آخرین روزهای سال 93 بود که زن و مردی همراه دختر 3 سالهشان پلههای دفتر روزنامه را بالا آمدند و با تشریح وضعیت جسمانی فرزندشان خطا و قصور پزشکی را مقصر دانستند.
"غزل جهانگیری" دختر بچهای که از بدو تولد دچار فلج مغزي شده و از همان موقع قادر به حرکت و تکلم نیست. اکنون پس از گذشت یک سال و اندی دوباره با دعوت مادر غزل جهانگیری راهی منزل آنها در شهرستان بهار و از نزدیک جویای وضعیت زندگی و نگهداری سخت فرزند معلولشان شدیم.
این خانواده 3 نفره در یکی از خیابانهای شلوغ بهار و خانهای کوچک به سختی زندگیشان را میگذرانند اما تا به حال با وجود تمام سختیها و هزینههای سرسامآور راضی نشدهاند دختر دلبندشان را به بهزیستی بسپارند.
مادر غزل با رویی گشاده به استقبالمان آمد و پس از تعارف و پذیرایی از ما، سفره دلش را برایمان باز کرد و از سختی زندگی و گذران امور تا نامهربانیهای برخی از مسئولان سخن گفت.
در همین حال غزل، دختر زیبایی که دیگر هیچگاه نمیتواند روی خوش زندگی را ببیند به سمت ما سینهخیز آمد و با همان دستان ظریفش خودکار را گرفت اما افسوس که نمیتواند آنگونه که باید زندگی کند.
مادر غزل هنوز قصور پزشکی را دلیل معلولیت میداند
مادر غزل که هنوز هم قصور پزشکی و سهلانگاری را دلیل این مشکل میداند میگوید: با این حال ما شکایت کردهایم اما دستمان به جایی نرسید و کسی از ما حمایت نکرد.
وی درباره چگونگی این اتفاق میگوید: ماه آخر بارداریام به پزشک متخصص زنان و زايمان بيمارستان تأمين اجتماعي همدان مراجعه كردم که پزشك متخصص با معاینه و مشاهده آزمایشات گفت که نمیتوانم فرزندم را به روش طبیعی به دنیا بیاورم و حتماً باید سزارین شوم.
از آنجایی که ما در بهار ساکن هستیم آن پزشک نامهای به ما داد که در آن تأکید شده بود زایمان طبیعی برای من و فرزندم خطرناک است و قرار بر آن شد در هنگام مراجعه به بیمارستان بهار برای وضع حمل آن نامه را ارائه دهم.
20 روزی بیشتر به زمان وضع حملم نمانده بود که برای معاینه به بیمارستان آیتا... بهاری مراجعه کردم که در آنجا گفتند باید همان روز بستری شوم. با اینکه هنوز زمان وضع حملم نرسیده بود توضیحاتم اثربخش نبود تا اینکه نامه پزشک متخصص را به آنها نشان دادم اما پزشک معالجم در بیمارستان نامه را پاره کرد و با پرخاشگری گفت که باید بچه به صورت طبیعی به دنیا آید.
وی بیان میکند: در هر حال به اجبار آن پزشک بستری شدم و به سختی فرزندم را به دنیا آوردم. وقتی غزل به دنیا آمد نزدیک به 20 دقیقه گریه نکرد و فقط سیاه و کبود شده بود که پزشک گفت مشکلی نداره و سالم است و این علایم هم طبیعی است. پس از اینکه از بیمارستان مرخص شدیم قرار بر این شد تا 3 روز دیگر به پزشک مربوط مراجعه کنیم تا اینکه پس از معاینه احتمال آسیب مغزی را عنوان کردند و گفتند که باید نوزادمان را پيش متخصص مغز و اعصاب كودكان ببريم و همان روز بود که غزل به مدت 12 روز به کما رفت.
ما ماندیم و هزینههای میلیونی نگهداری و درمان غزل
در مدتی که غزل در کما بود هزینه میلیونی روی دست ما ماند و در اين مدت همان پزشك بيمارستان آيتا... بهاري با ما حرف زد و به سهلانگاریاش در تولد فرزندم اعتراف کرد و از ما خواست تا شکایت نکنیم و در عوض هزینههای بستری را پرداخت کند.
مادر غزل میافزاید: در دوران بستري دخترم در بيمارستان، پزشكان معالج دليل مشكل وي را نرسيدن اكسيژن در زمان تولد تشخيص دادند. با شكايتي كه به دادگستري و سازمان نظام پزشكي ارائه داديم و با دريافت نامه از نظام پزشكي غزل را به مطب فياضي برديم كه اين متخصص مغز و اعصاب كودكان نيز پس از معاينه كمبود اكسيژن در زمان تولد را دليل بروز فلج مغزي وي دانست، اما پس از آن بدون حضور و شنيدن توضيحات ما شكايت ما را رد كردهاند.
وی ادامه میدهد: اکنون 5 سال از این موضوع میگذرد و نه تنها شکایت ما به نتیجه نرسید بلکه هیچ حمایتی از ما صورت نگرفت و در این مدت هزینههای زیادی برای درمان و نگهداری از غزل روی دستمان ماند.
مادر غزل میافزاید: زندگی برایمان سخت و طاقتفرسا شده و فقط توکلمان به خداست تا بلکه از لطف او مشکلمان حل شود.
پدر غزل: خانه و زندگیام برای درمان غزل هزینه شد
پدر غزل نیز میگوید: چندین سال پیش وضع مالیاش خوب بوده و خانه و زندگی داشته اما به دلیل مشکلی مجبور به فروش خانه شده و اکنون نیز مستأجر است.
ناصر جهانگیری ادامه میدهد: در این چند سال با هر زحمتی بود کار کردم و خودم را به آب و آتش زدم اما تنها توانستم از پس خرج و مخارج بیماری غزل برآیم هر چند که دیگر توانش را ندارم و از لحاظ مالی تحت فشار هستم.
وی میگوید: بارها تصمیم گرفتیم غزل را به بهزیستی بسپاریم اما دوریاش برایمان غیر ممکن است و از طرفی دیگر با هزینههای سرسامآور درمان و نگهداریاش نمیدانیم چه کار کنیم.
برخی از مسئولان بهار رفتار خوبی با ما نداشتند
جهانگیری ادامه میدهد: در این مدت نه تنها برخی از مسئولان شهرستان بهار با ما همراهی نکردند بلکه به نوعی طرز برخورد و رفتارهایشان هم به مشکلاتمان اضافه کرد.
وی میگوید: آنگونه که مطلع شدیم بهزیستی برای نگهداری بچههای معلول به خانوادهها ماهیانه مبلغی حدود یک میلیون و 600 هزار تومان پرداخت میشود اما تاکنون ریالی به ما پرداخت نکردهاند و حتی در این چند سال از بستههای حمایتی و ... خبری نبوده است.
جهانگیری در پایان از مسئولان و خیران خواست آنها را حمایت کنند تا بتوانند از پس خرج و مخارج سنگین نگهداری و درمان غزل برآیند.
بهزیستی پس از تعیین سطح معلولیت در کوتاهترین زمان خدمت میدهد
در خصوص حمایت از این خانواده با روابط عمومی بهزیستی استان همدان تماس گرفتیم که هاتمی گفت: این خانواده پس از تشکیل پرونده و طی روند قانونی از خدمات این اداره کل بهرهمند میشوند و هیچ استثنایی برای حمایت از معلولان وجود ندارد. وی با اشاره به اینکه پس از مراجعه و تشکیل پرونده، کمیسیون تشخیصِ، سطح معلولیت فرد مورد نظر را تعیین میکند بیان کرد: این خانواده باید ابتدا به بهزیستی شهرستان خود مراجعه و تشخیص معلولیت داده شود.
هاتمی بیان کرد: در شهرستانهای استان هر هفته یکبار کمیسیون تشخیص سطح برای انجام تامور معلولان تشکیل میشود تا هیچ کدام از این افراد از خدمات بهزیستی بیبهره نمانند.
وی گفت: هدف از شکلگیری بهزیستی خدمت به جامعه معلولان و نیز افراد آسیب دیده است و در این ارتباط هیچ بهانهای برای انجام نشدن خدمت و تکریم نکردن ارباب رجوع پذیرفته نمیشود.
کارشناس و مسئول روابط عمومی بهزیستی همدان بیان کرد: به این خانواده اطمینان میدهیم که در صورت پیگیری مراحل قانونی پرونده خود از خدمات این نهاد بهرهمند میشوند و اگر در شهرستانشان چنین نشد با مراجعه به مرکز این مورد توسط مسئولان مربوطه پیگیری میشود.