محمد قهريصارمي هنرمند ملايري است كه بيش از 40 سال است در رشتههاي مختلف هنري بر روي چوب و ساخت آثار حجمي فعاليت ميكند او كه به دليل علاقه به تاريخ كشور و هويت ايراني هميشه يك پايش تخت جمشيد و طاق بستان بوده است حالا از همه بيمهريهايي كه با باز شدن واردات چيني به صنايع دستي وارد شده است ميگويد و چين را معضل بزرگي در راه هنر دست ميداند.
وی كه حالا 65 سال سن دارد پس از فارغالتحصيلي از دانشگاه هنر به صورت رسمي از سال 51 آغاز به كار ميكند و در رشتههاي معرق، مشبك، ريختهگري، خلق آثار حجمي و مجسمه با الگو گرفتن از طراحيهاي آثار باستاني ايراني هنرمندي ميكند و علاوهبر تهران در شهر صنعتي مبلومنبت ملاير كارخانهاي را تأسيس كرده تا بتواند هر آنچه در چنته دارد براي اشتغالزايي و درآمدزايي و حفظ هنر عرضه كند كه متأسفانه نه تنها انگيزهاش را بالا نبرده است، بلكه با ركود نيز روبهروست.
رد تاريخ ايراني در همه آثار شما ديده ميشود چرا؟
از آنجا كه بسيار به تاريخ و هويت باستاني كشورم علاقمند هستم از همه سنگتراشيها و طراحيهاي تخت جمشيد، طاق بستان، رستموسهراب با همه ظرافتها الگو ميگيرم و آن الگوها را در ابعاد كوچك پياده كرده و ميسازم. يك نمونه از كارم در شهرداري ملاير قرار دارد، هفتسين نوروز نيز كه چند سال در اين ايام در پارك چمران قرار داشت نيز از نمونه كارهايم بود. البته ارگانهاي دولتي كمتر از اين طرحها استقبال ميكنند و بيشتر علاقمندي شخصي افراد است كه اينگونه كارها را سفارش ميدهند.
حال و روز اين روزهاي صنايع دستي آن هم صنايعي آميخته با تاريخ چگونه است؟
با شرايط اقتصادي كه كشور در چند سال گذشته داشته است متأسفانه فعاليتهاي توليدي با ركود مواجه شدهاند و اين مسأله بسيار آسيبزننده بوده است. ضمن اينكه مهمترين مشكل حال حاضر هنرمندان اين رشته ورود بازارهاي چيني در صنايع دستي است.
به حضور بازار چيني و تأثير آن در هنرهاي دستي ايران اشاره كرديد بيشتر توضيح ميدهيد؟
متأسفانه به صنايع دستي داخلي اهميت آنچناني داده نميشود، جاي تأسف است در حال حاضر حدود 85 درصد از كارهاي حجمي در بازار ايران را برندهاي چيني و ورود غيرمجاز آنها اشغال كرده است، صنايعي كه متعلق به ما و هويت ايراني ماست مانند سفال لالجين، حال در همان شهر لالجين با برند وارد شده از چين عرضه ميشود و اين در حاليست كه هنرمند داخلي براي ساخت يك مجسمه زمان، چشم و نيروي خود را با استفاده از مواد اوليه كاني و شيميايي صرف ميكند تا هنري را با كيفيت خوب و بومي خلق كند، و وقتي ميخواهد به مرحله توليد برساند اما مشابه همان اثر از چين وارد ميشود آن هم با قيمت يكدهم ايراني، و با شرايط اقتصادي مردم مشخص است كه به سمت خريد ارزانتر ميروند. وقتي درها براي ورود بازارهاي خارجي بايد باز شود كه ما صنايع دستي خود را تقويت كرده باشيم، و بحث رقابت پيش بيايد اما اين رقابت با توجه به اينكه مواد اوليه در چين بسيار ارزانتر از ايران است، براي ايرانيان امكانپذير نيست. چين معضل بزرگ جامعه ما شده است و بايد به داد صنايع دستي رسيد.
حمايت متوليان امر چه ميزان ميتواند در اين صنعت تأثيرگذار باشد؟
نياز است دولت برنامهريزي مدون و دقيقي در اين زمينه داشته باشد تا توليدكننده و صنعتگر حمايت شود مشكل اصلي اعتبار است وقتي اداره ميراث فرهنگي شهرستان خود بودجهاي ندارد، نميتوان انتظار داشت به ما كمك كند. سالهاي گذشته چندين همايش برگزار و حرفهاي زيادي زده شد اما راه حلي براي معضل صنايع دستي پيدا نشد و حداقل عملي نشد.
ملاير نخستین خوشه مبلمان كشور را طراحي كرده است و ايده بسيار خوبي بوده، اما آيا به اهداف واقعي آن توجه شده است كه مهمترين دليلش هم به مسائل مالي برميگردد زماني در ايام عيد از اين شهرك بيش از 50 تريلر مبلمان صادر ميشد اما حالا چه؟
با اين شرايط ورود بخش خصوصي يا سرمايهگذار غيردولتي چه ميزان ميتواند در توليد و بازار كمككننده باشد؟
قطعاً ورود سرمايهگذار تأثيرگذار است، به شخصه به دلایل مشكلاتي كه در شهرك دارم و با ركودي كه مواجه شدم با هيأتي از عراق وارد مذاكره شدهام و تفاهمنامهاي را امضا كردهايم تا بتوانم از اين شرايط خارج شوم و حداقل 50 نفر اشتغالزايي ايجاد كنم و دوباره چرخه توليد را راه بيندازم كه البته بايد بگويم كارزار ايران در عراق بسيار در اين مسأله كمك كرده است و همين كمكها ميتواند انگيزهبخش باشد.
به شهرك اشاره كرديد در خصوص آن توضيح ميدهيد؟
با انگيزه بالايي براي راهاندازي كارخانه صنايع چوب در شهرك مبلومنبت به ملاير آمدم، اما با تأسف ميگويم پشيمان شدهام، چرا كه استقبال خوبي نشد و به اهدافي كه مدنظر داشتم نرسيدم، 8 سال گذشته ملاير 4 هزار و 500 نفر جوان بيكار داشت كه از آنها دعوت به كار شد اتفاقاً استقبال خوبي شد اما همه شعار بود و در عمل 15 نفر ازخانمها آمدند، جوانها علاقه و تمايل زيادي ندارند.مثلاً در قلمزني روي مس نتوانستيم نيروهاي آنچناني بگيريم و جذب اين هنر نشدند.
با ورود عراقيها به كارخانه آيا شرايط عوض ميشود؟
تحقيقات زيادي انجام دادهام و از آنجا نيز بازديد كردهام قطعاً به دنبال خروج از اين شرايط با اهداف مثمرثمر هستم. در حال حاضر اقساط بانكي عقب افتاده شايد منجر به مصادره كارخانه شود كه بايد براي آن فكري انديشيد. با ورود عراقيها به كارخانه، بخش صنايع چوب و كارهاي حجمي جدا ميشود و رونق ميگيرد.
در نمايشگاههاي داخلي و خارجي حضور داشتهايد؟ چه ميزان تأثيرگذار است؟
مدام شركت ميكنم اما وقتي همان اثر با مشابه چيني عرضه ميشود انگيزه پايين ميآيد. در حال حاضر مشكل صنايع دستي مواد اوليه است كه تهيه آن گران است و صنايع دستي ايران با مشكل مواجه است و چين اين مشكل را ندارد.
تبليغات چه ميزان ميتواند كمككننده باشد؟
تبليغات نقش بسيار مهمي را در معرفي و شناخت آثار هنري دارد و تأثير مثبت ميگذارد. اما براي تبليغ بايد هزينه كرد و هزينههاي تبليغات بسيار گران است حتي همين تبليغات سطح شهر و بنرها هزينه زيادي ميخواهد در حالي كه درآمد صنايع دستي مجال اين امر را نميدهد.
نمايشگاه چه تأثيري در صنايع دستي دارد؟
در حال حاضر در شهرك 2 سوله 800 متري وجود دارد، به تازگي تصميم گرفتهاند بازارچه راهاندازي كنند وقتي اين سوله را داريم چرا از آن استفاده نكنيم و پول بدهيم ميتوانيم از اين ظرفيت استفاده كنيم. يا اينكه شهرداري ميتواند از مكانهايي كه در اختيار دارد جايگاهي را تعبيه كند و از فعالان در صنايع دستي دعوت كند و با گرفتن درصد مختصري هزينه، اين صنعت در معرض ديد مردم قرار گيرد و عرضه شود و ميتواند تأثيرگذار باشد.
به عنوان حرف پاياني؟
بايد با ديد باز به هنرمند نگاه و او را تأمين و حمايت كنند همين شهرستان خودمان را نگاه كنيد پس از انقلاب، ملاير به لحاظ فنيوحرفهاي و گشايش هنرستانها نسبت به شهرهاي ديگر بسيار خوب سرمايهگذاري شده اما راكد هستند و بازدهي خوبي نداشتهاند و برنامهريزي خوبي براي استفاده از آن نشده است.