وقتي از من خواستند به بهانه آغاز سالتحصیلی نگاهي به مشكلات معلمان و نيز كاستيهاي سيستم آموزشي در مدارس بيندازم، گمان ميكردم كار سختي پيش رو نداشته باشم. چه آنكه به عنوان كسي كه سالها در مدارس اين شهر درس خوانده و طعم انواع مدرسه و معلم و نيمكت و تخته را چشيده بودم اصولاً باید تا حدودي از مشكلات اين حوزه باخبر میبودم. علاوه بر آن برای من، معلمي كارِ غريبي نبود و با نگاهي كمي دقيقتر ميشد در نزديكي خود معلمي را يافت و به راحتي با او همسخن شد.
اين گمان اما صحيح نبود. در گفتوگو با چند معلم متوجه شدم نقدها به سيستم آموزشي در مدارس کم نیست. در اين چند خط تلاش كردم علاوه بر نگاهي به مشكلات موجود، اين نكته اساسي و زيربنايي را هم بكاوم كه انواع سيستمهاي مدارس در ايران- دولتي، نيمهدولتي و غيرانتفاعي- چه باري را از دوش آموزش - به مفهوم عام آن در ايران - برميدارند و در مقابل چه مشكلاتي را نيز براي آن به وجود ميآورند. ناگفته پيداست كه در اين مسير به معلماني برخورد كردم كه به هيچوجه علاقهاي به مصاحبه كردن نداشتند. تعدادي از آنها به اين موضوع نقد داشتند كه چرا رسانهها تمام سال آنها را فراموش كرده و تنها چند روز و به بهانههای مناسبتی به فكر آنها ميافتند و تعدادي ديگر هم به كل از حرف زدن نااميد بودند. با بیان اين نكته كه تقريباً همه معلماني كه با آنها گفتوگو كردم مايل به ذكر نام خود در اين گزارش نبودند.
معیشت و منزلت
پرسش نخست از معلمان اين است كه بزرگترين مشكل خود را چه ميدانند. پاسخها اگرچه متفاوت است اما همه حول دو مفهوم معيشت و منزلت ميگردد. يكي از دبيران دبيرستانهاي دخترانه همدان اعتقاد دارد تا مشكل مالي معلم حل نشود، نبايد به حل ديگر مشكلات اميد داشت.
او كه بيش از يك دهه است تدريس را آغاز كرده به همدانپيام ميگويد: «من يك پرسش بيشتر ندارم. چرا حقوق معلمان بايد از ديگر كارمندان كمتر باشد؟ مگر نه اين است كه معلمي شغل انبيا است. پس چرا ما بايد كمتر از بقيه كارمندان دولت دريافتي داشته باشيم؟ تا وقتي معلم به فكر اجاره خانه و قسط و چنين گرفتاريهايي باشد نميتوان مسائل اساسي آموزشوپرورش را حل كرد.»
اين نگاه تقريباً در اكثر معلمان وجود دارد. گلايه نخست معلمهايي كه با آنها به گفتوگو نشستم در ابتدا همين بحث است. همساني حقوق معلمان با ديگر شاغلان دستگاههاي دولتي موضوعي است كه تقريباً در همه دولتها چالشبرانگيز بوده است. متوليان وزارت آموزشوپرورش دو دليل عمده براي اين امر مطرح ميكنند؛ يكي اينكه اين وزارتخانه هيچگاه بودجه كافي نداشته و همواره از مشكلات مالي رنج ميبرده است و دليل ديگر هم درآمدزايي نداشتن در سطح وسيعي از آموزشوپرورش است. به نظر ميرسد با اينكه مجموعه آموزشوپرورش پتانسيل بالايي براي درآمدزايي دارد اما به دلايل مختلف اين موضوع ابتر مانده است.
يك معلم دبيرستانهاي پسرانه در شهر اين موضوع را اينگونه تحليل ميكند: «خيليها به آموزشوپرورش به چشم مجموعهاي مصرفي نگاه ميكنند. از نظر بعضيها چون اين مجموعه صرفاً بازده اقتصادي ندارد اولویت نخست نیست و اولويت بودجه با وزارتخانههايي است كه چرخ اقتصاد را ميچرخانند. در حالي كه مدارس فرهنگ و روح و شعور دانشآموزان را در اختيار دارند كه اگر درست پايهريزي نشود، كشور در همه سطوح به مشكل ميخورد. اين ديدگاه باعث شده كه منزلت اجتماعي معلمان پايين بيايد و با وجود سطح بالاي اعتماد جامعه به معلم نسبت به ساير مشاغل، احترام جاي خود را به ترحم داده است.»
اينها اما همه نقدها نيست. ضعيف بودن بيمههاي درماني و بيمههاي تكميلي نسبت به ساير ادارات براي شاغلين، وضعيت ضعيف بيمه طلايي تكميلي براي بازنشستگان فرهنگي به طوري كه بسياري عطايش را به لقايش بخشيدهاند و انصراف دادهاند، سقف پايين تعهدات بيمه طلايي تكميلي كه شامل ويزيت و دارو نميشود و سقف مربوط به آزمايشگاهها و دندانپزشكي و... كه بسيار كم و محدود است، هم تقريباً از همه شنيده ميشود.
به پرسش اصلي خودم فكر ميكنم: حدود دو دهه است كه انواع مدارس شكل گرفته است. زماني مدارس تنها به آنهايي خلاصه ميشد كه دولتي بودند و دانشآموزان بدون هيچ هزينهاي در آنها درس ميخواندند. اما حالا مدارس دولتي، نيمهدولتي، غيرانتفاعي، شاهد و... همگي بر تنوع مدارس افزودهاند. مهمترين ويژگي مدارس دولتي هزينه پايين تحصیل در آنها است. اما طيف همين مدارس دولتي نيز آنچنان گسترده است كه نميتوان همه را در يك دسته گنجاند. بعضي مدارس دولتي دانشآموزان خود را با گزينش انتخاب ميكنند. اين گزينش ميتواند شامل شرط معدل يا آزمون ورودي باشد. مدارس غيردولتي اما شرايط متفاوتي دارند. بعضي از آنها فيلترهاي سختتري براي جذب دانشآموز دارند و بعضي اصولاً براي دانشآموزان تنبل طراحي شدهاند! در مدارس غيرانتفاعي عموماً برنامههاي فوق برنامه برای دانشآموزان وجود دارد، تعداد دانشآموزان كمتري در كلاسها مينشينند و رسيدگي به دانشآموزان تخصصيتر انجام ميشود.
دولتی یا خصوصی؟
اما پرسش اينجاست كه نخست آيا وجود تنوع در مدارس مفيد و ضروري است و دوماً كداميك از مدارس بهتر ميتوانند دانشآموزاني با سطح علمي و اخلاقي بالاتري به جامعه بدهند. اين پرسش را با چند معلم درميان گذاشتم. يكي از دبيران جامعهشناسي همدان نظرات سازندهاي ارائه ميكند: «به نظر من صرفاً وجود انواع مدارس چه دولتي و نيمهدولتي و چه غيرانتفاعي و خصوصي نه مشكلساز است و نه مشكلي را حل ميكند. مشكل اساسي وجود يا وجود نداشتن انواع مدارس نيست. بحث اصلي نظارت بر عملكرد مدارس است.»
وي در تكميل حرفهاي خود ميگويد: «قوانين جذب دانشآموز، گرفتن شهريه و خروجي مدارس بايد اصلاح شود و نظارت دقيقي روي آنها وجود داشته باشد. در اين صورت تنوع مدارس نهتنها بد نيست كه مواهب زيادي هم خواهد داشت.»
پرسشهايم كه بيشتر ميشود پاسخهاي معلمان صريحتر است. از وضعيت بعضي مدارس غيرانتفاعي ميپرسم. معلمي جوان كه يكي دو سالي است در مدرسهاي غيرانتفاعي در همدان تدريس ميكند، ميگويد: «در بعضي مدارس عملاً سيستم ارزشيابي سالم از بين رفته است. مدير مدرسه فشار ميآورد كه به خاطر آبروي مدرسه و اينكه سال آينده دانشآموزان كم نشوند و مجموعه از نظر مالي زمين نخورد به بچهها هر طور شده نمره بدهيد. اين وضعيت اسفناك است.»
اين مطلب را يكي ديگر از معلمان در يكي از شهرستانهاي همدان هم تأييد ميكند. او كه معلمي نمونه هم است ميگويد: «در خيلي از مدارس ما مجبور هستيم نمره بدهيم؛ چون هم از طرف بعضي مديران و هم از طرف خانوادهها تحت فشار قرار ميگيريم.»
هرچه بيشتر با معلمان همسخن ميشويم گويي مشكلات اين حوزه بيش از هميشه خود را نشان ميدهند. اطمينان دارم اين معضلات اگرچه حقيقي هستند اما بايد چارهاي داشته باشند. دبير جوان اما بازنشسته دبيرستانهاي همدان راه حل چنين مشكلاتي در نظام آموزشي را اصلاح قانون ميداند: «به نظر من دولت ميتواند با اصلاح قانون و تبديل آموزش رايگان متوسط به دوره سيكل 9 ساله به صورت رايگان و بعد از آن به صورت شهريهاي به صورت دقيق و نظارت شده از ورود دانشآموزان بيانگيزه جلوگيري كند. براي اين كار ابتدا بايد استانداردهاي آموزش در مدارس بازتعريف شوند تا خانوادهها هم توجه بيشتري به آينده فرزندان خود داشته باشند.»اين معلم پيشنهاد خود را اينگونه دقيقتر بيان ميكند: «ببينيد وقتي پايِ دادنِ شهريه حتي در مدارس دولتي و البته با رعايت وضعيت اقتصادي خانوادههاي مختلف وسط باشد، هر خانواده به خاطر هزينهاي كه پرداخت ميكند مراقبت و دقت بيشتري بر وضعيت تحصيلي فرزند خود خواهد داشت. با اين كار هم منزلت مدرسه و معلم كمي بهبود مييابد و هم دانشآموزان بهتري تحويل جامعه ميشوند. البته همه اينها منوط به نظارت منصفانه آموزشوپرورش بر مدارس و نحوه عملكرد آنهاست. چيزي كه در حال حاضر هم در مدارس دولتي و هم غيردولتي كمتر وجود دارد.»
حرفهايمان كه تمام ميشود ناخودآگاه به ياد دوران مدرسه ميافتم. پشت دفترهاي دولتيمان نوشته شده بود: «تعليم و تعلم عبادتست». به این فکر میکنم که این روزها این عبادت چقدر سخت شده و چالشها به همراه دارد.