در جامعه امروز رسانهها در زندگي فردي و اجتماعي انسانها رخنه كردهاند و آنها هم بدون استفاده از رسانهها نميتوانند به زندگي عادي خود ادامه بدهند.
این یعنی از یک طرف قدرت مطبوعات و سایر رسانهها ناشی از مخاطبان آنهاست و از طرف دیگر مردم براي رسیدن به انگيزه پيشرفت و توسعه و شناختِ آن، نیاز به اطلاعات و اندیشههای جدید دارند. رسانهها با ايفاي نقش آموزشي و خبري خود، در ايجاد تحول، ارزشها و انگيزهها مؤثرند. رسانهها ميتوانند با استفاده از شيوههاي مناسب، نيازهاي عمومي را با امکانات ملي در کشور هماهنگ کنند.
برخي نظرات، رسانه را ابزاري در خدمت توسعه ميدانند و برخی تئوريهاي ديگر رسانه را از نتايج توسعه ميدانند، اما آنچه که غيرقابل انکار است جایگاه و اهميت مطبوعات و رسانهها در تحول و دگرگوني است؛ به حدي که پشتوانه و زيربناي تغييرات اجتماعي در توسعه ملي بهشمار ميروند.
در امر توليد، رسانهها ميتوانند سهم بخشهاي مهم توليد (صنعت، کشاورزي و خدمات) و تأثير هر کدام بر روند توسعه را به جامعه نشان دهند تا عوامل توليد به نسبت صحيحي در اين بخشها توزيع شود و بهترين استفاده ممکن از آنها به عمل آيد.
اقتصاد يكي از بازوان قدرت يك نظام مستقل و مقتدر است و بهطور معمول مورد توجه خاص رسانهها قرار میگیرد، بهگونهاي كه حجم وسيعي از اخبار و تحليلهاي خود را به گزارشها و تحليلهايي از وضعيت اقتصاد ايران و پيشبينيهاي توام با جهتدهي خاص خود اختصاص دادهاند.
با توجه به شرايط زماني خاصي كه در آن قرارگرفتهايم لزوم حفظ و جذب سرمايه براي به كارگيري در طرحهاي زيربنايي، فضايي لازم است تا اطمينانخاطر و آرامش لازم را به سرمايهگذاران داخلي و خارجي بخشيده و فضاي اقتصادي كشور و استان را برخلاف آنچه كه رسانههاي غربي معرفي ميكنند، با صداقت و شفافيت بيشتري منعكس کند.
اطلاعرساني شايد فوريترين كار رسانه باشد و از نقش تعيينكننده و حساسي برخوردار است؛ اطلاعرساني درست ميتواند جهتگيرييها را اصلاح كند و فضاي اقتصادي را آشفته و غيرهدفمند يا برعكس سبب هدايت توانمنديها به مسير درست باشد.
رسانه باید فرهنگ مصرف پايدار؛ يعني تأمين نيازهاي اساسي بشر بدون صدمه محيطزيست و حفظ آن براي نسل حاضر و آينده نهادينه کند.
رسانه براي تربيت انسان و پيشبرد جامعه و رسيدن به توسعه، شناخت نيازمنديهاي مردم، ضرورتي اجتنابناپذير است.
اگر مطالعات ارتباطي را بهويژه به جوامع در حال توسعه تعميم دهيم، به اين نتيجه ميرسيم که رسانهها، هم محرک توسعهاند و هم نتيجه آن. به عبارت ديگر، رسانهها در وجه منفي هم ميتوانند عامل توسعهنيافتگي باشند و هم نتيجه توسعهيافتگي.
در واقع اگر بخواهيم در كشورمان توسعه يا پيشرفتي انجام پذيرد، بايد نسبت به مزيتهاي فرهنگي و ضعفهاي فرهنگيمان آگاهي کامل داشته باشيم. نماياندن ضعفها و اشكالات و نشاندادن نقاط قوت و توانمنديها از جمله اقداماتي است كه رسانه ميتواند در حوزه اقتصادي انجام دهد.
مشخصترین نیاز فعلی جامعه این است که بايد از قدرت جادويي هنر و رسانه بهعنوان يكي از تأثير گذارترين شيوههاي جذب مخاطب جهت توسعه استفاده کنیم تا آيندهاي درخشان و پراميدي را در به ثمر رسيدن زيرساختهاي فكري ـ فرهنگي شاهد باشيم.