كاغذبازي اداري، پارتيتراشي و ردوبدل كردن توصيه براي بدهوبستان و حل مشكلات ريز و درشت در قاموس اداري و بلكه در كل جامعه ما به يك فرهنگ غلط و قديمي تبديل شده است. چنين رفتار اجتماعي كه همواره مانع رشد استعدادهاي واقعي و شايستهسالاري است، ريشه در بياعتماديها دارد. وقتي قصد خريد يك عدد خربزه داري و به حرف فروشنده هم اعتمادي نيست، بايد از اينجا و آنجا يك خربزهشناس امين پيدا كني تا بتواني طعم واقعي جنس را در دهانت مزه مزه كني. جالب اينكه آدمهاي جامعه ما به تنهايي توانايي انجام هر كاري و سودايي را دارند ولي تنها به اين دليل كه پارتيتراشي بين مردم نهادينه شده، نظرخواهي و شور و مشورت براي انجام هر كار مثبتي تحت تأثير اين گرايش منفعلكننده محو است.
يقيناً وقتي اين اطمينان نزد آحاد طبقات جامعه حاصل گردد كه حل مشكلات از مجاري قانوني و عرف اجتماعي به سادگي ممكن خواهد بود، ريشه پارتيبازي و متوسل شدن به اين و آن براي هر امر كوچك يا بزرگ، كمكم ريشهكن میشود. با قاطعيت ميتوان گفت تاكنون طريق مدون و اصولي براي برطرف ساختن بوروكراسي اداري و زايل ساختن روشهاي غلط در جذب و دفع آشنا و غريب در مراودههاي اجتماعي تعريف نشده است. چرا بايد براي ورود و خروج آسان به يك بيمارستان حتماً از كس و كار آشنا سفارش و توصيه بگيريم؟ چرا بايد براي ثبتنام فرزند در مدرسه مورد نظر دنبال آشنا و سفارش دوست و رفيق باشيم؟ چرا بايد براي استخدام يا مشغلهاي معمول در هر كجاي خصوصي يا دولتي قبل از هر مدرك تحصيلي و مدارج علمي، سراغ پارتي و توصيه مقام آشنا بگرديم؟ تا مادامي كه اين خردهفرهنگهاي كجدارومريز در جامعه حاكم است، هيچ راه صوابي براي پيشرفت واقعي و شايستهسالاري در مديريت، باز نخواهد بود.
خوشبختانه در سالهاي اخير، با به كارگيري علم روز و مكانيزه شدن پروندهها در ادارات تا حدودي راه را براي نفوذ جريانهاي كارچاقكني و زدوبندسازي بسته است. وليكن امواج باورهاي غلط و ناخودآگاه هنوز هم با ترفندهاي مختلف دنبال منحرف ساختن مسيرهاي واقعي به سمت و سوي خود هستند كه بايد اين چنين نقاط ضعف در ساختار دولت الكترونيك اصلاح شود.