادامه میگوید: در سالهای نوجوانان و جوانان علاقه زیادی به خواندن کتابهای رمان داشتند اما اکنون بیشتر آنها یا کتاب نمیخوانند و یا ممکن است نسخه PDF را تهیه میکنند درحالی که تمام لذت کتاب خواندن به ورق زدن آن است.
در جامعهای که مطالعه کردن بر ساختار سطح و سبک زندگی بنا شده و لازم و ملزومات آن با هم منطبق نیست و نقش مؤثری در سازوکارهای عینی و عملی ندارد، کتاب به تزئین زیستن تبدیل میشود نه تضمین آن .این البته در مزمت مطالعه کتاب نیست بکله درباره طریقت آن است.
یکی از دلایل گریز از مطالعه در جامعه ما این است که شباهت و سنخیتی بین جهان کتاب و زیست جهان آدمها وجود ندارد و گویی دو جهان موازیند که به هم نمیرسند.